دوهفته نامه باختر زمین

دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی
دوهفته نامه باختر زمین

دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی

متن بدون سانسور نامه خانواده هاشمی به مجلس

متن بدون سانسور نامه خانواده هاشمی به مجلس
 
 
 
 
چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۴
 
از شبی که توهین و تهمت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در قالب 
 
مناظره انتخاباتی از رسانه ملی پخش شد و فرهنگ‌سازان جامعه با اهداف محدود 
 
انتخاباتی به‌به و چه‌چه گفتند، این رذیله اخلاقی در کشور وارد فاز جدیدی شد.

 افکارنیوز: خانواده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در نامه‌ای که در اختیار هیات رییسه مجل قرار  

 

گرفت به اظهارات هفته گذشته حجت‌الاسلام 
 

حمید رسایی که درقالب نطق میان دستور بیان شده بود، پاسخ دادند که بخش‌هایی از این 
 

نامه بعد از سانسور در صحن علنی مجلس قرائت شد.

به گزارش افکارنیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، در این نامه آمده  

است:

بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس، اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
مردم شریف و اخلاق‌مدار ایران اسلامی
سلام علیکم

اگرچه توهین و تهمت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و یاران دیرین امام(ره) که از شروع مبارزات مردم ایران اسلامی علیه طاغوت و طاغوتیان و پیروزی آنان بر اندیشه‌های استعماری، استبدادی، سلطنت‌طلب‌ها، توده‌ای‌ها و منافقین خلق سابقه‌ای ۵۰ ساله دارد، اما آنچه که روز سه‌شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱ در صحن علنی مجلس شورای اسلامی آن هم در تریبونی باز که حداقل ۷۰ میلیون جمعیت ایران از طریق پخش زنده رادیویی، امکان استماع آن را داشتند، اتفاق افتاد، از جهاتی متفاوت بود و همین تفاوت، خانواده آیت‌الله هاشمی را بر آن داشت تا علی‌رغم میل باطنی در این شرایط حساس که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و مردم به اختلافات خانوادگی دوستداران نظام دل‌خوش کرده‌اند و افرادی فریب‌خورده و یا نادان، دانسته یا ندانسته به آن دامن می‌زنند، مطالبی را نه در دفاع از یک خانواده یا شخص، بلکه در دفاع از اخلاق اسلامی و انسانی و نظامی مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) بیان دارد که سال‌هاست مظلومانه در رسانه‌ها و محافل مختلف حقیقی و مجازی ، مورد هجمه قرار می‌گیرند و مانند نطق اخیر در تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی، با واژگانی غیراخلاقی لگدکوب می‌شوند.

همگان در این سال‌ها به خوبی می‌دانند رویه و منش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در برخورد با این‌گونه تخریب شخصیت‌ها کریمانه بوده و آنچه برای ایشان مهم است، فقط وحدت و تقویت وفاق ملی و بازگشت به رویه اعتدال و سرسپردگی به قانون است.

البته مطابق همین قانون اساسی که خود ناطق نیز به بعضی از اصول آن در این نطق استناد کرده است، در فصل یازدهم و به ویژه اصل ۱۵۶ آن به صراحت قید شده است: «رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات و حل وفصل دعاوی و رفع خصومت و اخذ تصمیم و اقدامات لازم در آن قسمت را هم (که از امور حسبه است) قانون معین می‌کند و از وظایف قوه قضائیه است.»

انتظار می‌رود دادگاه محترم ویژه روحانیت چنانچه این اظهارات را نوعی تعدّی به حریم و منزلت دیگران می‌داند، به صورت قانونی همانند مواردی که از قبل به آنها عمل کرده است، اقدام نماید. چون هیچ کس حق ندارد قبل از این‌که متهمی در دادگاه‌های صالحه و به موجب حکم قطعی محکوم شود، جرایمی را به وی منتسب کند. مضافاً این‌که فرد موردنظر، هنوز به دادگاه نرفته و حتی اگر فرضاً در دادگاه بدوی هم محکوم شود، کسی حق ندارد او را مجرم معرفی کند یا با این عنوان از وی نام ببرد. حال آنکه در این نطق، علاوه‌ بر اینکه نام متهم اصلی آورده و از اوصاف ام‌الفساد، غول مفسد و... استفاده شده است، از کلمات و عباراتی چون «مشاور اصلی» نیز استفاده شده که متعرّض افراد دیگر است که ارتباطی با پرونده اتهامی ندارند و طرح آن در نطق علنی مشمول اصل ۸۶ قانون اساسی نیست.

البته دادستانی تهران طی بیانیه‌ای در یازده بند و مستند به دلایل حقوقی گفت که ناطق روز سه‌شنبه مجرم و دروغگوست و ان‌شاءالله مردم ایران مطلع خواهند شد که سرنوشت این اعلام جرم به کجا می‌رسد.

السابقون و دلسوختگان انقلاب و مردم عزیز ایران به خوبی به یاد دارند که چگونه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، طیف وسیعی از سلطنت‌طلب‌ها، منافقین، چریک‌های فدایی خلق و... انواع و اقسام توهین‌ها، تهمت‌ها و توطئه‌ها را علیه همه مردان راستین انقلاب به‌ویژه «سه یاور خمینی» به راه انداختند.

حتی واژگانی چون «شاه کلید» هم برای توهین و تهمت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان تازگی ندارد و مردم خوب به یاد دارند که افراطیون دیگری نیز که دین را افیون ملت‌ها می‌دانستند، برای ضربه زدن به نظام، با همین ادبیات به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌تاختند که امام راحل پس از ترور آیت‌الله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی، زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان پیوند زدند و رهبری معظم انقلاب هم درست در پایان هشت سال دوره ریاست جمهوری ایشان در پای صندوق رأی با صراحت هر چه تمام‌تر فرمودند: «هیچ کس برای من هاشمی نمی‌شود»

برای شخص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، ولایت فقیه به عنوان یک اصل مترقی در قانون اساسی و به عنوان یک سرمایه معنوی در فقه شیعه بسیار بالاتر از آن است که در منازعات سیاسی از آن هزینه نمایند، تا چه رسد در پاسخ به ناسزاگویی‌ها. اما این چه ولایت‌پذیری و ادعای ولایت‌مداری از سوی یک نماینده مجلس است که در ناسزاگویی به آن استناد می‌کند و در تأکید بر نطق خویش، می‌گوید: «من به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام!!»

در همین زمینه به خطبه‌های جمعه ولی‌امر مسلمین که به جای دو رکعت نماز خوانده می‌شود، درباره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی توجه فرمایید: «آقای هاشمی را همه می‌شناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیت‌های بعد از انقلاب نیست. من از سال ۱۳۳۶ یعنی ۵۲ سال قبل ایشان را از نزدیک می‌شناسم. آقای هاشمی از اصلی‌ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیت‌های جمهوری اسلامی در کنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته است. قبل از انقلاب، اموال خود را صرف انقلاب می‌کرد، به مبارزین می‌داد. اینها را خوبست که جوانان بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیت‌های زیادی داشت. هشت سال رئیس جمهور بود، قبلش رئیس مجلس بود، بعد مسئولیت‌های دیگری داشت و در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش یک اندوخته‌ای از این انقلاب درست کرده باشد. اینها حقایقی است که باید دانست.»

متأسفانه باید گفت از شبی که توهین و تهمت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در قالب مناظره انتخاباتی از رسانه ملی پخش شد و فرهنگ‌سازان جامعه با اهداف محدود انتخاباتی به‌به و چه‌چه گفتند، این رذیله اخلاقی در کشور وارد فاز جدیدی شد و بعدها که به بهانه برخورد با یک فرزند ایشان در کنار مضجع شریف حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری تکرار شد، رشد کرد و اینک به بهانه برخورد با فرزند دیگر ایشان، چنان نهادینه شد که یک نفر در کسوت روحانی، به عنوان نماینده مردم، در تریبون مجلس و از طریق صدای جمهوری اسلامی ایران فحاشی می‌کند، در حالی که رهبری انقلاب در زمانی که یکی دیگر از همفکران همین شخص، به یکی دیگر از فرزندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی- البته نه از تریبون رسمی- فحاشی کرده بود، در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان در فرازی از بیاناتشان فرمودند: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است، نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد، اما دور از هتک حرمت‌ها و اهانت‌ها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته می‌کند و اعصاب آرام جامعه را به هم می‌ریزد- که امروز احتیاج به این آرامش هست- خدای متعال را هم از ما خشمگین می‌کند. من می‌خواهم این پیامی باشد به همه‌ی آن کسانی که یا حرف می‌زنند، یا می‌نویسند، چه در مطبوعات، چه در وبلاگ‌ها. همه‌ی اینها بدانند، کاری که می‌کنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امر خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی می‌کنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را می‌کنند. من به خصوص به جوان‌ها توصیه می‌کنم. بعضی از این جوان‌ها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال می‌کنند این وظیفه است؛ نه، من عرض می‌کنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.»

دشمن خوب می‌داند که «ام‌الفساد و اختاپوس» خواندن یکی از یاران پرسابقه انقلاب، یعنی ایجاد شک و تردید در باور مردم به نظام اسلامی و کسانی که با تحمل شکنجه و زندان و تبعید آن را به وجود آوردند و در دوران تثبیت، تداوم و تاکنون در عالی‌ترین مصادر امور هستند و پس از مسئولیت‌های فراوان در شورای انقلاب، مجلس شورای اسلامی، دفاع مقدس و ریاست جمهوری، برای چندمین دوره از سوی رهبری معظم انقلاب به عنوان رئیس عالی‌ترین مجمع مشورتی خویش و داوری انتخاب می‌شود.

مردم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را می‌شناسند و می‌دانند پدر این خانواده سالها قبل از شروع علنی نهضت اسلامی، در عاشورای سال ۱۳۳۷ در همدان به خاطر انتقاد از مفاسد حکومت‌های سلطنتی، بازداشت و پس از آزادی از شهر اخراج شد و با شروع مبارزات، وقتی رژیم پهلوی می‌خواست عرصه را بر مراجع، علما و طلبه‌ها تنگ نمایند، جزو اولین سربازان طلبه‌ای!! بود که از قم به پادگان نظامی در تهران آورده شد و از همان زمان تا پیروزی انقلاب، زندگی ایشان در متواری بودن، شکنجه، بازداشت، زندان، ممنوعیت از منبر بود و حتی حکم اعدام ایشان (با استناد به اسناد ساواک) در بیدادگاه‌های پهلوی صادر و با دخالت علما و مراجع قم و نجف جلوگیری شد.

مادر این خانواده از دو سو، ریشه در دو خاندان اصیل و پرافتخار سادات مرعشی و مرحوم آیت‌الله سیدمحمدکاظم طباطبایی معروف به صاحب عروه‌الوثقی دارد و در تمام سالهای مبارزه، ضمن همراهی با شوهر، مسئولیت اداره فرزندان را در غیاب پدر داشت.

فرزند بزرگ این خانواده، فاطمه هاشمی است که علاوه بر تحمل رنج‌های دوران مبارزه، در اسناد ساواک (دوران مبارزه، جلد ۲، صفحه ۱۰۲۰) از جمله افراد تحت مراقبت در مدرسه بود و پس از فراغت از تحصیل، مسئولیت اداره نهاد ارزشمند بنیاد بیماری‌های خاص را از سال ۱۳۷۵ تا امروز – آن هم بدون دریافت یک ریال حقوق- عاشقانه و مخلصانه به عهده گرفته و مطمئناً مردم و مخصوصاً کسانی که متأسفانه در خانواده خود بیمار خاص دارند، از برکات این نهاد مطلع هستند.

فرزند دوم خانواده محسن هاشمی است که به خاطر نیاز کشور به تخصص علمی‌اش در صنایع موشکی، تحصیل در مقطع دکترا را نیمه‌کاره رها کرد و به کشور آمد و در پایه‌گذاری این صنعت نقش به‌سزایی داشت و در دوران ریاست جمهوری پدر، رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور بود و پس از آن در مسئولیت مدیرعامل متروی تهران، مردم این شهر از خدمات ایشان اطلاع دارند.

فرزند سوم این خانواده فائزه، در یکی از بخش‌های غریب و مورد غفلت کشور، یعنی ورزش بانوان نقش سازنده‌ای داشت و در دوره پنجم با رأی قاطع مردم تهران، نماینده مجلس شورای اسلامی بود.

پس از دیپلم در دانشگاه الزهرا لیسانس گرفت و مقاطع عالی را در دانشگاه آزاد و خارج از کشور سپری کرد و پس از دفاع از رساله دکترای خویش در رشته حقوق بین‌الملل، به عنوان مدیر گروه حقوق در واحد پردیس دانشگاه آزاد اسلامی مشغول بود.

فرزند چهارم خانواده مهدی، پس از رسیدن به سن بلوغ تا پایان جنگ در جبهه‌ها و در خطوط مقدم بود که جانباز شیمیایی است و به تأیید پزشکان ۹ درصد ریه‌اش سیاه است.

پس از جنگ با تأسیس شرکت دولتی صنایع دریایی، چندین تکنولوژی برتر را تقدیم کشور کرد. ساخت سکوهای عظیم حفاری در دریا، ساخت لوله‌های قطور و مهم نفت و بکارگیری آنها در کف دریا و آوردن تکنولوژی حساس حفاری‌های افقی چاه‌های نفت که علی‌رغم تحریم‌های شدید کشور، این شرکت هنوز در داخل و خارج طرح‌های مهمی در دست اجرا دارد و شروع ساخت اولین فاز گاز پارس‌جنوبی و پایه‌گذاری منطقه فوق‌العاده مهم عسلویه و راه‌اندازی مرکز بهینه‌سازی مصرف سوخت از جمله خدمات ارزشمند او به کشور است که تا قبل از آن، بی‌سابقه بود.

آخرین فرزند خانواده یاسر است که از نوجوانی به جبهه رفت و مدال جانبازی را به سینه خویش آویخت. پس از تحصیل ابتدا در جهاد سازندگی و پس از آن در دفتر پدر در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول شد و نقش اساسی در رونق صنایع جنبی لبنی کشور ایفا کرد.

این خانواده‌ای که ناطق مجلس آن را اختاپوس و مفسد می‌خواند، از سالها پیش که پدر به جرم همراهی امام و مردم محبوس بود، تفریحات روزهای تعطیل را در اطراف زندان‌های قزل‌قلعه، قصر و اوین می‌گذراندند.

خانواده‌ای که رئیس قوه قضائیه وقت در سال ۱۳۷۶ و پس از پایان ۸ سال ریاست جمهوری پدر، اعلام می‌کند که نه تنها دارایی آنها زیاد نشده، بلکه کم هم شده است.

به این جمله امام راحل توجه و آن را با این تهمت مقایسه کنید که وقتی در سال ۱۳۶۰ دشمنان انقلاب تهمت‌های مالی به یاران صدیق نظام می‌زدند، در تیر ماه همان سال می‌فرمایند: «شایعه‌سازی می‌کنند که اجناس جنگ‌زده‌ها می‌رود توی جیب آقای بهشتی، آقای خامنه‌ای و آقای هاشمی.» (صحیفه امام، جلد ۱۵، صفحه ۲۳)

خانواده‌ای که مقام معظم رهبری پدر خانواده را با صفات «متدیّن، متعبد، جزو صلحای زمان، عالمی متفکر، سیاست‌مداری هوشمند، فقیهی زمان‌شناس، مجاهدی خستگی‌نشناس و برادری مهربان برای ضعیفان» (پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، آرشیو بیانات) به جامعه معرفی می‌کند، اما یک نماینده که ادعای ولایت‌مداری دارد، کلماتی می‌گوید که کاش سهواً و از روی احساسات بوده‌ باشد، اما در مصاحبه‌های متوالی پس از نطق می‌گوید: «هیچ کجای نطق را توهین‌آمیز نمی‌دانم» و حتی این توهین و تهمت‌ها را «واقعیت‌هایی می‌داند که آنها را کنار هم جمع کرده و صریح گفته!!»

در پایان ذکر این نکته ضروری است که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان این توهین و تهمت را هم در کنار دیگر تهمت‌های از اول انقلاب اسلامی تاکنون می‌گذارند و با یادآوری این جمله امام که فرموده بودند: «احتمال قوی می‌دهم پس از من برای انتقام‌جویی از من به بعضی از نزدیکانم و دوستانم تهمت‌هایی که من آنها را ناروا می‌دانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» (پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه) به ارواح منور آن پیر فرزانه و همه شهدای راه انقلاب اسلامی سلام و درود می‌فرستند و می‌گویند: «سر خمّ می‌ سلامت شکند اگر سبویی»

ضمن تشکر از مردم عزیز ایران، نخبگان و نویسندگان جامعه که پس از نطق با تماس‌های مکرر تلفنی و نوشتن مقالات متعدد، به محکومیت این توهین و تهمت پرداختند و همچنین سپاس ویژه از اعضای هیأت رئیسه و شما نمایندگان محترم که فرصت این پاسخگویی را فراهم کردید، بر حقانیت نظام اسلامی و انشاءالله دوام آن تا ظهور حضرت حجت(عج) تأکید داریم و می‌گوییم:

سنگ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست

ارزش سنگ نیفزاید و زر کم نشود.

خانواده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی


لازم به ذکر است از این نامه، قسمت های زیر در مجلس قرائت شد:

بسم الله الرحمن الرحیم

رئیس و اعضای هیات رئیسه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مردم شریف و اخلاقمدار ایرانی اسلامی

سلام علیکم؛

اگرچه توهین و تهمت به آیت الله هاشمی رفسنجانی و یاران دیرین امام که از شروع مبارزات مردم مسلمان ایران اسلامی علیه طاغوت و طاغوتیان و پیروزی آنها بر اندیشه های استبدادی و استعماری ، سلطنت طلب ها و توده ای ها و مجاهدین خلق سابقه ای ۵۰ ساله دارد اما آنچه که روز سه شنبه ۲۸/۹/۱۳۹۱ آذر ماه در صحن علنی مجلس آن هم در تریبونی باز که حداقل ۷۰ میلیون جمعیت ایران از طریق پخش زنده رادیویی امکان استماع آن را داشتند اتفاق افتاد از جهاتی متفاوت بود و همین تفاوت خانواده آقای هاشمی را بر آن داشت که علیرغم میل باطنی در این شرایط حساس که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و مردم به اختلافات داخلی خانوادگی دوستداران نظام دلخوش کرده اند، مطالبی را نه در دفاع از یک خانواده یا یک شخص بلکه در دفاع از اخلاق اسلامی و انسانی و نظامی مبتنی بر مکتب اهل بیت بیان دارد.

مطابق قانون هیچ کس حق ندارد قبل از اینکه متهمی در دادگاه های صالحه و به موجب حکم قطعی محکوم شود جرائمی را به وی منتسب کند، مضاف بر اینکه فرد مورد نظر هنوز به دادگاه نرفته و حتی اگر فرضا در دادگاه بدوی هم محکوم شود کسی حق ندارد او را مجرم معرفی کند یا به این عنوان از وی نام ببرد.

امام راحل (ره) پس از ترور آیت الله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان را پیوند زدند و رهبری معظم انقلاب هم درست در پایان ۸ سال ریاست جمهوری ایشان در پای صندوق رای با صراحت هر چه تمام تر فرمودند هیچ کس برای من هاشمی نمی شود. برای شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی ولایت فقیه به عنوان یک اصل مترقی در قانون اساسی و به عنوان یک سرمایه معنوی در فقه شیعه بسیار بالاتر از آن است که در منازعات سیاسی از آن هزینه نماید تا چه رسد به پاسخگویی به ناسزایی ها.

در همین زمینه به خطبه های جمعه ولی امر مسلمین که به جای دو رکعت نماز خوانده می شود درباره ایت الله هاشمی رفسنجانی توجه کنید.

"آقای هاشمی را همه می شناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیت های بعد از انقلاب نیست من از سال ۱۳۳۶ یعنی ۵۲ سال قبل ایشان را از نزدیک می شناسم. آقای هاشمی از اصلی ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزان جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از موثرترین شخصت های جمهوری اسلامی در کنار امام بود. پس از رحلت امام در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خود را صرف انقلاب می کرد به مبارزین می داد اینها خوب است که جوانان بدانند بعد از انقلاب ایشان مسئولیت های زیادی داشت. ۸ سال رئیس جمهور بود قبلش رئیس مجلس بود بعد مسئولیت های دیگری داشت و در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش یک اندوخته ای از این انقلاب برای خودش درست کرده باشد. اینها حقایقی است که باید دانست."

مردم آیت الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را می شناسند و می دانند پدر این خانواده سالها قبل از شروع علنی نهضت اسلامی در عاشورای ۱۳۳۷ در همدان به خاطر انتقاد از مفاسد حکومت سلطنتی بازداشت و پس از آزادی از شهر اخراج شد و با شروع مبارزات وقتی رژیم پهلوی می خواست عرصه را بر مراجع علما و طلاب تنگ کند جزو اولین سربازان طلبه بود که از قم به پادگان نظامی در تهران آورده شد و از همان زمان تا پیروزی انقلاب زندگی ایشان در متواری بودن، شکنجه، بازداشت، زندان و ممنوعیت از منبر بود و حتی حکم اعدام ایشان با استناد به اسناد ساواک در بیدادگاه های پهلوی صادر و با دخالت علما و مراجع قم و نجف جلوگیری شد.

خانواده ای که رئیس قوه قضائیه وقت در سال ۱۳۷۶ و پس از پایان ۸ سال ریاست جمهوری پدر اعلام می کند نه تنها دارایی آنها زیاد نشده بلکه کم هم شده است. خانواده ای که مقام معظم رهبری، پدر خانواده را با صفات متدین، متعبد، جزو صلحای زمان، عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمان شناس، مجاهدی خستگی نشناس و برادری مهربان برای ضعیفان می شناسد.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که آیت الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان این توهین و تهمت را هم در کنار دیگر تهمت ها از اول انقلاب تا کنون می گذارند و با یادآوری این جمله امام که فرموده بودند احتمال قوی می دهم پس از من برای انتقام جویی از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمت هایی که من آنها را ناروا می دانم بزنند و با آتشی که باید مرا بسوزاند، آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنان بگیرند.

به ارواح مطهر آن پیر فرزانه و همه شهدای راه انقلاب اسلامی سلام و درود می فرستم و می گویم "سر می خم سلامت شکند اگر سبویی. "

خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی

زیبا کلام: مشایی منچستر است واصولگرایان مس سرچشمه کرمان

 

 

زیبا کلام : فقط خاتمی می تواند مشایی را شکست دهد/ رقابت قالیباف – مشایی مانند مسابقه منچستریونایتد و لیورپول است

در : ۲۹ آذر. ۱۳۹۱ | دسته خبری : سیاسی, ویژه | ۹ نظر
اگر حریف مشایی فقط اصولگرایان سنتی باشند، رقابت مشایی با کاندیدای جریان اصلی اصولگرایان، مثل بازی منچستریونایتد و مس سرچشمه کرمان خواهد شد! اگر حریف مشایی قالیباف باشد، رقابت آنها مثل بازی منچستریونایتد و لیورپول می شود. اما اگر حریف مشایی خاتمی باشد، رحیم مشایی مثل تیم ملی فوتبال ایران در برابر بارسلونا خواهد بود!
صادق زیباکلام نه تنها احتمال کاندیداتوری مشایی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را بسیار بالا می داند، بلکه معتقد است اگر خاتمی رقیب مشایی نباشد، مرد مرموز دولت احمدی نژاد، رئیس جمهور آینده ایران خواهد بود.زیباکلام برای علی لاریجانی و ولایتی و حداد عادل، در رقابت با مشایی هیچ شانسی قائل نیست و قالیباف را تنها راستگرایی می داند که ممکن است اسفندیار را از اسب بخت بر زمین سخت بیندازد.

متن زیر گفتگوی عصر ایران است با دکتر صادق زیباکلام درباره داستان پرحرف و حدیث “مشایی و ریاست جمهوری.”

***
در روزهای اخیر بحث کاندیداتوری اسنفدیار رحیم مشایی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، جدی تر از قبل مطرح شده است. به نظر شما، مشایی نامزد ریاست جمهوری می شود؟اگر ما معتقد باشیم که آقای احمدی نژاد حاضر نیست به این سادگی ها دست از قدرت بکشد، باید به این سوال جواب بدهیم که احمدی نژاد چه راهی برای باقی ماندن در قدرت دارد؟ پاسخ منطقی این سوال این است که احمدی نژاد فقط یک گزینه دارد و آن هم اینکه، رئیس جمهور آینده، شخصی از تیم سیاسی وی باشد.

رئیس جمهور آینده ایران، علی القاعده یکی از اصولگرایان سنتی خواهد بود. یعنی کسی مثل حداد عادل، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی و یا سعید جلیلی. آقای احمدی نژاد الان با اصولگرایان سنتی به مراتب بیش از هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان زاویه دارد.

اختلاف اصولگرایان سنتی و احمدی نژاد آن قدر زیاد شده است که قطعاً احمدی نژاد هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان را به علی لاریجانی و یا علی اکبر ولایتی ترجیح می دهد.

بنابراین احمدی نژاد برای باقی ماندن در قدرت راهی ندارد جز اینکه یکی از یارانش را به قدرت برساند. او می داند اگر اصولگرایان سنتی قوه مجریه را در دست بگیرند، تار و پودش را می شکافند.

تار و پودش را می شکافند یعنی چه؟

یعنی تمام وابستگان احمدی نژاد را از قطار قدرت پیاده می کنند. تازه اگر این افراد را دستگیر نکنند. به هر حال اگر احمدی نژاد بخواهد یکی از نزدیکانش را نامزد ریاست جمهوری کند، ناگزیر است مشایی را روانه میدان کند؛ چون حمید بقایی و هاشمی ثمره و نیکزاد رای نمی آورند.

در میان یاران احمدی نژاد، فقط اسفندیار رحیم مشایی است که وزنه ای نسبتاً قابل اعتنا برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری است. یعنی پتانسیل رای آوردن دارد. کنار رفتن مشایی از ریاست دفتر رئیس جمهوری و واگذاری سمتی تشریفاتی در ارتباط با جنبش عدم تعهد، نشان می دهد که احمدی نژاد مصمم است که مشایی دیگر درگیر کارهای اجرایی نباشد.

وقتی مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور است، در ۲۴ ساعت باید ۲۵ ساعت وقت بگذارد برای کارهای اجرایی. او از ریاست دفتر رئیس جمهوری کنار رفت تا وقت لازم برای ورود به کارزار ریاست جمهوری داشته باشد.

به نظر شما، مشایی اگر کاندیدا شود تایید صلاحیت می شود؟تایید صلاحیت در گرو چانه زنی آقای احمدی نژاد است. من احتمال می دهم که مشایی مثل دکتر معین در سال ۸۴، از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شود ولی رهبری کاندیداتوری مشایی را بلامانع اعلام کنند.

در این صورت سرانجام حضور مشایی در انتخابات، همانند معین خواهد شد؟

نه، به نظر من احتمال رای آوردن مشایی خیلی هم بالا خواهد بود. البته اگر آقای خاتمی وارد میدان نشود. اگر خاتمی کاندیدا شود، قطعاً مشایی هیچ شانسی نخواهد داشت.

تایید صلاحیت احتمالی مشایی، از باب مصلحت اندیشی یعنی برای خارج نشدن احمدی نژاد از چارچوب نظام صورت خواهد گرفت یا با هدف افزایش مشارکت مردم در انتخابات؟

هر سه! یعنی یک دلیل هم من به این دو دلیل اضافه می کنم. اگر مشایی بیاید، رقابت جدی خواهد شد. اگر امر دایر شود که اصلاح طلبان بین مشایی و مثلاً حداد عادل یک گزینه را انتخاب کنند، قطعاً اکثر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد اما ده تا بیست درصد اصلاح طلبان که در انتخابات شرکت می کنند، از رحیم مشایی حمایت خواهند کرد.

مصلحت اندیشی و افزایش مشارکت. دلیل سومی که شما بر این دو دلیل افزودید، چیست؟

ببینید من می گویم احمدی نژاد از دید اصولگرایان قلب جریان سوم تیر بوده است. این جریان یعنی ساده زیستی، با غرب در افتادن، تو دهن آمریکا زدن، خودکفایی، دوری از اشرافی گری و … این بخش از گفتمان احمدی نژاد با علائق اصولگرایان همخوانی دارد. به دلیل همین همخوانی گفتمانی، ممکن است مشایی در نهایت تایید صلاحیت شود.

ولی مشایی برای اصولگرایان یادآور این شعارهای احمدی نژاد نیست.

بله، ولی نباید فراموش کنیم که به هر حال همان گونه که ما احمدی نژاد را از تیر ۸۴ با مشایی داشته ایم، از خرداد ۹۲ هم مشایی را با احمدی نژاد خواهیم داشت. یعنی این طور نیست که اگر مشایی رئیس جمهور شود، فضای کاملاً جدید در ایران ایجاد شود. احمدی نژاد همچنان با مشایی خواهد بود و سیاست های هشت سال گذشته دولت، کم و بیش ادامه خواهد یافت. خیلی از این سیاست ها، مطلوب مراکز اصلی قدرت است.

من فکر می کنم احمدی نژاد به چیزی کمتر از تایید صلاحیت مشایی بسنده نخواهد کرد. این مهمترین خواسته احمدی نژاد در قبال انتخابات ریاست جمهوری است. این خواسته برای او مصداق همه یا هیچ است. کاندیداتوری مشایی برای احمدی نژاد، نوری است در انتهای تونل قدرت.

آیا مشایی در یک سال و نیم اخیر، با هدف عبور از فیلتر شورای نگهبان سکوت کرده و دیگر دیدگاههای ویژه اش را مطرح نکرده است؟

بله، مشایی دنده پهنی نشان داده و در برابر هر تیغ و تیشه ای که به طرفش پرتاب شده، سکوت کرده است. او مثل بندبازی است که با میله حفظ تعادل، در حال عبور از روی بند است.
مشایی اگر خیلی راستگرایانه حرف بزند، رای حامیان اصلاح طلبان را از دست می دهد و اگر خیلی اصلاح طلبانه حرف بزند، شانس تایید صلاحیتش از دست می رود.

بنابراین او از اردیبهشت ۱۳۹۰ ترجیح داده به گونه ای حرکت کند که هر دو جانب امر را برای خودش حفظ کند. یعنی نه کاملاً مطرود اصولگرایان شود و نه رای اقشار مدرن و تحصیلکرده جامعه را از دست بدهد.

اگر حریف اصلی مشایی در انتخابات سال آینده قالیباف باشد، شانس کدام یک از این دو نفر بیشتر است؟

اگر حریف مشایی فقط اصولگرایان سنتی باشند، رقابت مشایی با کاندیدای جریان اصلی اصولگرایان، مثل بازی منچستریونایتد و مس سرچشمه کرمان خواهد شد! اگر حریف مشایی قالیباف باشد، رقابت آنها مثل بازی منچستریونایتد و لیورپول می شود.

اما اگر حریف مشایی خاتمی باشد، رحیم مشایی مثل تیم ملی فوتبال ایران در برابر بارسلونا خواهد بود! یعنی در این صورت، مشایی هیچ شانسی ندارد. ولی اگر اصلاح طلبان به شکل شکسته بسته و درب و داغان در برابر مشایی صف آرایی کنند، مثلاً کاندیدای آنها عارف باشد، باز حریف مشایی نمی شوند.

این نکته را هم نباید فراموش کرد که مشایی هر چند برای اصولگرایان شخصیت جالبی نیست اما آنها به هر حال دغدغه سطح بالای مشارکت مردم در انتخابات را هم دارند. ضمناً با توجه به شکاف احمدی نژاد و اصولگریان، الان دیگر اوضاع مثل سال ۸۸ نیست که مکانسیم برگزاری انتخابات در دست یک جناح بود. الان در واقع دو جناح مسئول پروسه برگزاری انتخابات هستند. بنابراین اوضاع لزوماً مثل سال ۸۸ نمی شود.

من فکر می کنم احتمال حضور مشایی در انتخابات خیلی پایین نیست. با اینکه مشایی کاندیدای مطلوب اصولگرایان نیست ولی باز مشایی از نظر آنها بهتر از خاتمی است.

شمّ سیاسی شما چه می گوید؟ مشایی رئیس جمهور ایران می شود؟

احمدی نژاد با عزل و نصب های اخیرش، بار کار اجرایی مشایی را سبک کرده و ضمناً او قاطعانه در برابر تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری ایستاده است. این ها نشان می دهد که احمدی نژاد طرح و برنامه ای جدی دارد. به هر حال، پیش بینی دقیقی نمی توانم بکنم ولی شمّ سیاسی ام به من می گوید که اسنفدیار رحیم مشایی را باید خیلی جدی گرفت.

در مجموع فکر می کنید رای دهندگان بالقوه مشایی چه کسانی خواهند بود؟

به غیر از رای بخشی از نیروهای اجتماعی مدرن و تحصیلکرده، که قبلاً به آن اشاره کردم، یکی از اهرمهای مشایی برای پیروزی در انتخابات این است که او اگر کاندیدا شود، به عنوان نامزد غیرحاکمیتی شناخته شود.

مشایی در برابر حداد عادل و سعید جلیلی، چنین موقعیتی دارد. یعنی وضعیتی مثل دوم خرداد ۷۶؛ البته نه در آن حد و اندازه. به هر حال خیلی ها به مشایی رای می دهند صرفاً به این دلیل که او را نامزد غیرحکومتی می دانند!

ممکن است احمدی نژاد بتواند رای روستاییان و اقشار فرودست شهری را به سمت مشایی سوق دهد و خود مشایی هم در پی کسب آرای اقشار مدرن و مرفه تر باشد؟

همه روستاییان به مشایی رای نخواهند داد. اینکه چند درصد آنها مجاب شوند که به مشایی رای بدهند، بستگی به هنر و توانایی احمدی نژاد دارد. به نظر من، احمدی نژاد بتواند حداقل نیمی از جمعیت روستایی و فقیر کشور را قانع کند که به مشایی رای بدهند.



در صورتی که پایگاه خبری انعکاس را هر روز مشاهده میکنید میتوانید از تولبار اختصاصی پایگاه خبری انعکاس استفاده کنید.

اخبار مرتبط :

ارسال نظر

queries in 0.424 seconds.