دوهفته نامه باختر زمین

دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی
دوهفته نامه باختر زمین

دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی

ام پی تری سیاسی

بسمه تعالی

سر مقاله : ام پی تری  سیاسی

بدون شک طی بیست روز گذشته  فشرده ترین  اتمسفر  فضای  سیاسی کشور را سپری کرده ایم  که شامل مسایل  داخلی وخارجی  بوده و پیوند معنی داری بین آنها وجود دارد  وهر کدام از این مقولات  به تنهایی  می توانست در بعد زمانی خاصی رخ دهد وتا روزها کارشناسان وصاحبنظران  را به چالش فکری وتحلیلی  وا دارد و هر کدام از این مباحث  می توانست  سوخت مناسبی برای رسانه ها و مطبوعات باشد  تا روزها وبلکه هفته ها تنور خویش را گرم  نگه  دارند ، مسایل  پیش آمده آنچنان  فشرده  وغافلگیر کننده بود  که کارشناسان  وتحلیل گران  مسایل  سیاسی و روابط بین الملل  قادر به  تفسیر وارزیابی آنان  نشدند وبا دست پاچگی وعجله به آنان پرداختند وتقریباً از حلقه ی اتصال این وقایع غافل ماندند ؛ آنانی که مسایل  سیاسی ومسایل بین الملل را دنبال می کنند ، این روزها به نوعی از اشباع وسیری از سرو اخبار ووقایع رسیده اند ، بهتر است آغاز  ترافیک وقایع را از گرانی های افسار گسیخته و افزایش نرخ ارز ، یا به زبانی  دیگر سقوط ارزش واحد پول ملی (ریال)  آغاز کنیم که این مقوله  میدان  وسیعی  را  می طلبد  وحاصل نظر  اکثر  اساتید به طور  موجز این است : تحریم ها و سوء مدیریت واحیاناً تعمد دست اندر کاران  عامل گرانی ها است .

مسئله بعدی ورود زود هنگام به  فضای انتخاباتی  ریاست جمهوری است که در سال آینده برگزار خواهد شد ولی بسیاری از کاندیداهای  احتمالی مراکز دانشگاهی  را محل  تبلیغات  زود هنگام خود قرار داده اند واین  در تضاد با تأ کیدات  مقام معظم  رهبری است . واضح است که به تعطیل کشاندن  مراکز  فعالیت وخدمت به مردم وجامعه  وحضور در مراکز ومحافل  واستانها به بهانه های مختلف گره ای از کار مردم باز نخواهد کرد ، بلکه گره امور کشور را پیچیده تر خواهد کرد . از دیگر مسایل  داخلی تغییرات وجابجایی  مهره های دولتی واستانداران  کشور است  که در پایان عمر دولت دهم صورت  می گیرد وبه نظر نمی رسد که این جابجایی ها  به نفع مردم  باشد  زیرا در فرصت باقیمانده هیچ کسی قادر به معجزه  نیست  وحدس بر آ ن است  که بیش از هر چیزی تدارکات  انتخابات ملحوظ نظر می باشد. آ نچه غیر معمول وتا حد زیادی غیر مرسوم است نامه نگاری های بین سران قوا است ، از آنجمله  تنش در روابط بین قوه مجریه و قوه مقننه  است  که امروزه نقل مجالس ومحافل داخلی وخارجی گردیده است . در این زمینه  مقام معظم رهبری نیز نصایحی  را به مقامات مذکور یادآور شدند . مبرهن  است که این مسئله  ناشی از اوج عصبانیت  دو طرف  می باشد  که شایسته نیست  عموم مردم  ورسانه ها در داخل  وخارج از این  موضوع  با خبر شوند . موضوع دیگر لخت گویی ورک  گویی  بعضی از نشریات داخلی است که بیش از هر چیزی منافع ومطامع  شخصی  در پی آن است که پیوسته رنگ وآهنگ  عوض می نمایند  از جمله حمله ی متهورانه  مدیر مسئول کیهان  به رئیس  جمهور وهر کس که تشخیص دهد گلاویز شدن با او عامل  تطهیر است ، مسایل  دیگر که این روزها مورد نقد وبررسی قرار گرفته  ودر داخل  وخارج  داغتر  از هر موضوعی پیگیری می شوند: عبارتند از مقاله نیویورک تایمز در مورد توافق  ایران وآمریکا مبنی بر مذاکرات مستقیم  ( هسته ای ) که به اعتقاد اکث صاحب نظران  کاری است تبلیغاتی وهر کدام  از طرفین  شرایط وزمان لازم را در اختیار ندارند تا  بتوانند این ادعا را عملی سازند  ودر این زمینه تحلیل  دکتر هرمیداس  باوند  گویا تر از سایر مطالبی  بود که  بنده دنبال  نمودم ، بدون  شک سخن  گفتن  از مذاکره  با آمریکا  در این  بخش از زمان  بیش  از آنکه منافع  جمهوری اسلامی  را تحصیل  نماید  موجب  تردید در محور چین -  روسیه در قبال  ایران خواهد شد  ، بعضی  از تحلیل گران  سفر بوگدانف  معاون وزیر خارجه  روسیه  به ایران  طی روزهای گذشته را  بی ارتباط  با شایعه  مذاکره  نمی  دانند.  گذشته از این ، خبر  توافق ایران وآمریکا مبنی بر مذاکره مستقیم  ورودر رو خوشایند  بعضی  دیگر از کشورهای 1+5 مثل  فرانسه وانگلیس  نبود وبلا فاصله حرکاتی موذیانه  انجام  دادند که به نفع  ایران نیست . خبر سفر نمایندگان پارلما ن  اروپا به  ایران  ولغو این سفر از سوی ایران  به جهت  شروط بیان شده از جانب  نمایندگان  پارلمان اروپا نیز کیسی مورد توجه  بود که اذها ن را متوجه خویش نمود وبالطبع ابهاماتی  را در  ذهن ایرانیان ایجاد نمود  که آیا هدف از این مسافرت  چیست، چه کسی پیشنهاد  این سفر را داده است ؟ آیا اروپا نیز مثل آمریکا  می خواهد باب مذاکره  با ایران را باز نماید یا این خبر مرتبط است با مذاکره ایران  وآمریکا ؟ گذشته از پاره ای مسائل ، به نظر می رسد ایران توانسته است گسل موزائیک  1+5 را تا حدودی فعال کند . سفر مستقل  هیئت  دوستی پارلمان  آلمان  به ایران  به  عنوان عضوی از گروه 1+5 وبحث  سفر هیئت پارلمانی  اروپا وخبر گفتگوی مستقیم  ایران وآمریکا اثباط کننده این گسست در گروه 1+ 5 می باشد . خبرهای امید وار کننده در مسئله  سوریه ومحور مقاومت ، پرواز پهباد حزب الله بر فراز آسمان  رژیم صهیونیستی ، ترور عصام الحسن عضو کابینه  میقاتی  و تشابه این ترور با ترور رفیق الحریری  در سال 2005، حمله  هوایی  رژیم صهیونیستی  به  مراکز  تولید  تسلیحات  در سودان ، که بعضی  از کارشناسان  نظامی  در غرب این عمل اسرائیل  را  آزمایش  حمله به نیروگاه  اتمی بوشهر در ایران از سوی  اسرائیل  بیان  می داشتند وبه  دنبال  آن پهلو  گیری  ناوگروه  ارتش  جمهوری  اسلامی  ایران در سواحل شرقی سودان  وتداوم تهدیدات  رژیم  صهیونیستی  علیه ایران  که  بیشتر مسایل  اخیر حول  محور مقاومت است ، از عمده  مطالب  این  روزها می باشد که خاور میانه را در کانون توجه  رسانه های جهانی قرار داده است . آنچه در این بین  مهم است چرایی وچیستی  این اتفاقات  وزمان وقوع آنان است و آیا های مختلف  وعدم  فرصت مناسب  جهت موشکافی این وقایع می باشد . من حیث المجموع  اتفاقات داخلی  و خارجی که به طور زنجیره ای ومسلسل  وار اتفاق می افتد وخاور میانه وایران  را  مورد توجه جهانیان قرار داده است  مبحثی عادی واتفاقی  نیست  بلکه اگر موضوعاتی همچون نامه نگاری های بین سران قوا و گرانی های اخیر ، ولخت  گویی  بعضی از نشریات  داخلی را در کنار هم قرار دهیم  متوجه مصادیقی از نفاق خواهیم  شد که مطلوب دشمنان نظام  می باشد  به نظر می رسد اگر مسئولین  قدری با سعه ی صدر عمل نمایند واز سویی  دیگر رسانه ها ونشریات داخلی  وظیفه غیر اخلاقی آتشبیاری  معرکه را کنار بگذارند ونشریاتی همچون  کیهان مدتی  خا موش باشند  به نفع نظام وملت خواهد  بود  از سوی دیگر مسایل بین المللی  مرتبط با ایران از جمله مقوله گفتگوی مستقیم با آمریکا، پارلمان اروپا، ومسایل مربوط به محور مقاومت  باید مدیریت شود. قریب به یقین این همان بخشی از پیچ تاریخی است که جمهوری اسلامی  باید با حداقل سرعت و احتیاط  از آن گذر نماید وقبلاً مقام معظم رهبری  با درایت خاص خویش آن را پیش بینی نموده بود  وبارها بر آن تأ کید نموده است.

نجف مهدی پور کارشناس علوم سیاسی ( مطالعات آمریکای شمالی )

عربستان بعد از ملک عبدالله

چه کسی پادشاه می شود؟

شخصیت مرموزی که طی ماه های اخیر با نام "مجتهد" با افشای واقعیتهایی از پشت پرده و اسرار خاندان آل سعود، شهرت و طرفداران بسیاری را در این کشور کسب کرده، با اشاره به بیماری و کهولت سن پادشاه، از رقابت پنهان شاهزادگان برای رسیدن به تخت سلطنت خبر داد، و به بررسی وضعیت سلامتی و قدرت نامزدهای احتمالی جانشینی ملک عبدالله پرداخت.
العالم: "مجتهد" در جدیدترین اظهاراتش که از طریق شبکه های اجتماعی منتشر شده، تأکید کرد که این بار فاش می کند که سران آل سعود چگونه در خصوص مرحله پس از عبدالله (پادشاه) می اندیشند، و اینکه چه کسی به دنبال تصدی تخت سلطنت است.

ملک عبدالله ۲ بار سکته قلبی کرده است

وی با بیان اینکه اطلاعاتی واقعی در خصوص وضعیت سلامتی پادشاه و شاهزدادگان ارشد دارد، تأکید کرد: پادشاه ۹۴ سال هجری سن دارد؛ او مبتلا به چند بیماری است و قبلا ۲ بار سکته قلبی کرده و آخرین گزارش پزشکی پس از ماه رمضان آن است که وضعیت سلامتی وی هر لحظه ممکن است به شدت بد شود.

مجتهد که به دلیل داشتن اطلاعات دقیق، اکنون بسیاری از عربستانی ها او را یکی از اعضا و یا نزدیکان خاندان آل سعود می دانند، افزود: پادشاه به مشکل سلامتی خود بیش از هر چیز اولویت داده، و کاخ، هواپیماها، و اماکنی که به آن سرمی زند همگی مجهز به اتاق سی سی یو و پزشکانی است که ۲۴ ساعته در دسترس هستند.

مجتهد ادامه داد: ملک عبدالله با وجود محدودیتهای عقلی، توانست در طول مدت ولیعهدی و پس از آن پادشاهی هیبتی را برای خود کسب کند که تا آخر عمر به وسیله آن بتواند مسائل را حل و فصل کند.

بی ارزش شدن هیأت بیعت

مجتهد با اشاره به مشکلاتی که پس از مرگ سلطان (ولیعهد اسبق) در هیأت بیعت بروز کرد، گفت: نادیده گرفتن هیأت بیعت در تعیین "سلمان"، این هیأت را بی ارزش کرد و دیگر کسی با جدیت به آن نگاه نمی کند.

مجتهد خاطرنشان کرد: آل سعود با این حال هیچ ابزاری غیر از هیأت بیعت برای تنظیم امور خود ندارد، همچنین این خاندان هیچ فردی را بعنوان یک شخصیت قوی در اختیار ندارد که بتواند برای حل و فصل مسائل بزرگی مانند پادشاهی و ولایت عهدی به آن مراجعه کند.

وی تأکید کرد: خاندان آل سعود هیچ نشستی را برای بررسی و تفاهم در خصوص امور کشور و حتی امور اجتماعی برگزار نمی کند، و تجربه طلال برای تحقق این امر به شدت شکست خورد.

ولیعهد آلزایمر دارد

مجتهد با بیان اینکه پادشاه عربستان از نظر ذهنی به وضعیت سلامتی خودش مشغول است، خاطرنشان کرد: ملک عبدالله با وجود آگاهیش از ابتلای "سلمان" به آلزایمر، فکرش را فقط به وضعیت سلامتی خود مشغول کرده و نمی خواهد به پس از خود فکر کند.

وضعیت اسفبار شاهزادگان ارشد

مجتهد تأکید کرد: فرزندان عبدالعزیز یعنی "طلال"، "احمد"، "مقرن"، "ترکی"، و "ممدوح" به دنبال حکومت هستند، و بقیه آنها یا درحال گذران وقت خود در بیمارستانها بوده، و یا اینکه تمایلی به حکومت ندارند.

مجتهد در خصوص "طلال بن عبدالعزیز" گفت: طلال با حماقتهای پی در پی برگه خود را سوزاند و خانواده و ملت را از دست داد؛ مقرن نیز با توجه به داشتن پوست سبزه دچار عقده حقارت است و با برادرانش مانند فرمانروایان خود تعامل می کند. "احمد" نیز دارای شخصیتی بسیار ضعیف است و در تصمیم گیری ها بسیار ترسو است، به دلیل همین ضعف برادرزاده اش "محمد" توانست او را در وزارتخانه اش با وجود آنکه خودش وزیر است، به حاشیه بکشاند؛ "ترکی"، "سطام"، و "ممدوح" در صورت پیشنهاد با تعیین شدن بعنوان ولیعهد مخالفتی نمی کنند، ولی آنها کسی نیستند که برای این منصب مبارزه کنند.

مجتهد افزود: بر اساس آداب و رسوم اعلام نشده در خانواده، هیچکدام از نوه ها حق ندارند به پادشاهی فکر کنند و یا درباره آن حرفی بزنند؛ آنها هیچ فرصتی برای این منظور ندارند مگر آنکه دست به حیله بزنند و یا از زور سلاح استفاده کنند.

مجتهد در ادامه گفت: "خالد بن سلطان"، "محمد بن نایف" و "متعب بن عبدالله" از نوه های قدرتمندی هستند که ممکن است خودش را با زور به دیگران تحمیل کنند؛ چرا که هر کدام از آنها یکی از دستگاه های نظامی را تحت فرمان دارند.

مجتهد در توضیح موقعیت و فعالیتهای این افراد نوشت: "خالد بن فیصل" با آمریکایی ها در ارتباط است و تلاش می کند آنها را قانع سازد که می تواند عربستان را طبق الگوی آمریکا تغییر دهد، وی همچنین با التویجری و شخصیت های ارشد غرب گرا در ارتباط است؛ "محمد بن فهد" نیز به صورت محرمانه با برخی قدرتها ارتباط برقرار کرده و به آنها وعده داده که در صورت حمایتش در هر نزاع آینده، آنها را قدرتمند می سازد؛ "ولید بن طلال" نیز به شدت تلاش می کند تا غرب را قانع سازد که توانمندترین شخصیت داخل عربستان است او در داخل نیز تلاش می کند تا قبایل و شخصیت های خاندان آل سعود را با پول بخرد.

مجتهد تأکید کرد: "عبدالعزیز بن فهد" با وجود تحمل شکستهای سنگین پس از اخراج از دفتر پادشاهی و رسوایی هایی که مجتهد آنها را برملا کرد ، هنوز معتقد است که می تواند با سرمایه میلیاردی خود توازن را در خاندان آل سعود دگرگون کند.

سناریویی برای رهایی خاندان آل سعود از ولیعهد بیمار

وی افزود: سناریویی دیگر که البته تقریبا غیرممکن به نظر می آید و برای بحث و جدل مطرح می شود .. این است که پادشاه سلمان را برکنار کرده و شخصیت دیگری را که از سلامت خوب و عقل سالمی برخوردار است، به جای او تعیین کند.

مجتهد تأکید کرد: واقعیت آن است که اعضای خاندان ال سعود معتقدند که حل مشکلات فقط به درون این خانواده و آمریکا بستگی دارد؛ و در این بین نقش گروه های ملی ثانویه است و نباید در این منازعات به آنها توجه کرد.

مجتهد اظهار داشت: بهترین سناریو برای خاندان آل سعود آن است که سلمان قبل از مرگ پادشاه، جان دهد؛ و پادشاه ولیعهد جدیدی را تعیین کند که وضعیت سلامتی و عقلی خوب و مناسبی داشته باشد و امور این کشور را با کفایت در دست بگیرد.

چه کسی با سلمان بیعت می کند

مجتهد در خصوص چگونگی بیعت با سلمان گفت: هیچکدام از فرزندان عبدالعزیز نمی توانند خودشان را تحمیل کنند، به همین دلیل فرزندان سلمان می توانند پدرشان را مانند "روبات" برای بیعت هدایت کنند .. این بیعت شاید عملی شود، زیرا با توجه به هیبت پادشاهی کسی حق بالابردن صدای خود را برای مخالفت ندارد، و غالبا هیچکدام از فرزندان و نوادگان جرأت مخالفت با این بیعت را نخواهند داشت.

مجتهد افزود: ولی پس از بیعت مسئولان ارشد عضو خاندان آل سعود اجازه نمی دهند که فرزندان سلمان از پشت پرده حکومت کنند که این امر راه را برای منازعات بعدی باز می کند.

کودتای نظامی در عربستان

مجتهد در ادامه گفت: کسی فرصت دارد که قدرت نظامی دارد مانند متعب بن عبدالله و خالد بن سلطان و محمد بن نایف. ولی هر یک از انها چقدر فرصت دارند؟ .. خالد بن سلطان به این موضوع تکیه کرده بود که پدرش پادشاه خواهد شد، و اغلب با برخی اینگونه سخن می گفت که تنها چند سال با تخت پادشاهی فاصله دارد؛ و بعد از مرگ پدرش از تمایل خود برای رسیدن به قدرت به شیوه خاص خود سخن می گفت و برای آن تفسیری جز استفاده از زور وجود ندارد؛ به همین علت برای متقاعد کردن پادشاه به ماندن در وزارت دفاع تلاش زیادی کرد. وی همچنان بر بخش نظامی در این وزارتخانه تسلط دارد او امیدوار است که در صورت نیاز برای به دست گرفتن قدرت به شکل کودتا می تواند ارتش را به کار اندازد.

وی افزود: کسانی که خالد بن سلطان را از نزدیک می شناسد ، می دانند که او از جنون خود بزرگ بینی رنج می برد، و فکر می کند که قادر به هر کاری است؛ اما واقعیت این است که ابزارهای او محدود است و حتی اگر خالد بن سلطان تلاش کند ، رقبا قویتر از او هستند و علت آن ضعف دستگاه نظامی در ارتش و ضعف تسلط شخص او بر این دستگاه و ضعف فرماندهی و تسلط و ضعف وفاداری آنها به او است .. خالد خودش علت این ضعف است، زیرا او و پدرش و برادرانش ۹۵ درصد اموال ارتش را به سرقت برده، و آن را نابود کردند.

افسر تماس با آمریکا

مجتهد طرح "متعب بن عبدالله" را هوشمندانه تر توصیف کرد و گفت: طرح او استفاده از خالد التویجری به عنوان افسر تماس با آمریکا است؛ او طرحی با التویجری دارد که بهتر از تدابیر خالد بن سلطان است .. طرح این است که متعب مشروطه سلطنتی را بپذیرد و خالد التویجری با حمایت آمریکا نخست وزیر شود. خالد التویجری عواملی در همه وزارتخانه های کشور دارد و گارد ملی اجرای این طرح را تضمین می کند زیرا تحت فرماندهی متعب است و برای جنگ شهرها آماده است؛ و در حال حاضر از ایستگاههای رادیو و تلویزیون و بسیاری از مکان های حساس محافظت می کند. بنابراین طرح متعب با توجه به نوع رابطه با آمریکا و طرح مشروطه سلطنتی، و حضور گارد ملی در مراکز کشور، و نفوذ دوست او التویجری در وزارتخانه ها و موسسه ها، بر طرح خالد برتری دارد.

محمد بن نایف پادشاه آینده عربستان

مجتهد دراین میان به وجود رقیب سوم اشاره کرد و اظهار داشت: با توجه به این موضوع، به نظر می رسد که متعب به آسانی خواهند توانست (قدرت را در اختیار بگیرد) اما رقیب سومی هم وجود دارد و آن محمد بن نایف است. محمد بن نایف بر همه بخش های امنیتی که از دیگر بخش های مسلح متمایز است، تسلط دارد و این بخش ها در آمادگی کامل هستند .. در مقابل آمادگی گارد ۴۰ درصد و ارتش ۲۰ درصد است. ویژگی دیگر این است که بخش های امنیتی قادر به حضور در هر مکانی به بهانه حفظ امنیت و قادر به تحت تعقیب قرار دادن و حمله و بازرسی و بازداشت به طور طبیعی هستند. ویژگی سوم این است که بخش های امنیتی از نظر تعداد ، تجهیزات، سازماندهی و مهارت حضور واقعی دارند و گفته می شود که این بخش ها از نظر تعداد بر گارد ملی و ارتش برتری دارند. ویژگی چهارم این است که این بخش ها اگر در شهرها مستقر شوند، استقرار آنها به بهانه حفظ امنیت عجیب نخواهد بود برخلاف ارتش و گارد که ماموریت آنها دفاعی است نه امنیت داخلی. ویژگی پنجم این است که شخص محمد بن نایف جدی تر است و دیدگاه واقع بینانه تری را نسبت دستگاه امنیتی تابع خود دارد و توانایی های او از متعب و خالد بیشتر است .

مجتهد خاطرنشان کرد: ویژگی ششم این است که محمد بن نایف نظر خاندان حاکم را جلب کرده است زیرا او همه مخالفان را با شایستگی سرکوب کرده است و خاندان حاکم کسی را که قادر به سرکوب باشد، محترم می شمرد و او را "مرد حکومت" می داند.

مجتهد تأکید کرد: به اندازه ای که مردم از خون آشام بودن محمد بن نایف ناراحت و دلگیر هستند، خاندان آل سعود او را حاکم ایده آل می داند؛ زیرا او می داند چگونه استبداد و تسلط آنها بر کشور را تضمین کند و اگر متعب از طریق التویجری با آمریکایی ها ارتباط برقرار می کند، محمد بن نایف مستقیما با آنها به تفاهم رسیده است البته بعد از اینکه شایستگی خود را در مبارزه با تروریسم به آنها ثابت کرد.

طرح انفجارها پس از مرگ پادشاه

مجتهد با اشاره به برنامه محمد نیاف برای استقرار نیروهایش در همه نقاط عربستان به بهانه تأمین امنیت عربستان گفت: محمد بن نایف طرح انفجارها بعد از مرگ پادشاه را آماده کرده است، یا اینکه اگر پادشاه بیمار شد استقرار نیروهایش را در مکانی توجیه کند و سپس بر متعب و خالد برتری یابد.

وی ادامه داد: محمد بن نایف شخص جدی، پیگیر، و باهوش است و همه جزئیات مدیریت خود را در اختیار دارد برخلاف متعب که احمق و سرگرم خوشگذرانی است و خالد بیمار و سرگرم سرقت ها است. نکته دیگری که فراموش کردم این است که بن نایف نظر بسیاری از عموهای خود را جلب کرده و برای ائتلاف با آنها علیه همه رقبای خود آماده شده است و عملکرد او به عنوان "مرد حکومت" باعث جلب نظر آنها شده است و با معیارهای خاندان حاکم -که نقش مردمی را کنار گذاشته است- محمد بن نایف بر همه برتری دارد و در تسلط بر اوضاع بعد از ائتلاف خود با عموهایش با دشواری مواجه نخواهد شد.

داودهرمیداس باوند ودرگیری مرزی ترکیه با سوریه

داود هرمیداس باوند می گوید: در صورت ورود نظامی ترکیه به بحران سوریه، خط مشی و جایگاه این کشور در منطقه رنگ می بازد.


تبادل ناگهانی آتش در مرز سوریه و ترکیه با گذشت 18 ماه از جنگ داخلی، در نگاه اول این فرضیه را تقویت نمود که جنگ در روزهای آینده وارد فاز جدی تری می شود. هرچند که تا پیش از این بسیاری از کارشناسان و ناظران منطقه به این باور رسیده بودند که" استفاده از گزینۀ نظامی در بحران سوریه غیرمحتمل است" اما به رغم حساسیت و هزینه های بالای این گزینه به نظر میرسد در این کارزار، فرسایشی شدن منازعه میان مخالفان و دولت، وقوع هر احتمالی را ممکن ساخته است. اما پرسش اینجاست که با توجه به نوع و میزان تأثیرگذاری همسایگان در بحران سوریه، آیا می توان گفت که ترکیه، به عنوان پیشگام حمله از هر تهدیدی مصون خواهد بود. داود هرمیداس باوند در پاسخ به این سوال می گوید: به نفع ترکیه نیست که بیشتر از تنش های مرزی روز پنجشنبه وارد عمل شوند، چرا این کشور جایگاه و موقعیت منطقه ای خود را با گسترش دامنۀ جنگ به منطقه از دست خواهد داد. خبرآنلاین در گفتگویی با باوند، کارشناس مسائل سیاسی و مدرس دانشگاه، تحولات مرزی سوریه و ترکیه را مورد بررسی قرار داده است که در ذیل می خوانید.
تا پیش از این این تصور وجود دارد که ترکیه پیشگام حمله به سوریه نمی شود، چه شد که ورق برگشت و پارلمان به دولت اجازه استفاده از گزینۀ نظامی را داد؟
ترکیه تا پیش از این به عنوان عضو ناتو تلاش می کرد تأیید جمعی حمله به سوریه را از سوی ناتو بگیرد. با این حال بعد از سقوط هواپیماهای ترکیه در چند ماه پیش و تشکیل جلسۀ فوری ناتو، ترکیه اعلام کرد که خیال حمله به سوریه را ندارد ولی در قبال اقدامات سوریه واکنش متقابل از خود نشان می دهد. با توجه به اینکه ترکیه تأیید ناتو را با خود دارد، سعی می کند که اقدام این کشور منفرد نباشد. ترکیه مدت مدیدی است که سیاست حمایت از مخالفان سوریه را در پیش گرفته و در جهت ساقط کردن دولت سوریه کوشاست. بنابراین از این رویداد استفاده کرد تا در آینده دستش برای سایر احتمالات باز باشد و اگر هم شرایط اقتضا کرد که در آینده اقدامات نظامی علیه سوریه صورت گیرد، دیگر نیازی به کسب اجازه و موافقت پارلمان نخواهد داشت. چرا که هم موافقت ناتو را دارد و هم موافقت پارلمان را و لذا در آینده در صورت احتمال دست بازتری برای اقدامات بعدی خواهد داشت.
اما مسئله اینجاست که اگر ترکیه به صورت جدی وارد این مسئله شود، ممکن است ایران هم به شکلی درگیر مسئله شده و بحران بُعد منطقه ای و فراتر از سوریه پیدا کند و این احتمال وجود دارد در صورت ورود ترکیه به یک عملیات نظامی علیه سوریه واکنش برخی از همسایگان از جمله ایران را به همراه داشته باشد. این تنش ممکن است از اعزام واحدهای کمک به سوریه آغاز و به تنش سیاسی بیشتر میان ایران و ترکیه منجر شود. من فکر می کنم ترکیه با آگاهی از چنین احتمالی سعی می کند که حوزۀ فعالیت های خود را محدود کند و در همان میزان برخوردهای فرسایشی مرزی بسنده کند. ولی همانطور که اشاره کردم اگر وضعیت اقتضاء کند که ترکیه دست به عملیات نظامی بزند، این کار را خواهد کرد چون هم جواز ناتو را دارد و هم موافقت پارلمان کشورش و هم به ظن غالب موافقت غرب و اروپا را.
اما بعد از اتفاق روز پنجشنبه، شاهد برپایی تظاهرات در آنکارا علیه رأی پارلمان ترکیه بودیم. شهروندان ترکیه در این تظاهرات سیاست جنگ طلبانۀ ترکیه را محکوم کردند.
باید به این مسئله توجه داشته باشیم که بحران میان دو کشور مسلمان است. همچنین باید توجه داشت که تشدید این بحران پایِ دیگر کشورها را به میان می کشد و این به نفع هیچ کشوری نیست و فضا را تغییر می دهد و می تواند به ضرر ترکیه هم باشد. از این رو واکنش مردم به سیاست دولت ممکن است نقش ترمزکننده ای داشته باشد، اگر اقدامات نظامی مدنظر ترکیه بوده باشد. به نظر من ترکیه اگر بخواهد بیشتر وارد عمل شد، اشتباه کرده است و حوادثی که تاکنون به نفع این کشور رقم خورده را تغییر خواه داد. ترکیه تاکنون در روند تحولات اعتبار زیادی کسب کرده است. پناهندگانی که در این کشور ساکن اند از کمیسیون پناهندگان سازمان ملل نیز کمک دریافت می کنند و اینگونه نیست که برای ترکیه تحمیلی باشد، مضاف بر اینکه آمریکا و سایر کشورها نیز آنها کمک می کنند.
بازیگری روسها به عنوان حامی نظامی سوریه چگونه خواهد بود؟ فکر نمی کنید در زیر لایه های بحران سوریه، نوعی رقابت و نزاع میان ترکیه و روسیه نیز وجود دارد؟
من فکر نمی کنم ترکیه بخواهد فضا را به این سمت سوق دهد. هم اکنون فضای موجود به نفع ترکیه است. ترکیه از وضعیت موجود استفاده بهینه می کند و در این زمینه نیز اعتبار کسب کرده است. اگر ترکیه بخواهد وارد درگیری شود، منحرف می شود و به طور کلی فضا عوض می شود. بنابراین به نفع ترکیه نیست که بیش از این وارد عمل شود و از سویی روسیه نیز ممکن است واکنش لفظی نشان دهد و یا کمک های تسلیحاتی به سوریه ارسال کند ولی فراتر از این مسئله نه روسیه مایل است که به خاطر کشور دیگری وارد بحران شود و نه به نفع ترکیه است که وضعیت موجودی که به نفعش است را مخدوش کند. چون اگر قرار باشد درگیری و بحران گسترش پیدا کند و منطقه ای شود، اصلاً فضای اولیه دگرگون می شود و نقش ترکیه هم تغییر می کند. هم اکنون ترکیه بدون دردسر و صرف هزینۀ چندانی در معادلات منطقه ای کسب اعتبار کرده، شیخوخیت این کشور تقویت شده و تا حدی نقش محوری احراز کرده است. از سویی از لحاظ سیاسی و اقتصادی موفقیت های زیادی کسب کرده است، مثلآً کشورهایی که ترکیه از مبارزان داخلی آنها حمایت می کند، در صورت پیروزی و استقرار آنها فضای سرمایه گذاری بیشتری برای ترکیه فراهم خواهد شد. در واقع هم اکنون تحولات منطقه برای ترکیه نوعی نقش برادر بزرگتری ایجاد کرده است.
اگر بحران موجود گسترش پیدا کند و به سطح منطقه ای برسد و پایِ دیگران نیز بدان باز شود، من فکر می کنم بیش از همه ترکیه متضرر می شود. یعنی روندی که حوادث به نفع این کشور ایجاد کرده و خط مشی این کشور نیز موید این موفقیت بوده است، بیرنگ خواهد شد.
این شائبه وجود داشت که در صورت تهدیدات بیشتر ترکیه، دولت سوریه به شکل جدی تری از کردها علیه ترکیه استفاده خواهد کرد. آیا می توان گفت که این حمله به نوعی پاسخ به همان تهدید دولت سوریه بوده است؟
دولت سوریه از قبل همین سیاست را در پیش گرفته است. کردهای ساکن سوریه که تاکنون فاقد شناسنامه بوده اند و حتی شهروند سوریه نیز تلقی نمی شدند دولت سوریه برای اینکه ترکها را تا حدودی بترساند به کردها اسلحه داده و آنها را مسلح کرده است. به خصوص اینکه پ.ک.ک نیز در میان کردهای سوریه نفوذ مسلمی دارد. تا پیش از این اوجالان نیز در همان مناطق ساکن بود تا اینکه به درخواست ترکیه، مجبور به ترک آنجا شد و متعاقباً رابطۀ میان دو کشور گسترش پیدا کرد. بنابراین با توجه به اینکه پ.ک.ک در میان کردهای سوریه نفوذ و نقش زیادی دارد، و دولت سوریه نیز آنها را مسلح کرده است، آنها هم اکنون نوعی خودگردانی ضعیف را برای خود ایجاد کرده اند.
اما باید توجه داشت که کردها عاقل هستند و نمی خواهند ابزار خود را فدای سوریه کنند. درست است که آنها هم اکنون مسلح شده اند ولی ترکیه نیز قدرت قابل توجهی است. بنابراین اگر از کردها به عنوان ابزار استفاده شود، آنها نیز آماج حملۀ اولیه ترکیه قرار می گیرند. البته آنها هم می خواهند از هر دو طرف استفاده کنند یعنی هم خودشان را به خطر نیندازند و هم وزن قبلی خود را در معادلات حفظ کنند. به اعتقاد من استفادۀ ابزاری از کردها علیه ترکیه تا آن اندازه نمی تواند پیش برود که کردها خود را آلت دست سوریه قرار دهند و پذیرای ضربات سنگینی از سوی ترکیه باشند.
محتمل ترین چشم اندازی که برای این وضعیت متصورید، چیست؟
من فکر می کنم ادامه و حفظ وضعیت موجود بیشتر به نفع ترکیه است چون در هر حال جنگ داخلی در سوریه ادامه دارد و روز به روز ابعاد تخریب و تلفات بیشتر می شود و نهایتاً ادامۀ روند موجود به نفع ترکیه خواهد بود، ولی اگر سوریه بخواهد بحران داخلی را به جنگ خارجی تبدیل کند و احساسات مردم داخلی را به نفع خود بسیج کند و یا اینکه جنگی از خارج به این کشور تحمیل شود(البته نه از سوی نیروهای آزادیخواه سوریه بلکه کشوری همانند ترکیه) اصولاً صحنۀ همه چیز عوض می شود. برخی از کشورها به خصوص حکومت های استبدادی وقتی به تنگنا می رسند سعی کنند بحران داخلی را به جنگ خارجی تبدیل کنند و در کوتاه مدت افکار عمومی عوض می شود و در مقابل قدرت خارجی نسبت به دولت وقت تغییر موضع و رویه می دهد.

زهرا خدایی

کامنت من در قبال ادعای امارات

کاوه مهدی پور

@

۱۳۹۱ شنبه ۲۶ فروردین -۱۶:۳۹

۴
۲
پاسخ به این نظر

ضمن تشکر ازکلیه ی ایرانی های با غیرت در سراسر جهان ؛ با توجه به زیاده خواهی های مهره های دست چین انگلیس و...در منطقه خلیج فارس به مسئولین ارشد جمهوری اسلامی پیشنهاد می کنم به منظور محکوم کردن وتودهنی زدن به گستاخی های شیخ امارات هر چه سریعتر ابو موسی را پایتخت دوم جمهوری اسلامی ایران نامگذاری نمایند ودولت محترم به این منظور اولین جلسه هیئت دولت را درابوموسی تشکیل دهد واعلام کند که در زمینه جزایر سه گانه از این تاریخ به بعد مذاکره ای با هیچ کس نخواهد داشت ! وکوتاهی کردن در این مورد بسان اشتباه نابخشودنی محمدرضا شاه در قبال بحرین خواهد بود.آنگاه شیخ امارات وحامیان محرکش خواهند فهمید که ایران بر سر استقلال وتمامیت ارضی خود با کسی شوخی ندارد !ضمن اینکه مجلس شورای اسلامی نیز باید تدبیری بیاندیشد

پیشنهاد من به مسئولین ارشد

کاوه مهدی پور

@

۱۳۹۱ شنبه ۲۶ فروردین -۱۶:۳۹

۱
۱
پاسخ به این نظر

ضمن تشکر ازکلیه ی ایرانی های با غیرت در سراسر جهان ؛ با توجه به زیاده خواهی های مهره های دست چین انگلیس و...در منطقه خلیج فارس به مسئولین ارشد جمهوری اسلامی پیشنهاد می کنم به منظور محکوم کردن وتودهنی زدن به گستاخی های شیخ امارات هر چه سریعتر ابو موسی را پایتخت دوم جمهوری اسلامی ایران نامگذاری نمایند ودولت محترم به این منظور اولین جلسه هیئت دولت را درابوموسی تشکیل دهد واعلام کند که در زمینه جزایر سه گانه از این تاریخ به بعد مذاکره ای با هیچ کس نخواهد داشت ! وکوتاهی کردن در این مورد بسان اشتباه نابخشودنی محمدرضا شاه در قبال بحرین خواهد بود.آنگاه شیخ امارات وحامیان محرکش خواهند فهمید که ایران بر سر استقلال وتمامیت ارضی خود با کسی شوخی ندارد !ضمن اینکه مجلس شورای اسلامی نیز باید تدبیری بیاندیشد