دوهفته نامه باختر زمین

دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی
دوهفته نامه باختر زمین

دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی

امام جمعه خرم آباد

خرم آباد/ واحد مرکزی خبر/ سیاسی

هدف حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به نواره غزه نا امن کردن منطقه خاورمیانه است.
خطیب نمازجمعه خرم آباد در خطبه های امروز نماز جمعه با محکوم کردن جنایات ددمنشانه رژیم غاصب اسرائیل در نوازه غزه گفت : راه نجات مردم فلسطین از چنگال این دژخیمان ظالم ایستادگی و مقاومت است.
حجت الاسلام والمسلمین میرعمادی از سیاستهای دوگانه استکبار جهانی در قبال جنایات این رژیم جعلی انتقاد کرد و افزود : آنها از تروریستهای سوریه و از رژیم آل خلیفه حمایت می کنند اما در برابرکشتار مردم فلسطین به دست این رژیم صهیونیستی سکوت می کنند.
امام جمعه خرم آباد با تسلیت ایام شهادت سرور و سالار شهیدان مهم ترین هدف قیام امام حسین (ع) را امر به معروف و نهی از منکر دانست و افزود : این فریضه الهی تضمین کننده حیات طیبه در نظام اسلامی است.
نماینده ولی فقیه به تشکیل نهاد مقدس بسیج به فرمان امام خمینی (ره) در پنجم آذر اشاره کرد و افزود : رسالت این شجره طیبه در دهه پیشرفت و عدالت شناخت ابعاد گوناگون جنگ نرم دشمن و تولید علم و فناوری است.
همچنین مردم لرستان در انزجار از حمله اخیر رژیم صهیونیستی به غزه راهپیمایی کردند.
نمازگزاران جمعه خرم اباد همزمان با دیگر هموطنان خود در این راهپیمایی که بعد از نمازجمعه از مصلای الغدیرتا خیابان جلال آل احمد برگزار شد با سردادن شعارهای مرگ بر
اسرائیل نفرت و انزجار خود را از حملات اخیر رژیم صهیونیستی به غزه اعلام کردند.
راهپیمایان همچنین در محکوم کردن حمایت‌های آمریکا ، انگلیس و دیگر کشورهای غربی از رژیم صهیونیستی شعار می‌دادند

امام جمعه پلدختر

حجت الاسلام لروند:
رژیم صهیونیستی به روزهای پایان عمر خود نزدیک می شود
پلدختر - خبرگزاری مهر: امام جمعه پلدختر با تاکید بر اینکه کشورهای اسلامی باید در مقابل جنایات اسراییل علیه مردم مظلوم در غزه و فلسطین موضع بگیرند گفت: رژیم صهیونیستی به روزهای پایان عمر خود رسیده است.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام علی محمد لروند در خطبه های این هفته نماز جمعه پلدختر اظهار داشت: رژیم صهیونیستی در آتش جهنمی که به پا کرده گرفتار می‌شود و بنابه فرمایش امام راحل (ره) رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی باید از بین برود.

وی با بیان اینکه مقاومت مردم غزه هیمنه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی را شکسته است گفت: پاسخ شوکه کننده مقاومت به تجاوز اسرائیل، توانایی گسترده و رو به رشد بازدارندگی مقاومت فلسطین در غزه را به رخ همگان کشید.

حجت الاسلام لروند افزود: موشکهای فلسطینی برای نخستین بار تل‌آویو را هدف گرفتند، تعدادی از شهرک نشینان صهیونیست کشته یا زخمی شدند و فضای رعب و وحشت بر صهیونیست‌ها سایه افکنده است.

امام جمعه پلدختر افزود: اقدام وحشیانه و ننگین رژیم جعلی صهیونیستی نشان از ضعف آنهاست و بیانگر آن است که این رژیم غاصب به روزهای پایان عمر خود رسیده است و با این اقدامات گور خود را می‌کند.

وی از سکوت مجامع جهانی در این زمینه انتقاد کرد و گفت: سکوت مجامع به اصطلاح مدعی حقوق بشر در قبال آغاز دور جدید حملات رژیم غاصب صهیونیستی به نوار غزه و شهادت مردان و زنان مسلمان مایه تاسف است.

حجت الاسلام لروند ضمن محکوم کردن حملات جدید رژِیم غاصب صهیونیستی به مردم مظلوم غزه ابراز امیدواری کرد که اتحاد و وحدت مسلمانان مقدمات شکست دشمنان را زود‌تر فراهم کند.

مناظره حق شناس با رسایی

مناظره حق‌شناس و رسایی درباره موضوع رابطه با آمریکا

دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۴۸

کد مطلب: 11877

مناظره‌ای با موضوع «رابطه با آمریکا آری یا نه»، از سوی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در آمفی تئاتر مرکزی این دانشگاه و با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین حمید رسایی - نماینده مجلس شورای اسلامی - و محمدجواد حق‌شناس - عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی - برگزار شد.

مناظره‌ای با موضوع «رابطه با آمریکا آری یا نه»، از سوی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در آمفی تئاتر مرکزی این دانشگاه و با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین حمید رسایی - نماینده مجلس شورای اسلامی - و محمدجواد حق‌شناس - عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی - برگزار شد.

به گزارش ایسنا ، در ابتدای این مناظره، حق‌شناس با اشاره به روند تاریخی رابطه ایران و آمریکا از دوران قاجار، گفت: سیاستمداران ایران در آن زمان برای فرار از سلطه روس و انگلیس به دنبال الگوی میانی با نام نیروی سوم بودند تا با تکیه بر آن از فشار فزاینده بکاهند.

این فعال سیاسی با اشاره به اینکه "از سال ۳۲ حضور آمریکا در ایران به طور جدی برای ۲۵ سال اتفاق افتاد"، تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم که دنیا به شکل دوقطبی شکل گرفته بود ایران با عضویت در پیمان سنتو به هم‌پیمانان جدی و مطرح آمریکا در منطقه بدل شد تا زمان انقلاب که مردم فرصت مناسبی برای مقابله با استکبار را با شعار استقلال و آزادی در سال ۵۶ پیدا کردند.

عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با اشاره به حمایت نظام بین‌الملل از شاه در زمان انقلاب، گفت: در آن زمان از سوی نظام ایران شاهد طرح شعار نه شرقی، نه غربی هستیم که اصول اساسی سیاست خارجی ما را شکل می‌دهد و نشان می‌دهد ایران با نظم حاکم بر نظام بین‌الملل چالش جدی دارد.

وی با اشاره به دو حادثه سال‌های اول انقلاب از جمله اشغال افغانستان توسط شوروی و پذیرش محمدرضا شاه توسط آمریکا با عناوین بشردوستانه خاطرنشان کرد: این دو حادثه برای مردم ایران نگرانی ایجاد کرد و موجب تشدید سیاست نه شرقی، نه غربی شد و در مقابل شاهد حمایت ایران از مجاهدین افغان و اشغال سفارت آمریکا بودیم بنابراین این تقابل عملیاتی جمهوری اسلامی ایران با نظام بین‌الملل موجب حمله عراق به ایران شد که به نمایندگی از نظام بین‌الملل شکل گرفت.

حق‌شناس با اشاره به حوادث جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز اظهار کرد: در پایان جنگ پذیرش قطعنامه ۵۹۸، آغاز تجدیدنظر در شعار نه شرقی نه غربی توسط جمهوری اسلامی ایران بود که در واقع نظم بین‌الملل را قبول می‌کند و وارد گفت‌وگو و تعامل با نظام بین‌الملل می‌شود و امام دستور تغییرات در قانون اساسی را نیز مطرح می‌کند.

به گزارش ایسنا، در ادامه این مناظره، رسایی نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه "مساله مذاکره، غیر از بحث رابطه با آمریکا است"، گفت: موضوع رابطه با آمریکا از چالش‌برانگیزترین موضوعات جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا امروز است و در واقع به عنوان شاخصی برای حق یا باطل بودن جریانات به حساب می‌آید.

وی با اشاره به اینکه "برخی مذاکره یا رابطه با آمریکا را به حد مخاصمه بین دو کشور تنازل داده‌اند"، افزود: بحث جنگ بین دو کشور نیست، بلکه موضوع مذاکره یا رابطه ایران و آمریکا تنازع و جنگ بین دو تفکر در دنیای امروز است. یکی نگاه حاکم بر انقلاب اسلامی مبتنی بر خدامحوری، تعالی انسان‌ها بر اساس ارزش‌های دینی و یکی نگاه انسان‌محوری، سرمایه‌محوری که در آن خدا نقش ندارد.

این نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه در نظام جمهوری اسلامی بعد از انقلاب اسلامی، تفاوت نگاه در موضوع مذاکره با آمریکا در پایه‌های اعتقادی برمی‌گردد، توضیح داد: کسانی که در خدامحوری و دین‌محوری لنگ می‌زنند و اصالت را به انسان‌محوری می‌دهند، به مرور زمان دچار مشکل می‌شوند و در این جنگ احساس ضعف می‌کنند.

رسایی با بیان اینکه "مذاکره از ابتدای انقلاب تا امروز بوده است"، توضیح داد: مذاکره به شکل رودررو و پای میز مذاکره نبوده است،‌ بلکه در بیان تبیین این دو تفکر بوده است یعنی یک طرف امام و بعد از ایشان رهبر معظم انقلاب سردمدار اصلی جریان انقلابی بوده‌اند و در طرف دیگر نظام آمریکا که البته نمی‌توان گفت روسای‌جمهور آن اصلی کاری‌ها هستند چون آنها مترسک و ابزاری برای اجرای سیاست‌هایی هستند که به جریان صهیونیسم برمی‌گردد.

وی با بیان اینکه مذاکره الان هم مطرح است اما نه از روی ضعف ما و قدرت آنها، بلکه برعکس، گفت: مذاکره از ابتدای انقلاب بوده اما از موضع پاسخ گرفتن و نه پاسخ دادن.

این نماینده مجلس با اشاره به ادبیات مقام معظم رهبری و امام(ره) در برابر آمریکا مبنی بر اینکه باید حمله کنیم نه دفاع، اظهار کرد: آمریکا ناقض حقوق بشر و آزادی بیان است و نه ما و آنها کسی نیستند که بخواهند از ما سوال کنند، پس این ادبیات مذاکره از اول انقلاب بوده است و آمریکایی‌ها بودند که رابطه سیاسی و اقتصادی را با ما قطع کردند و البته این موضوع به نفع ما تمام شد.

رسایی با اشاره به اینکه آمریکایی‌ها به دنبال جنس دیگری از مذاکره هستند اما ما باید همین جنس از مذاکره که از جنس محاکمه است را ادامه دهیم، تصریح کرد: مذاکره از جنس محاکمه برای قضاوت افکار عمومی دنیاست و در افکار عمومی دنیا امروز مقاومت مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی به خاطر پایداری این نظام بر شعارهایش محور اصلی برای تبیین راهی در برابر نظام سلطه شده است و نشان دادیم که جدا شدن از آمریکا و جریان استکباری نه تنها باعث ضعف نمی‌شود، بلکه موجب پیشرفت و قدرت ملت‌ها می‌شود.

وی افزود: جریانات سیاسی، احزاب، گروه‌ها،‌ چهره‌ها و حتی دولت‌ها تا زمانی که مبانی اعتقادی و فکری‌شان بر اساس اصول انقلاب اسلامی بوده است نه تنها در برابر آمریکا احساس ضعف نکرده‌اند، بلکه موضع‌شان عزتمندانه و بر اساس مصلحت مردم بوده است که از این موضوع سود برده‌ایم اما گاهی جریانات در اتخاذ مواضع به دلیل تزلزل اعتقادی دچار تزلزل شده‌اند و گاهی با برداشت‌های غلط احساس شده است که مردم در برابر آمریکا دچار ضعف شده‌اند پس برای به دست آوردن دل مردم جور دیگری رفتار کرده‌اند.

این نماینده مجلس در ادامه بخشی از نامه مجلس ششم خطاب به مقام معظم رهبری را قرائت کرد و گفت: مجلس ششم نامه‌ای ذلت‌آمیز خطاب به رهبر نوشت و خواست همان‌طور که امام جام زهر را سر کشید شما هم جام زهر را در رابطه با موضوع رابطه ایران و آمریکا سر بکشید اما از آن روز تا امروز هیچ اتفاقی نیفتاده است.

به گزارش ایسنا، در ادامه، حق‌شناس با اشاره به اینکه "با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در جنگ ایران و عراق، ایران در رابطه با شعار نه شرقی، نه غربی وارد فاز جدیدی شد"، گفت: در برخی حوزه‌ها شاهد بودیم که همچنان این شعار ادامه دارد مثل بحث حجاج ایرانی و شعار دادن مرگ بر استکبار که با مقابله شدید دولت عربستان مواجه شد و فتوای امام (ره) در مورد سلمان رشدی که منتج به بازگشت سفرای اروپایی از تهران به کشورهایشان شد.

وی با اشاره به آغاز دوره هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی موسوم به دولت سازندگی، اظهار کرد: ‌در این دوره محور مسائل در حوزه اقتصاد است و سیاست تعدیل مورد توجه است بنابراین بحث همکاری با بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول مطرح می‌شود که نیازمند رابطه بهتر با دنیا بود در نتیجه دستور بهبود رابطه و گفت‌وگو با اروپا فراهم می‌شود که تحت عنوان گفت‌وگوهای انتقادی نام می‌گیرد، همچنین روابط با کشورهای عربی ایجاد می‌شود و در حالی که امام (ره) در گذشته چنین گفته بودند که حتی اگر با صدام رابطه برقرار کنیم با عربستان هرگز رابطه برقرار نخواهیم کرد شاهد بودیم که بر اساس منافع ملی این صحبت امام (ره) نادیده گرفته شد و روابطی با عربستان ایجاد شد و حتی چنین مطرح شد که عربستان و ایران دو بال بزرگ جهان اسلام هستند.

این فعال سیاسی همچنین با اشاره به دخالت ایران برای آزادی گروگان‌های اروپایی در لبنان که زمینه‌ساز حضور ایران در اروپا شد، اظهار کرد: این روند باعث دریافت ۲۰ میلیارد دلار از کمک‌های خارجی شد که آرامش اقتصادی در کشور ایجاد کرد اما آن زمان هم نگاهی وجود داشت که علاقه‌مند نبود ارتباط ایران با اروپا شکل بگیرد و اهداف عمل‌گرایانه‌ی دولت هاشمی دنبال شود که در خارج اسرائیل و در داخل گروهک‌های تندروی مخالف پیگیر آن بودند و برخی ترورها از جمله ترور بختیار، برادر رجبی، نظامیان در ترکیه، حادثه میکونوس، رهبران کردها و انفجار در آرژانتین، رابطه ایران را با برخی کشورهای اروپایی تخریب کرد و موج دوم رجعت سفرا از ایران بعد از داستان سلمان رشدی اتفاق افتاد.

وی با اشاره به انتخابات سال ۷۶ و تلاش نیروهای داخل برای پیگیری بهبود رابطه با دنیا افزود: در آن زمان سفر محمدجواد لاریجانی به انگلیس افشا و تبدیل به نوعی ضدتبلیغ شد و مردم در شرایط انتخاباتی رقابتی شفاف که توسط دولت هاشمی فراهم شد، به صحنه آمدند و با وجود تبلیغات رسانه‌ها، نماز جمعه، جامعه مدرسین و حوزه علمیه قم که علاقه‌مند به نامزد جریان راست بودند، مردم آقای خاتمی را انتخاب کردند و توسط مقام معظم رهبری از انتخابات سال ۷۶ با عنوان حماسه دوم خرداد یاد شد.

حق‌شناس با اشاره به اینکه در زمان اصلاحات تهاجم آمریکا به ایران از دستور کار خارج شد و روند جدیدی با گفت‌وگوی خاتمی با
cnn آغاز شد، تصریح کرد: شاهد بازگشت سفرای اروپایی به تهران بودیم و گفت‌وگوهای انتقادی دولت هاشمی به گفت‌وگوهای سازنده تبدیل شد و همچنین با سفرهای خاتمی به کشورهای عربی، روابط ایران با کشورهای منطقه و اروپا به حد اعلا رسید و زمینه حضور ایران در عرصه بین‌الملل از حالت تخاصم به حالت دوستی و تعامل تغییر کرد.

وی با اشاره به اینکه "در زمان اصلاحات، قیمت نفت ایران به پایین‌تر‌ین حد خود یعنی هشت دلار رسیده بود و البته بهترین دوران اقتصادی کشور تجربه شد که حاصل مدیریت سالم، شفاف و پاسخگو بود"، تصریح کرد: اما شاهد بودیم منافقین و جریان‌های تند دنبال خدشه‌دار کردن روابط هستند و در سالهای پایانی دولت خاتمی بود که پرونده هسته‌یی و داستان حمله القاعده به برج‌های دوقلو اتفاق افتاد و بحران ایجاد کرد بنابراین روند به سمتی حرکت کرد که فعالیت هسته‌یی ایران مورد سوال قرار گرفت اما سیاست دولت خاتمی و شورای عالی امنیت ملی، فضا را به سمتی برد که بر اساس عزت ایران و منافع ملی شرایط فراهم شد و توانستیم از هدف اسرائیل که به دنبال تشدید تخاصم‌ها با ایران بود فاصله بگیریم و به دام آن نیفتیم که همه اینها با هوشمندی آقای خاتمی اتفاق افتاد و همچنین سیاست بوش که در آن زمان ایران را محور شرارت در کنار عراق و کره مطرح کرد خنثی کردیم و از خطر جدی عبور کردیم.

حق‌شناس به تهاجم آمریکا به عراق و افغانستان نیز اشاره کرد و گفت: سیاست خارجی ما در راستای تداوم سیاست داخلی دنبال می‌شد و از خطر دو دشمن صدام و طالبان توسط دشمن بزرگمان یعنی آمریکا رهایی یافتیم و صدام و طالبان توسط آمریکا ساقط شدند و این سود اصلی را با اتخاذ سیاست‌های هوشمندان به دست آوردیم.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حجت‌الاسلام حمید رسایی در ادامه مناظره با محمد جواد حق شناس که در دانشگاه امیر کبیر برگزار شد، در واکنش به سخنان حق‌شناس گفت: طبیعی است که آقای حق‌شناس نمی‌توانند همه مقاطع تاریخی و اتفاقات رخ داده را بازگو کنند، شاید بخشی از آن را به من واگذار کرده‌اند. مثل این‌که ایشان لازم ندانستند درباره نامه ذلت‌آمیز در مجلس ششم پاسخی دهند.

این نماینده مجلس شورای اسلامی با تاکید بر این‌که برای دولت آقای خاتمی باید دو مقطع را در نظر گرفت، گفت: آقای خاتمی با توجه به نگاه شخصی و ویژگی اخلاقی که دارند در ابتدا در بحث رابطه با آمریکا خوشبین بودند، می‌توان برای استقبال آمریکایی‌ها در مورد رابطه با ایران در زمان تشکیل دولت آقای خاتمی چند دلیل را عنوان کرد که یکی از آن، طبع لطیف آقای خاتمی بود.

رسایی با بیان این‌که جاذبه آقای خاتمی بیش از دافعه ایشان است، اظهار کرد: شاید کسی بگوید این ویژگی خوب است، اما من می‌گویم نه، اینطور نیست؛ چرا که جاذبه و دافعه باید به اندازه خودش باشد و جذب شدن بعضی چیزها نشانه بیماری است.

وی افزود: این‌که افتخار کنیم برخی کشورهای اروپایی که زمانی ما را به کشورشان راه نمی‌دادند، بعدا این کار را انجام دادند، درست نیست. من با آقای تاج‌زاده مناظره می‌کردم و ایشان می‌گفتند در زمان سخنرانی آقای خاتمی در سازمان ملل، کلینتون سر جایش نشست، اما در زمان احمدی‌نژاد اینطور نیست. اینها که نشانه عزت نیست. سفر به کشورهای اروپایی اگر از موضع مطالبه‌گری و پاسخ خواستن از آنها باشد، قابل قبول است.

این نماینده مجلس با بیان این‌که بزرگ‌ترین لطمه را به آقای خاتمی همین طبع لطیفش زد، گفت: یکی از ویژگی‌های آقای احمدی‌نژاد این است که هر چه بیشتر به او فشار وارد کنند، محکم‌تر می‌شود.

رسایی افزود: در دوره‌ای که آقای خاتمی وزیر ارشاد بود، وزارتخانه ایشان مشهور به وزارتخانه پنج وزارتخانه و یک مشاور بود که این اصلا حسن نیست.

وی گفت: علت دیگری که آمریکایی‌ها به خاتمی دل بسته‌اند به خاطر وابستگی‌های فکری بود که در برخی چهره‌های جریان اصلاح‌طلب وجود داشت که البته نوعی از پشیمانی در مواضع این افراد دیده می‌شود که این پشیمانی‌ها بعد از دوم خرداد شدت پیدا کرد و علنی شد.

رسایی همچنین درباره این اظهارات حق‌شناس درباره برگزاری انتخابات سالم در آن زمان نیز گفت: آقای هاشمی تلاش کرد تا قانون اساسی را عوض کند تا خودش رییس‌جمهور مادام‌العمر شود، ولی وقتی زورش نرسید و با این موضوع مخالفت کردند .

این نماینده مجلس با بیان این‌که توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی دو بال دولت خاتمی بود، اظهار کرد: در توسعه سیاسی به عبدالله نوری در وزارت کشور و در توسعه فرهنگی به مهاجرانی مسئولیت داده شد که متاسفانه این‌ها به آقای منتظری و بیت ایشان گرایش‌هایی پیدا کردند.

وی با اشاره به طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها گفت: همه در سازمان ملل به اتفاق به این طرح رای دادند که من این را حسن نمی‌دانم، حداقل آمریکا و اسرائیل باید با این طرح مخالفت می‌کردند. این‌ها می‌دیدند که این فکر از کدام سر بیرون می‌آید و آن سر برایشان مهم بود. البته این در حالی است که وقتی این طرح رای آورد، ما محور شرارت شدیم.

رسایی با اشاره به پیام خاتمی بعد از یازده سپتامبر که در اظهارات حق‌شناس نیز مورد توجه قرار گرفته بود، اظهار کرد: این پیام یک پیام کلی بود و نکته خاصی نداشت. آقای خاتمی باید آمریکا را محاکمه می‌کرد و به او می‌گفت که تو مدافع تروریسم هستی.

این نماینده مجلس با بیان این‌که موضوع یازده سپتامبر موضوع مهم و قابل توجهی است، اظهار کرد: پس از این موضوع برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شعار مرگ بر آمریکا در نماز جمعه سر داده نشد و همه از این موضوع از جمله اصولگرا و اصلاح‌طلب کپ کردند، تا وقتی که حضرت آقا موضع‌گیری خود را بعد از یازده سپتامبر اعلام کردند و در آن موضع‌گیری، آمریکا را در این بحث متهم کردند، نه اینکه خودشان را متهم کنند.

وی با بیان اینکه مصاحبه خاتمی با
cnn از موضع پاسخگویی بود، افزود: مواضع آقای خاتمی در دولت دومش عوض شد و او می‌پذیرد که این آمریکا آن آمریکایی نیست که فکر می‌کرده است.

رسایی همچنین بخشی از سخنرانی‌های حضرت امام در خصوص نکوهش هرگونه رابطه با آمریکا را قرائت کرد.

در ادامه این مناظره، حق‌شناس تاکید کرد: همین امامی که شما از آن حرف می‌زنید در جایگاه تصمیم‌گیری وقتی پای منافع ملی و خون جوانان این مملکت پیش می‌آید و بحث تفاوت قدرت و موقعیت مالی و سلاح و ... مطرح می‌شود و بر اساس گزارشاتی که فرماندهان جنگ و مسئولین بانک مرکزی ارائه می‌کنند، به سمتی می‌روند که می‌فرمایند قطعنامه ۵۹۸ را بپذیریم.

وی با تاکید بر این‌که این نشان دهنده هوشمندی حضرت امام (ره) است، گفت: برای امام مهم است که جوانان این مملکت کشته نشوند و مردم به گرسنگی و بدبختی دچار نشوند . حتی آن زمان عده‌ای بحث کمک به شیعیان لبنان را مطرح کردند که حضرت امام با این موضوع مخالفت کردند و فرمودند که ما اول باید مشکلات خودمان را حل کنیم و همه‌ی اینها نشان می‌دهد که عنصری واقع‌گرا و واقع‌بین بر اساس واقعیات تصمیم می‌گرفتند.

مدیر مسئول روزنامه اعتماد ملی اظهار کرد:‌ وقتی آقای احمدی‌نژاد وارد سیستم جدید می‌شود، بحث هولوکاست را مطرح می‌کند، بحثی که هیچ ربطی به ما ندارد و چنین بحثی کشور را وارد یک ورطه جدید می‌کند و بزرگ‌ترین نفعش را اسرائیل می‌برد؛ چرا که با این وجود اسرائیل بعد از ۶۰ سال در اروپا موقعیت پیدا می‌کند.

حق‌شناس با بیان این‌که ایرانی که عضو سازمان ملل است، باید به قواعد آن پایبند باشد، به انتقاد از برخی واکنش‌ها نسبت به مساله صدور قطعنامه علیه ایران از سوی سازمان ملل پرداخت و اظهار کرد: هم‌اکنون در موقعیتی قرار داریم که روسیه ۱۰ سال از تعهداتش در مورد نیروگاه هسته‌یی ما عقب است در تمام قطعنامه‌ها با آمریکا مشارکت می‌کند و در واقع نظام بین‌الملل در شورای حکام و شورای امنیت یک طرف و ایران طرف دیگر است.

حق‌شناس با طرح این سوال که ما به کجا می‌رویم؟ به انتقاد از برخی رفتارها در حوزه سیاست خارجی پرداخت و خطاب به رسایی گفت: آقای رسایی شما در جامعه هستید و می‌بینید که قیمت ارز چقدر است، حال با وجود همه اینها خطر ما را تهدید نمی‌کند؟

تهدیدات در حوزه‌های مختلف، اتفاقاتی که در سفارت انگلستان رخ داد و حضرت آقا گفتند اشتباه بود، تعطیلی سفارت کانادا، حضور پهپاد ایران بالای خاک اسرائیل نشان دهنده چیست؟

وی همچنین مدعی شد: همین سال‌ها هم دولت پیگیر مذاکره بود، ولی در مورد آن اطلاعی به مردم نداده است، چرا این موضوع را علنی نکردید و به اطلاع مردم نمی‌رسانید؟

حق‌شناس ابرازعقیده کرد: بنابراین این روند، یک روند درگیرانه قلمداد می‌شود که از تقابل به تخاصم رسیده و ما در حوزه‌های دیپلماتیک و سایبری به جنگ رسیده‌ایم، چنانچه در حوزه جنگ سایبری خسارت‌های سنگینی به تاسیسات هسته‌یی ما رسیده است.

این عضو حزب اعتماد ملی گفت: تنها مسیری که می‌تواند به ما کمک کند این است که به اعتماد مردم برگردیم. البته من در حال حاضر موافق مذاکره نیستم؛ نمی‌توانیم در این نقطه مذاکره کنیم. مذاکره در حال حاضر چیزی جز ضرر برای ما ندارد و ما باید قوی شویم.

وی گفت: اگرچه ما در عرصه‌هایی چون موشکی، نظامی، علمی و ماهواره‌ای با تکیه به جوانان دانشمندانی مثل شما قوی شده‌ایم ،اما باید بدانیم که توسعه‌ی تک‌محوری نمی‌تواند به ما کمک کند، توسعه ما باید همه‌جانبه باشد و در این مسیر مهم‌ترین نقطه ما تکیه به مردم است که در انتخابات سال ۹۲ اتفاق می‌افتد.

حق‌شناس با تاکید بر این‌که باید در سال ۹۲ یک انتخابات شفاف و رقابتی برگزار کنیم، اظهار کرد: پس از آن تمام قدرت‌های موجود با هر جایگاه و موضعی که دارند باید پشت سر کسی که انتخاب می‌شود، قرار بگیرند و در جهت منافع ملی حرکت کنند. ما باید بتوانیم آحاد ملت را پشت سر دولت داشته باشیم تا بتوانیم تصمیم درست بگیریم.

به گزارش ایسنا، در ادامه این مناظره، رسایی خطاب به حق‌شناس گفت: گویا شما خیلی از طرف مقابل ترسیده‌اید و فکر نمی‌کردم که در این رابطه از موضع بهزاد نبوی دفاع کنید.

وی با بیان اینکه "مذاکره ما با آمریکا از جنس محاکمه است و از تریبون‌های علنی اتفاق می‌افتد"، تصریح کرد: مقام معظم رهبری از تریبون خراسان شمالی مذاکره‌ای از جنس محاکمه با آمریکا داشتند و درست است که جنس مذاکرات مدنظر ما از جنس مذاکرات مجلس ششم و دولت وقت نیست که منافع ما را تامین نمی‌کند.

حق‌شناس در این رابطه تاکید کرد: ما ۳۳ سال است که آمریکا را در قالب مذاکره از جنس محاکمه در افکار عمومی بازخواست می‌کنیم.

رسایی نیز در ادامه با اشاره به صحبت‌های حق‌شناس مبنی بر اینکه امام (ره) هوشمند بودند و جام زهر را نوشیدند، گفت: آیا امام از روی ترس قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتند؟

وی سپس پیام امام (ره) در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را قرائت کرد و گفت: امام در اواخر وصیت‌نامه خود می‌گویند در دوران حیاتم از برخی افراد تعریف کردم که بعد فهمیدم چه منافقانی هستند و در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نیز امام (ره) در پیام خود روشن کردند که با مشورت افرادی که به صداقت، علم و توانایی آنها اطمینان داشتند این تصمیم را گرفتند.

رسایی از حق‌شناس پرسید "به نظر شما در حال حاضر چه کسی باید تصمیم بگیرد و مرجع تصمیم‌گیرنده کیست؟" که حق‌شناس گفت: باید از مشورت کارشناسان ارشد سیاسی بهره گرفت که رسایی هم در برابر این مطلب اظهار کرد: کارشناسان مشورت دادند و تصمیم را امام (ره) گرفت پس امروز هم تصمیم را جانشین امام (ره) می‌گیرد.

حق‌شناس نیز خطاب به رسایی گفت: شما اسم از بهزاد نبوی می‌برید و من می‌پرسم آیا باید با مصباح‌یزدی مشورت می‌شد؟

رسایی در ادامه با بیان اینکه "اهل بیت (ع) توصیه کرده‌اند با آدمی که می‌ترسد نباید مشورت کرد"، گفت: برخی از مشاوران امام (ره) امروز حتی بعضی مواضع خود در آن زمان را کنار گذاشتند.

وی همچنین به مباحث مربوط به فلسطین و لبنان که از سوی حق‌شناس مطرح شد اشاره کرد و افزود: در مورد لبنان و فلسطین حتی اگر خاک‌پرست باشیم باید سرمایه‌گذاری کنیم و من معتقدم اشکال آقای احمدی‌نژاد هم این است که گاهی شبیه تفکر حاکم بر دوستان شما رفتار می‌کند.

رسایی با طرح این پرسش که "در قطعنامه زمان جنگ ایران و عراق، تصمیم را چه کسی گرفت؟"، اظهار کرد: ولایت فقیه تصمیم گرفت و الان هم ولایت فقیه باید تصمیم بگیرد، پس چرا جریان اصلاحات حاضر است دائما بگوید امام و خط امام، اما نگوید ولایت فقیه؟ درست است که امام پدر بودند و رهبری، فرزند هستند اما جایگاه یکی است.

به گزارش ایسنا، حق‌شناس از رسایی پرسید "آقای احمدی‌نژاد هم با توجه به این نظر در دور اول ریاست‌جمهوری اوباما به او تبریک گفت؟" که رسایی پاسخ داد: احمدی‌نژاد در اینجا شبیه شما شده بود و حق‌شناس پرسید آیا چهار سال پیش که به اوباما تبریک گفته شد شما موضع‌گیری کردید؟

رسایی ادامه داد: ما اشکالات را می‌بینیم و سکوت نمی‌کنیم و اصولگرایی درست همین است که البته عین اصلاح‌طلبی است، پس برای ما فرقی نمی‌کند و اشکالات را مطرح خواهیم کرد.

وی با اشاره به اینکه "برخی در ایام نزدیک به انتخابات چون خودشان می‌ترسند، فکر می‌کنند مردم هم می‌ترسند"، افزود: این افراد مواضع ذلت‌بار می‌گیرند چون فکر می‌کنند که می‌توانند با مواضع ذلت‌بار رای بیاورند. چرا اصلاح‌طلبان دم از امام می‌زنند اما از ولایت فقیه نمی‌گویند؟ امام در قید حیات نیست و اگر بود جلوی برخی از این حرکات را می‌گرفت، اما ولی فقیه در قید حیات است و واکنش نشان خواهد داد.

این نماینده مجلس با بیان اینکه "در گذشته نیز عده‌ای بودند که قرآن را چسبیدند اما اهل بیت را رها کردند"، خاطرنشان کرد: امام نیز الان از دنیا رفته‌اند و تفاسیر مختلف از صحبت‌های ایشان وجود دارد اما ولایت فقیه حضور دارند.

رسایی با بیان اینکه "وقتی تفکر مطالبه‌گری و محاکمه طرف مقابل وجود نداشته باشد هر جا که برویم و صحبت کنیم کسی از ما نمی‌ترسد"، خطاب به حق‌شناس گفت: شما از سال ۷۹ می‌گفتید که قرار است به ما حمله نظامی شود اما دوازده سال است که می‌گذرد و هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است.

وی به بخش‌هایی از صحبت‌های حق‌شناس که گفته بود مردم را مثل سال ۷۶ پای صندوق‌های رای آورید، اشاره کرد و پرسید: آیا شما قبول ندارید که مردم سال ۸۴ و ۸۸ پای صندوق آمدند؟ در حالی که دوستان شما در زندان گفته‌اند که تقلب نشده بود و تقلب رمز بود.

به گزارش ایسنا، در ادامه، یکی از دانشجویان خطاب به حق‌شناس، موضوع پراگماتیسم و عمل‌گرایی را مطرح کرد و به قرائت ترجمه‌ای از آیات قرآن پرداخت و گفت: معیار بازگشت از دین، ترس است.

همچنین دانشجوی دیگری خطاب به رسایی گفت "شما رابطه با آمریکا را از نوع جنگ دو تفکر خدامحوری و انسان‌محوری مطرح کردید، با توجه به این موضوع، رابطه با حکومت پوتین، چاوز و حکومت‌های دیگری را که خداپرست نیستند چطور توجیه می‌کنید؟"

حق‌شناس دانشجویی را که از او سوال کرده بود مخاطب قرار داد و گفت: من کاملا با شما همراه هستم اما از شما می‌پرسم در این مدت دیده می‌شود با آقای پوتین که مامور ک.گ.ب بودند حکومت کمونیست چین و چاوز رابطه برقرار کرده‌ایم و آیا آنها نمازشب‌خوان‌ها هستند یا برادران مسلمان ما به حساب می‌آیند و از شما می‌پرسم آیا فقط در فلسطین مسلمان داریم و زمانی که در چچن، پوتین مسلمانان را می‌کشت چرا موضع‌گیری نکردیم؟ من معتقدم پراگماتیسم یعنی همین که آنجا که منافع ملی ایجاب می‌کند با روسیه همکاری می‌کنیم تا بتوانیم مشکلات‌مان با آمریکا را حل کنیم و به اوباما پیام تبریک می‌گوییم و غیره.

حق‌شناس خطاب به رسایی نیز گفت: اگر از نظر شما امام (ره) مرده است از نظر ما امام زنده است و بنا به گفته مقام معظم رهبری، امام حقیقت همیشه زنده و جاوید است. ما افتخار می‌کنیم که پیرو امام هستیم. چه کسی گفته است تقابلی با مواضع ولایت فقیه داریم؟

این فعال سیاسی در ادامه، به پیام امام(ره) در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اشاره کرد و افزود: رفتار امام متکی بر نظر کارشناسانی بودد که به صداقت و توانایی علم آنها اطمینان داشت و جمله درباره سر کشیدن جام زهر بحث دیگری است. ما پذیرش قطعنامه را جزو منافع و عزت ملی می‌دانیم و معتقدیم رفتار امام مبتنی بر عزت و حکمت بود که در فضایی جنگ را و در جای دیگر صلح را تشخیص دادند؛ مثل صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع).

حق‌شناس با تاکید بر اینکه برای امام، مردم مهم بودند،‌ گفت: امام برای رای،‌ جان و مال مردم احترام قائل بود و ما این امر را از امام یاد گرفته‌ایم و هرکس که چنین دیدگاهی داشته باشد مورد احترام ماست اما معتقدیم باید بر اساس مصالح، واقعیات و توانایی‌هایمان تصمیم‌گیری کنیم.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رسایی در ادامه خطاب به حق‌شناس گفت: برادر عزیز هم‌اکنون رهبر انقلاب بر اساس منافع ملی، مصلحت، عزت و حکمت و با نظر کارشناسان برخلاف شما فکر می‌کنند و رهبری با آدم‌های ترسو مشورت نمی‌کنند، حالا شما نمی‌خواهید باور کنید که هیمنه آمریکا شکسته شده است.

وی با مورد توجه قرار دادن سخنان بهزاد نبوی در مورد ضرورت داشتن رابطه با آمریکا، اظهار کرد: وقتی می‌بینم این آدم روزی نایب رییس مجلس بوده احساس ذلت می‌کنم.

رسایی افزود: ما نمی‌گوییم که نظام روسیه بر اساس خدامخوری است، روسیه هم دشمن ماست. هم نظام آمریکا و هم نظام شرق بر اساس خدامحوری نیستند و اصلا شعار جمهوری اسلامی، لا شرقی و لا غربی بوده است.

وی درباره اظهارات یکی از دانشجویان درباره چاوز،‌گفت: ما از چاوز در راستای منافع خودمان برای ضربه زدن به نظام سلطه استفاده می‌کنیم.

رسایی همچنین گفت: امام (ره) زنده است و وجو دارد، به شرطی که ما پشتیبان ولایت فقیه باشیم، وگرنه امام(ره) و تفکراتش با افکار دیگری دفن می‌شود.

صفحه ای از گفتگوی لر

گفت‌وگولر

دانایی و آگاهی با گفت‌وگو و تبادل دیدگاه گسترش می‌یابد

فرهاد داودوندی ، فعال ورزشی : امروز وقتی سر چهار راه حافظ بروجرد انبوه مردمی را که از سر وکول همدیگر بالا رفته و جلوی دکه روزنامه فروشی آقای سعادتی ، روزنامه های روی پیشخوان و نصب شده بر درو دیوار را مطالعه می نمودند را دیدم ، بسیار لذت بردم ! خوشبختانه نشریات بروجرد و استان لرستان یکی از گزینه هائی بود که علاقمندان مشغول خواندن تیترهای آنها بودند . تعدد نشریات در سطح استان لرستان که در بروجرد توزیع می گردد بارقه امیدی را به وجود آورده است که علاقمندان می توانند هر گونه خبری در رابطه با استان محل زندگی خود را بخوانند . از آن جالبتر اینکه 99 درصد نشریات استان لرستان ، دیگر به مانند سالیان سال قبل ، مختص شهری خاص یا مثلا مرکز استان نیست ! بلکه اخبار و نقدهای روزنامه نگاران و خبرنگاران همه استان را در رابطه با مشکلات هر منطقه ای از لرستان را می توانید در این نشریات ببینید و بخوانید . یکی از علل آن نیز ورود جوانان فعال به عرصه روزنامه نگاری استان است که در کنار بزرگان و پیشکسوتان عرصه روزنامه نگاری تحولی بزرگ در نشر روزنامه های لرستان به وجود آورده اند ! اینک دیگر نشریه اقتصاد لرستان به واقع نشریه اقتصاد و ورزش لرستان است ، نشریه طلوع ورزش لرستان به واقع نشریه ورزش و اجتماعی استان است پیغام بروجرد در رابطه با مسائل و مشکلات دیگر شهر های استان مقاله دارد ، تبلور اندیشه ، سیمره ، باختر زمین و .......نیز جایگاه خود را به عنوان نشریات فرا شهری یافته و اینک نشریاتی هستند که متعلق به همه ساکنین استان لرستان می باشند . توجه علاقمندان جلوی پیشخوان دکه های روزنامه فروشی در بروجرد به مطبوعات چاپ شده لرستانی گواهی بر این مدعای من است .

این نوشتار توسط دوست دانشی ام آقای فرهاد داودوندی برایم ارسال شده .

+ نوشته شده در 90/10/09ساعت توسط شهرام شرفی | آرشیو نظرات

مناظره حجت الا سلام خسرو پناه با استاد زیبا کلام

مناظره جذاب مجله تلویزیونی زاویه:
خسرو‌پناه: دین دنیا‌ و‌ آخرت را می‌سازد/ زیبا‌کلام: دین نمی‌تواند دنیا را بسازد
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۴۱
کد مطلب: 11809
مناظره حجت‌الاسلام خسروپناه و صادق زیبا‌کلام در برنامه «زاویه» به مسائل اساسی حدود دین در جامعه رسید. خسروپناه بر این اعتقاد بود که دین، دنیا و آخرت انسان را می‌سازد اما زیباکلام طفره رفت این موضوع را نپذیرفت.
اول نیوز،برنامه زنده تلویزیونی «زاویه» با اجرای عبدالله صلواتی، تنها برنامه سیمای جمهوری اسلامی ایران است که در حوزه تخصصی علوم انسانی به صورت مناظره‌وار تهیه می‌شود.

این برنامه چهارشنبه شب‌ها روی آنتن می‌رود و می‌کوشد مخاطبان نخبه و فرهیخته خود را از مهم‌ترین عناوین خبری ۷ روز گذشته و ‌اتفاقات فرهنگی حوزه علوم انسانی آگاه کند. زاویه تلاش می‌کند با دعوت از اساتیدی که دیدگاه‌های مخالف یکدیگر دارند، از ۲ منظر موافق و مخالف مسائل را در معرض قضاوت بیننده قرار ‌دهد و این یکی از دلایل موفقیت آن به شمار می‌رود.

در تازه‌ترین برنامه زاویه، حجت‌الاسلام عبد‌الحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و صادق زیباکلام عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع «آسیب‌شناسی روشنفکری دینی» به مناظره پرداختند.

تکرار این برنامه امشب از شبکه چهارم سیما پخش می‌شود؛ به همین مناسبت، مشروح این مناظره در خبرگزاری فارس منتشر می‌شود.

* آسیب‌شناسی روشنفکری و روشنفکری دینی چیست؟

زیباکلام: شما به تنها نقطه‌ای که در طول برنامه آغازین و در گزارشتان اشاره کردید ـ که در طول ۱۵۰ سالی که روشنفکری پدید آمد ـ با اشاره به کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل‌احمد آسیب‌شناسی روشنفکران بوده است.

البته من نسبت به تاریخ روشنفکری و جریان روشنفکری تعصبی ندارم. در عین حال معتقدم می‌شود به روشنفکری افتخار کرد. با وجود تمام هجمه‌هایی که در آن می‌شود.

با وجود نگاه‌های منفی که نسبت روشنفکری وجود دارد و همچنین بار معنایی در خدمت و خیانتی که شماها نثار آن می‌کنید. البته این سخن که روشنفکری درست است از غرب آمده است. منتها عینک من و آقای خسروپناه نیز از غرب آمده است و این استدلال که هر پدیده یا هر چیزی از غرب آمده است را دور بیندازیم، استدلال درستی نیست.

البته این سخن را نخستین بار «میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله» گفته است به اعتباری اینکه هر چیزی از غرب آمده است کنار بگذاریم. عینکی که با آن قرآن می‌خوانیم نیز از غرب آمده است پس باید آن عینک را کنار بگذاریم. طرح اینگونه سؤال یا گزارش که جریان روشنفکری از غرب آمده است مانند این است که ساختمانی را بخواهید با نفی شروع کنید چنین سخن اینگونه به من القا می‌کند که تعمد دارید که پدیده روشنفکری را ضربه بزنید.

* موطن هر پدیده‌ای می‌تواند هر کجا [شرق یا غرب] باشد، اما امکان دارد در دگردیسی بعدی شأن دیگری پیدا کند؟

زیباکلام: عرض بنده این است که نفس اینکه می‌گویید جریان روشنفکری از غرب آمده است. من پرسشم این است معنی این سخن چیست؟ چون از غرب آمده است باید این پدیده را دور بریزیم. این در حالی است که اصراری نسبت به این مسئله ندارید که خیلی از پدیده‌ها از غرب آمده است.

منی که در خدمت شما و آقای خسروپناه هستم به گذشته و اکنون جریان روشنفکری افتخار می‌کنم عنوان پدیده روشنفکری موجب نمی‌شود که سرمان را پایین بیاوریم و خجالت بکشیم بگوییم این هم از روشنفکران! به نظر من که به عنوان یک مورخ به جریان روشنفکری افتخار می‌کنم. معتقدم این تعابیری که در رابطه با جریان روشنفکری به کار برده می‌شود، منحرف کننده است.

این سخن که جریان روشنفکری با مذهب سر ستیز دارد نه این که در تاریخ روشنفکری چنین پیشینه‌ای وجود نداشته است. ستیزه‌گری به ذات روشنفکری وابسته است. روشنفکری اعم از غربی، شرقی بودن ذاتاً ستیزه‌گر است. روشنفکری به حکم روشنفکری بودن، وضعیت موجود و حکومت را نمی‌پسندد. روشنفکری که از حکومت راضی باشد روشنفکر نیست.

*به هر نوع حکومت؟

زیباکلام: روشنفکر با هر نوع حکومت مشکل دارد.



* آقای خسروپناه شما بفرمایید؟



خسروپناه: من باید نخست تکلیف عینک خود را روشن کنم (با خنده) عینک من از قم آمده است، غربی نیست.

زیباکلام: (با خنده) عینک شما چینی است!

خسروپناه: از ابتدا بحث، در رابطه اینکه روشنفکری را ارزش‌گذاری کنیم که روشنفکری خوب یا بد است، به نظرم شروع مناسبی نیست. درست است که پدیده روشنفکری از غرب آمده و وارد کشور شده است. البته جریان روشنفکری طیف بسیار وسعی را شامل می‌شود که تغییر و تحولی بسیار کرده است.

جلال آل احمد و علی شریعتی با اینکه روشنفکر محسوب می‌شوند روشنفکر را نقد می‌کنند. روشنفکران طیفی هستند که ممکن است به بخشی از این طیف افتخار کرده و به بخشی دیگر نقد کنیم. به نظرم قبل از اینکه به آسیب‌شناسی و نقد بپردازیم، نخست باید تصویر درستی از پدیده روشنفکری داشته باشیم بعد به نقد آن بپردازیم. قصه روشنفکری در غرب به تعبیر یک متفکر غربی قرن هجدهم عصر روشنگری است. نخست اینکه؛ طبیعت همچون یک مکانیسم جبری است. دوم؛ خدا مانند یک فرضیه قابل بحث است. سوم؛ انسان به مدد عقل کمال‌پذیر است.

فرد دیگری می‌گوید، همه پدیده‌ها را می‌توانند مانند مسائل این جهانی به بحث گذاشت. عصر روشنگری در پی عقلانیت حداکثری است. تمام مسایل و پدیده‌ها را می‌خواهد عقل حل کند گویا مسئله‌ای را که نشود با عقل بررسی کرد، باید به حاشیه رود.

بیشتر روشنگران «آتئیست» بودند و به انکار خدا پرداختند. البته بودند روشنگرانی که خدا را قبول داشتند اما گرایش الهیات طبیعی را قبول داشتند. همچنین روشنگرانی بودند وحی را قبول داشتند و به نظر خودشان توانستند با عقلانیت به تبیین وحی بپردازند.

از قضا روشنگری با مشکل وارد جامعه ما شده است. می‌خواستند قانون بلژیک را برای کشور ما بنویسند. شخصیت‌های مانند «مستشار الدوله»، «میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی» و «ملکم‌خان» در برابر دین قرار گرفتند؛ یا از دین استفاده ابزاری کردند قصد داشتند مدل غربی را در جامعه ایران رواج دهند. چون می‌دانستند جامعه ایرانی، جامعه دینی است به همین دلیل از دین استفاده ابزاری ‌کردند. با نگاه کلی به روشنفکران، اگر امثال سید جمال‌الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده ـ را روشنفکر بدانیم ـ‌ تا طالبوف، بازرگان، علی شریعتی و یدالله سحابی یک وجه بارز دارند که ارزشمند است. آنان دغدغه الخطاط جامعه ایران و جهان سوم داشتند.

* زاویه شما با دکتر زیباکلام چیست؟ به قول آقای زیباکلام به جای اینکه اندیشه روشنفکر را بررسی کنیم پیام عملکرد روشنفکر را بررسی کنیم؟

زیباکلام: جسارتاً می‌خواهم به مدت یک دقیقه سخن آقای دکتر خسروپناه را قطع کنم. خیلی تیتر‌وار تاریخ روشنفکری را عوض کنم. جریان روشنفکری سه مرحله در غرب داشته است. فعلا به ایران کار ندارم. مرحله دوم در قرن نیمه دوم قرن نوزدهم شروع می‌شود که عمدتا روشنفکران مارکسیست هستند و به زیاده‌روی سرمایه‌داری اعتراض می‌کنند. نسل سوم، جریان روشنفکری پست مدرن است که بعد از جنگ جهانی دوم تولید شدند. من معتقدم جریان روشنفکری در ایران با دو جریان روشنفکری در غرب منطبق است. نسل سوم جریان به جای جریان روشنفکری پست مدرن در ایران، جریان روشنفکری بعد از انقلاب متولد شد که اصطلاحا به آن «روشنفکر دینی» می‌گویند.

منتها اساساض بحث دین در رابطه با جریان روشنفکری مطرح نمی‌شود. جریان روشنفکری مدعی بود، کلیسا و دین تا به امروز می‌خواست ما را هدایت کند. این درحالی است که انسان با عقل می‌تواند به سمت سعادت هدایت حرکت کند. تمام حملاتی که به جریان روشنفکری در ایران می‌شود به خاطر این مسئله است.

اما این سخن که جریان روشنفکری ضد دین بود به دلیل این حرف اساسی روشنفکران است که «عقل بشر» برای خوشبختی و سعادت در این دنیا کافی است و نیازی به آموزه‌های کلیسا و مذهب نداریم. روشنفکران ضد مذهب نبودند. روشنفکران بر این اعتقاد بودند نیازی وجود ندارد که اقتصاد را با الهام از کتاب مقدس درک کنیم و به کار ببریم. اقتصاددانانی مانند آدام‌اسمیت به اقتصاد فکر می‌کنند. اگر مدل حکومتی می‌خواهیم فکر می‌کنیم چه نوع حکومت برای تمشیت‌ جامعه لازم است؟ عقل بشر اکتفا می‌کند.

* روشنفکران ذاتاً سکولار هستند؟

زیباکلام: بله. اینگونه است که جریان روشنفکری متولد شد.

خسروپناه: تنها مسئله روشنفکری، طرح عقلانیت نبود به حاشیه راندن کلیسا و مسیحیت بود.

زیباکلام: به طور اتوماتیک این اتفاق می‌افتد من می‌گویم عقل صادق زیباکلام برای سعادت کفایت می‌کند دیگر احتیاجی ندارم که بگویم مذهب مرا چگونه هدایت می‌کند.



خسروپناه: آنها به دنبال این بودند که مسیحیت و کلیسا را به حاشیه برانند؛ البته عملکرد کلیسا نقش منفی داشت. می‌خواستم بحث را به جریان روشنفکری ایران سوق دهم. البته نسل چهارم روشنفکری در ایران است که گرایش پست مدرنیستی دارد نباید از آن غفلت کرد. نسل اول روشنفکری دینی قبل از انقلاب پدید آمد اما اصطلاح روشنفکری دینی بعد از انقلاب پدید آمد. نسل چهارم روشنفکری بیشتر تحت تاثیر «ریچاد روتی» و «میشل فوکو» هستند.

پست مدرنیست‌ها نسبی‌گرا هستند. اشکال روشنگری در اینجاست که درد را خوب شناخت البته من در اینجا با نگاه تاریخی و جامعه‌شناختی بحث می‌کنم روشنفکران درد را خوب شناخت اما زمانی که خواست به درمان بپردازد به وضعیت بومی و فرهنگی جامعه بی‌توجه بود.

روشنفکرانی مانند محمد‌علی فروغی که در آثار آقای زیباکلام به عنوان روشنفکر مطرح می‌شوند جاده صاف کن حکومت پهلوی اول و دوم بود و منتقد نبودند. روشنفکران بین مسیحیت و اسلام قیاس مع‌الفارق کردند توجه نکردند مسیحیت در غرب نگاه ضدعقلانی داشت ولی اسلام اینگونه نیست. این قیاس مع‌الفارق موجب شد درمان را اشتباه تجویز کنند.

* آقای دکتر! آیا روشنفکران واقعا به مسایل بومی ما توجه نداشتند؟

زیباکلام: خیر، خیر و خیر! اگر ۱۰۰ بار دیگر از من بپرسید من می‌گویم خیر! برای اینکه اصلا اینگونه نبود که نسل اول روشنفکری در دوران مشروطه گفته باشند ما مشکلاتی داریم و اسلام نیز به درد نمی‌خورد. پس چی ‌بدرد می‌خورد. بنابراین غرب بدرد می‌خورد و غرب را جلوی خودمان بگذاریم به هیچ وجه اینگونه نبوده است. این تحریف کل تاریخ ۱۵۰ ساله گذشته ماست. «ملکم‌خان» خواست بین شریعت و تفکر غرب پیوند برقرار کند اصلا مشکل ما این نبوده است.

تا یک مقطعی نمی‌دانستیم غربی‌ هم است! از یک جاهایی متوجه شدیم غربی است! امیرکبیر و شاهزاده اصلاح طلب عباس میرزا فهمیدند غربی است! همین طور متوجه شدند چه شکاف عمیقی بین ما و غرب به وجود آمده است؟ عباس میرزا به «مسیو ژوبر» فرانسوی گفت: چرا شما پیشرفت کردید؟ برای پیشرفت به دنبال چه باید رفت؟ بسیاری از ایرانیانی که غرب رفتند به این فکر افتادند چه باید کرد؟

عده‌ای رفتند غرب را دیدند و متوجه شدند هیچ جنبه‌ای از جامعه ایران مثل غرب نیست اگر حکومت آنی است که در غرب است پس حکومتی به نام «ناصر‌الدین شاه» و «فتحعلی شاه» چیست؟

اگر پارلمانی، را‌ه آهن، فرهنگ و بهداشت، کارخانه و پارلمان است، پس این که ما اینجا داریم چیست؟ هیچ جنبه‌ای از جامعه خودمان نبود که روشنفکران را اقناع کند. تصورشان این بود که باید اصلاحات صورت بگیرد. بزرگانی خواستند اصلاحات انجام دهند نتوانستند. قائم مقام، عباس میرزا و امیرکبیر نتوانستند نگاه آنان به غرب بود با نگاه به غرب پی به این نکته می‌بردند که چقدر ما بدبخت و عقب مانده هستیم.

حتی علمای ما شاه را سایه خدا می‌دانستند در رأس مشروطه قرار گرفتند. آنچیزی که از غرب آمد کدام یک بد بود. اساس و بنیان جمهوری اسلامی را اصل تفکیک قوا تشکیل داده است، قدرت و حکومت باید محدود شود. آیا اصل تفکیک قوا را از قال باقر و صادق گرفتیم؟.

خسروپناه: من عرض می‌کنم.

زیباکلام: نمی‌خواهد شما بگویید من عرض می‌کنم، شما اینکه قدرت باید محدود به قانون باشد را از چه کسی گرفتید و آوردید در صدر مشروطه قرار دادید؟ اینکه حکومت باید در قبال مسئولیت‌هایش پاسخگو باشد از چه کسی گرفته‌اید؟ اینها اساس و بنیاد جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهد. آیا این مسائل را از فقه سیاسی پویا گرفتید؟ اینکه هر ۴ سال یک بار رئیس جمهور عوض می‌کنید از کجا آوردید؟، آیا از فقه پویای شیعه چنین مسئله‌ای را گرفتید.

خسروپناه: (با خنده) آقای دکتر خیلی حرص و جوش نخورید.

زیباکلام: شماها زور می‌گویید و می‌گویید چون پدیده روشنفکری یا هر چیز دیگر از غرب آمده، فاسد است.

خسروپناه: غرب‌شناسی را باید با دقت بیشتری دنبال کنیم، مسائل پیچیده‌ای وجود دارد، من معتقدم غرب را باید به خوبی شناخت. من تعجب می‌کنم از سخن «میرزا آقاخان کرمانی» که می‌گوید خدا مردم را نیافریده است بلکه مردم خدا را آفریده‌اند. من قصد مچ‌گیری ندارم و قصدم این است که ضعف‌ها و قوت‌ها روشنفکران را بررسی کنم.

ما با توجه به غرب فهمیدیم که عقب‌افتادگی علمی و فناوری داریم شکی نیست و به دنبال راهکارهایی برای بیرون رفت از انحطاط هستیم، تا از انحطاط و عقب‌ماندگی نجات پیدا کنیم ما افرادی مثل سید جمال‌الدین اسد‌آبادی داریم که معتقد بود غرب مطلقا بد نیست، آقای دکتر به گونه‌ای صحبت می‌کند. انگار من و غرب را به طور کامل بد می‌دانم، غرب امتیاز و معایبی دارد، جریان روشنفکری کلیسا و باورها را کمرنگ کرده است. به همین دلیل آسیبش را مانند بحران هویت، خانواده و محیط زیست دیده است.

* آیا واقعا بحران هویت ناشی از تحولات عصر روشنگری است؟

خسروپناه: واقعا همین طور است. بحران‌های اکنون غرب ناشی از جریان بعد از عصر روشنگری و روشنفکری است. در ایران غربی‌ها تجربه‌گرایی را از مسلمانان گرفته‌اند. مگر جهان اسلام از اول دچار انحطاط بوده است؟ چرا افول کرده بحث دیگری است. روشنفکری به انحطاط توجه کرده است.

زیباکلام: یک مشکل بنیادی است که باید مطرح کنم، حرف خسروپناه و تمام اسلام‌گرایان دیگر این است که اسلام برای این آمده است که انسان‌ها را خوشبخت و سعادتمند کنند. اگر اسلام برای این آمده است که انسان‌ها را خوشبخت و سعادتمند کنند. عده‌ای آمده‌اند بدون وحی و کلیسا زندگی می‌کنند از قضا وضع زندگی‌شان هم بد نیست. میلیون‌ها نفر از کشورهای اسلامی به غرب رفته‌اند و دارند زندگی می‌کنند و از آنان ۲۰ نفر به جامعه اسلامی بازنگشته است.

ما چاره‌ای نداریم که بگوییم شما درست نمی‌بینید این بدبخت‌ها نفهمیده‌اند که چقدر مشکل دارند مشکل ما از اینجا شروع می‌شود، آقایانی مانند خسروپناه‌ها چاره‌ای ندارند الا به من بگویند که آنها بدبخت هستند و نمی‌فهمند که بدبخت هستند. خوشبخت ما هستیم که از ائمه، خدا و پیغمبر کمک می‌گیریم.

این مسئله را غزالی حل کرد. آقای خسروپناه ۳۳ سال است که دارد به من می‌گوید بهترین بانکداری، حقوق، قانون، محیط زیست، خانواده از طریق اسلام تحقق پیدا می‌کند. منی که غرب را دیده‌ام، دیدم که غربی‌ها بدبخت نیستند.

بنابراین به آقای خسروپناه گفتم که چه شد شما گفتید فقط اسلام مرا خوشبخت می‌کند، پس چرا غربی‌ها خوشبخت هستند. غزالی چشم من را باز کرد، غزالی به من گفت کی گفته است که اسلام آمده بانکداری درست کند؟ غزالی به من آموخت نگاه دیگری به شریعت وجود دارد غزالی به من می‌گوید که دین آمده که آخرت، معاد و خدا را به من نشان دهد.

* این همه آموزه‌های اجتماعی که در حکومت است چی شده است؟





زیباکلام: اگر اینجوری به دین نگاه کنید نمی‌گویید که غربی‌ها بدبخت هستند و چرا که تو و امثال تو باید اینچنین بگوید؟، برای اینکه تو و مانند تو می‌گوید فقط تحت چارچوب دین و زیر علم دین انسان‌ها خوشبخت می‌شوند.

* جایی برای فلسفه سیاسی است یعنی عقل قدرت انتخاب ندارد؟

خسروپناه: غزالی کجا چنین حرفی زده است؟ غزالی صریحا در آخرین کتاب خود می‌گوید پزشکی و نجوم را باید از دین گرفت، آقای زیباکلام خواهش می‌کنم متون را به دقت بخوانید و احساساتی برخورد نکنید.

غزالی از شخصیت‌هایی است که به دلیل اینکه قرائت صوفیانه از دین ارائه کرده، موجب حذف عقلانیت در جامعه اسلامی شده است. از قضا یکی از عوامل انحطاط علمی و عقلانیت مسلمانان همین بسط از تفکر غزالی بوده است.

غزالی دغدغه‌اش این نیست که بگوید ابن سینا ۱۲ مسئله عقلانی را مطرح کرده است که مثلا ۵ مسئله آن غلط باشد.

آقای دکتر زیباکلام، گویا بنده را نماینده ۳۳ سال جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دیدند و می‌خواهند بگویند شما نماینده نظام هستید! البته در مقام مقایسه عملکرد ما را در این ۳۳ سال بررسی کنید و در برابر عملکرد ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساله غرب مدرن قرار داده و مقایسه کنید. ببینید کدام بهتر و کدام بدتر است.

این مغالطه است !من عرضم این نکته است که این اسلامی که زندگی بنده و زیباکلام و دیگران در آن جریان دارد. آیا این واقعا همان اسلامی است که انسان را خوشبخت می‌کند؟. آیا شما اگر فقط لفظ اسلام را به کار بردید همان اسلام تحقق پیدا می‌کند؟ الان سبک زندگی بنده و دیگران معجونی از ایرانیت، اسلامیت و غربی است. این اسلام نماینده اسلام واقعی نیست از قضا یکی از علت‌هایی که خسروپناه و زیباکلام نوع دیگری از اسلام پیاده می‌کنند این است که عقلانیت را کنار گذاشته‌اند. همان مشکلی که سید جمال‌الدین اسدآبادی مطرح می‌کند مشکل اصلی ما در عقلانیت است این باعث انحطاط است، حرف ما این نیست.

* آقای دکتر می‌گوید مسائل را با عقلانیت باید حل کنید و اینی که امروزه در زندگی ما جریان دارد ظاهر قضیه است؟

خسروپناه: ایشان که مسلمانان را با غرب مقایسه می‌کند بنده گفتم یکی از آسیب‌هایی که در غرب است بحران‌های است که البته ـ این سخن من نیست بلکه سخن خود غربی‌هاست ـ آسیب‌هایی مانند محیط زیست، خانواده و هویت در غرب وجود دارد و غربی‌ها برای آن کنفرانس و همایش‌های متعددی برگزار می‌کنند. غرب در برخورد با همجنس‌گراها نخست آنان را مجرم به شمار آورد بعد گفت بیماری است و الان به عنوان نهاد خانواده آنان را می‌پذیرد.

موفقیت غرب در این بود که به عقل بها داد در حالی که در دوران قرون وسطی و قبل از قرون وسطی به عقلانیت بها نمی‌داد. این امتیاز غرب بود اما آسیب غرب این بود که یک بال عقلانیت را که وحی است را شکاند. به همین دلیل در دنیای خود نیز تا حدی مشکلات را با عقل حل کرده است و در مواردی نیز با مشکلاتی روبرو شده است.

در جوامع اسلامی آمدند گفتند باید قرآن و سنت با قرائت عقلانی کنار بگذاریم و قرائت صوفیانه را ترویج دادند. فقط غزالی «تهافت الفلاسفه» ننوشت ۷ نفر بعد از غزالی نیز «تهافت الفلاسفه» نوشتند.

بعد از آن تصوف رشد پیدا کرد، تصوف به عقلانیت طولی توجه داشت و عقلانیت عرضی را کنار گذاشت. من عرضم این است که جامعه‌ای خوشبخت است که عقلانیت عرضی و طولی را بتواند با هم جمع کند. شما نگویید که در جامعه خود توانستید برای این نتوانستیم چون اسلام التقاطی که آمیزه با مسائل دیگر است بر سبک زندگی سیطره کرده است.

زیباکلام: من یک بحث ساده‌ای را مطرح کردم که ارتباطی با عقل طولی و عرضی ندارد آیا می‌شود تصور کرد انسان‌هایی در کشور و جاهای دیگر از این دنیا بدون اینکه با مذهبی کاری داشته باشند زندگی بدی ندارند آیا چنین چیزی قابل تصور است؟!

خسروپناه: من جواب می‌دهم شما نمی‌توانید جواب بدهید

زیباکلام: شما نمی‌توانید جواب بدهید

خسروپناه: (با خنده) فقط دکتر زیباکلام را می‌آوردید در برنامه تا حرف خود را بزند و برود.

زیباکلام: (با کمی مکث) می‌گوید اجازه دهید امثال آقای خسرو پناه می‌آیند بلدوزر برمی‌دارند و همه چیز را خراب می‌کنند به این دلیل آنها خوشبخت نیستند.

خسروپناه: من ساده بحث کردم و بحث پیچیده‌ای را مطرح نکردم. اولا دو نکته را توجه داشته باشید الان این نسخه‌ای که دارید می‌گویید؟

زیباکلام: من هیچ نسخه‌ای نپیچیدم من یک سؤال از شما پرسیدم آیا می‌توانیم بدون مذهب خوشبخت باشیم؟

خسروپناه: جواب من این است، دوران مشروطیت این نسخه جواب داده است؟ دوران پهلوی اول و دوم جواب داده است؟ از قضا ۳۳ سال پیش انقلاب آغاز شده است شما که ۱۲۰ سال این نسخه را اجرا کردید جواب داده است؟

* آیا آقای دکتر زیباکلام نماینده مشروطیت و بعد از آن است؟

(خنده زیباکلام و خسروپناه)

خسروپناه: تا صبح من برای شما استدلال عقلی می‌آورم سعادت و خوشبختی انسان به سعادت دنیوی ارتباط دارد. منجر به سعادت اخروی می‌شود شما هم به عنوان متدین این را قبول دارید ما یک زندگی خوشبخت به معنای ماتریالیستی داشته باشیم.دین نمی‌تواند بگوید من با آخرت شما کار دارم و با دنیای شما کار ندارم. این تناقض است چون ذره ذره اعمال دنیوی به آخرت ربط دارد.

زیباکلام: مشکل من دقیقا همین جا است نگاهی که آقای خسروپناه به دین دارد این است که دین آمده است سعادت و خوشبختی را در این دنیا میسر سازد. مرحوم دکتر علی شریعتی دو جمله‌ای دارد که آقای خسروپناه می‌گوید دینی که دنیای ما را نسازد آخرت ما را هم نخواهد ساخت، خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت. من مرتبط با آن نسلی هستم که دین آمده است زندگی این دنیا را به ما بیاموزد این مشکلی است که در این ۳۳ سال جمهوری اسلامی ایران داشتم.

خسروپناه: من معتقدم چگونه مردن را نیز باید از دین آموخت. اما باید توجه داشته باشید که این سخن امام صادق(ع) و قرآن است اگر به عنوان روشنفکر «آتئیست» حرف می‌زنید من بحثم چیز دیگری است.

اما الان بحث ما این است که دو مسلمان داریم با هم صحبت می‌کنیم. مسلمانی هستیم که کل اسلام را قبول داریم حال سؤال این است که آیا اسلام احکام قضایی، اقتصادی دارد؟ حتی برخی مسیحیان گفتند مسیح و لوتر اشتباه کردند.

آقای دکتر زیباکلام باید تکلیف خود را روشن کند یا باید بپذیرد اسلام رسول‌الله به جهاد، امر معروف و نهی از منکر پرداختند اگر اسلام پرداخته، نمی‌توانید انکار کنید. اسلام به ما نمی‌گوید عقل را کنار بگذارید مشکل مسلمانان این است که عقلانیت و تجربه را کنار گذاشته است و گرفتار انحطاط علمی شده است.

زیباکلام: فرض ایشان بر این است که «دین آمده است که دینداری و حکومت ایجاد کند» من دیگر این را قبول ندارم! دین آمده است به ما بگوید آخرت است، دین نیامده این دنیا را بسازد، این دنیا را عقل ما می‌تواند بسازد.

خسروپناه: آقای دکتر می‌گویند عقل را تعطیل کنید، همه چیز را با قرآن و سنت بپذیرید من چنین حرفی نمی‌زنم اگر خواستید می‌توانید کتاب «انتظار دین از بشر» مرا بخوانید.

زیباکلام: حاصل کار شما همین می‌شود.

خسروپناه: اشتباه می‌فرمایید.
Share/Save/Bookmark