دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی

دوهفته نامه باختر زمین

سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وورزشی

خیز بلند لاریجانی برای تسخیر پاستور 1400


Image result for ‫در گوشی علی لاریجانی و حسن روحانی عکس‬‎


خیز بلند لاریجانی برای تسخیر پاستور 1400

برای آنهایی که می خواهند رئیس جمهور شوند

 

طبع سیری ناپذیر آقای لاریجانی را جز پست ریاست جمهوری سیر نخواهد کرد. علی اردشیر لاریجانی در طول 38 سال سپری شده از انقلاب اسلامی در کسوت های گوناگون و مناصب متنوع و پست های عدیده دیده شده است تا جایی که در حال حاضر به عنوان ریاست قوه ی مقننه مشغول به کار است . ذات قدرت و سیاست اقتضا می کند تا اشخاص دایم به فکر ارتقاء جایگاه سیاسی خویش باشند و این امر فارغ از گرایشات حزبی و جناحی اصلی انکار ناپذیر است، از ملزومات ارتقاء جایگاه ، حرکت و شناوری در مسیر باد غالب ، هم رنگی با جریان و چشمه قدرت و تصدیق الامیر بدون توجه به کیش امیر است.نظر به دولت یازدهم و منبع توزیع قدرت به عنوان باد غالب و سکانداری کشتی کشور و اقبال عمومی به دولت تدبیر و امید، می طلبید تا جاه طلبان تدبیری اندیشیده تا بر خلاف جریان آب شنا نکنند، لذا دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان اولین و مهمترین رخداد چهار سال اول دولت روحانی اهمیت ویژه ای پیدا نمود. بی تردید دولت یازرهم استراتژی موفقی را جهت بدست آوردن اکثریت مجلس دهم در پیش گرفت ودر راس آن نقش بی بدیل رحمانی فضلی به عنوان وزیر کشور بود که هدفمند و سیستماتیک در این خصوص عمل نمود، با این توصیف فضای حاکم بر افکار عمومی حاکی از پیروزی آتی کاندیداهای منتسب به دولت روحانی بود و این امر در شهرهای بزرگ و مرکزی امیدوار کننده تر بود و در مقابل ، امید کمتری برای پیروزی جبهه اصولگرایان پیش بینی می شد. لذا عمده کاندیداتورهایی که خواهان پیروزی در عرصه انتخابات مجلس دهم بودند خود را به جبهه اصلاحات و طیف دولت منتسب می نمودند ، حتی کسانی که تا آن زمان رنگ و لعاب اصلاحات نداشتند. به هر حال همانگونه که در سطور بالا ذکر نمودم ،لزوم پیروزی در بازی های سیاسی  و کسب قدرت ایجاب می کند تا بعضی با قدرت اکثریت همرنگ شوند . آقای لاریجانی که ریاست مجلس نهم را  عهده دار بود و از حال و هوای کشور آگاهی کامل داشت، ترجیح داد تا رسما و علنا گرایشات چپگرایانه ی خود را عیان سازد و بر این اساس بود که به عنوان نفر دوم نمایندگان قم راهی بهارستان شد واین در حالی بود که  ما شاهد حذف بسیاری از نامداران و همکاران آقای لاریجانی بودیم که در مجلس نهم بودند و از ورود به مجلس دهم باز ماندند ! لیکن آقای لاریجانی با کیاست و زیرکی وارد مجلس دهم شد و این گام اول بود! گام دوم آقای لاریجانی ، نامزدی وی برای ریاست مجلس دهم بود که با رقیبی به ظاهر سر سخت همچون دکتر عارف مواجه شدکه بزرگان اصلاح طلب به صراحت اعلام کردند که اگر لاریجانی به جای عارف ریاست قوه مقننه را بر عهده داشته باشد منویات اصلاح طلبی خیلی بهتر عملی خواهد شد و آنان بیان داشتند اگر ریاست مجلس را به دکتر عارف واگذار نمایند چه بسا سرنوشت مجلس دهم بسان مجلس ششم شود! (پس لاریجانی گزینه خوبی برای پیشرفت برنامه اصلاحات بوده و هست). به نظر نگارنده این اولین پازل مهم از بده بستان اصلاح طلبان با آقای لاریجانی بود که شکل گرفت ،ریاست لاریجانی بر مجلس دهم که مرهون لطف نمایندگان طیف دولت بود ، موجب جانبداری های بعدی ایشان از دولت شد ، تعاملات مجلس با دولت یازدهم بیش از آن بود که تصور می شد. اوج حمایتهای مجلس از دولت  حمایت بی دریغ از مذاکرات هسته ای و بر جام بود که لاریجانی جواب اعتماد روحانی و یارانش را به خوبی داد! اخیرا ریاست مجلس در نطقی که در شمال کشور ودر واکنش به مادر تحریم ها خطاب به رسانه های کشور بیان داشت ، گفت که رسانه ها اینقدر این تحریم های جدید را بزرگ نکنند و به آن نپردازند! لذا با مدیریت لاریجانی بر مجلس دهم علیرغم تک صداهایی که مخالف و منتقد روش مذاکرات هسته ای بودند ، خیال آقای روحانی و تیم مذاکره کننده از مجلس راحت بود! حمایت های ریاست مجلس از روند مذاکرات هسته ای و برجام و تلطیف فضای مجلس در این خصوص از گفتار و رفتار شخص لاریجانی به خوبی در این دوره مشهود و ملموس است! این تاکتیک های لاریجانی در کمک به راهبرد اصلی ایشان موثر افتاد تا جایی که نمایندگان اصلاح طلب به نشانه شکر و رضایتمندی، مجددا ایشان را برای یک سال دیگر به ریاست مجلس انتخاب نمودند! آنچه بسیار اهمیت داشت و از آرزوی مهم و مستتر لاریجانی پرده برداری کرد حرکات بعدی ایشان می باشد ، اجرایی کردن تاکتیک های مهم او در دستیابی به استراتژی مورد نظر خویش که همانا پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 1400 است از دلایل این ادعا است که نگارنده به آنها می پردازد، یکی از این حرکات تاکتیکی لاریجانی حمایت زیرکانه وی از آقای روحانی در هنگام رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری ایران است. آنجایی که سید ابراهیم رئیسی و محمد باقر قالیباف به عنوان رقبای جدی روحانی بر آن بودند تا با طرح چند برابر کردن یارانه ،آراء اصولگرایان را افزایش داده و در نهایت با کسب آراء عمومی پست ریاست جمهوری را از اصلاح طلبان و شخص روحانی باز پس گیرند ، بلافاصله آقای لاریجانی در حالتی غیره منتظره خطاب به افکار عمومی بیان داشت :"طرح افزایش یارانه خارج از اختیارات ریاست جمهور بوده و این مربوط به مجلس و نمایندگان است ودر حال حاضر نه مجلس رویکردی اینچنینی دارد و نه اعتباری برای این کار وجود دارد لذا افزایش یارانه امکان پذیر نیست"!(با این مضمون).

و این سخنان لاریجانی آب سردی بر آتش ماشین رای جمع کنی یارانه جناح مقابل بود ! به زعم حقیر این کار رئیس مجلس  مهر تایید زود هنگامی بر شکست اصولگرایان و پیروزی روحانی بود که همانند بمبی انفجاری عمل کرد و شعاع ترکش آن اقصی روستاهای کشور را در نوردید و این بود که آراء اصولگرایی به شدت ریزش کرد! زیرا غیر عملی خواندن طرح افزایش یارانه نه بلکه از زبان طرفداران نزدیک روحانی ، بلکه از زبان کسی جاری شد که ریاست مجلس را بر عهده داشت و به ظاهر شخصی حقوقی و بی طرف است و عامه مردم به دیدی صاحب منصب و آگاه به مسایل کلان کشور به او نگریستند ،حرف ایشان برای مردم حجت بود.این موضوع را آقایان رئیسی و قالیباف بیش از هر کس دیگری درک می نمایند،و این یکی از خدمات آقای لاریجانی به اصلاحات و شخص آقای روحانی است که بنده اسم آن را بده و بستان نامیده ام . حرکت بعدی لاریجانی در جهت هموار کردن راه پاستور 1400 ،اتخاذ تدابیر و زمینه چینی مراسم تحلیف بین المللی و کم نظیر آقای روحانی در مجلس ایران بود ، با تو جیه طرح رقابت با رقیب منطقه ای ایران یعنی عربستان سعودی که چندی پیش با دعوت از پنجاه کشور زمینه انتقال قدرت را از ملک سلمان به فرزندش محمد را فراهم نمود. اما آنچه که از تعدادی از مسولین شنیده شد حاکی از آن است که آقای لاریجانی از سه ماه پیش در تدارک و دعوت از روسای مجالس کشورهای مختلف به منظور حضور در مراسم تحلیف ریاست جمهوری ایران در تاریخ چهاردهم مرداد نود شش بوده است تا بتواند دین خود را به روحانی ادا نموده و مراسمی درخور و شایسته تحلیف روحانی را میزبانی نماید که همین اتفاق نیز افتاد. ولی توجیه رقا بت با عربستان و نمایش سیاست ضد انزوای مورد ادعا ،چیزی بیش از رد گم کنی نبوده زیرادر هنگامه ی اجلاس رؤسای مجالس در کره جنوبی( دعوت رئیس مجلس ایران از رؤسای پارلمان ها ) اصلا بحثی از جلسه  ریاض و دعوت از پنجاه کشور نبوده یا بحث تحریم آمریکا و انزوای ایران در میان نبوده است.مع الوصف قریب به واقعیت می توان گفت که آقای لاریجانی در یک حرکت برنامه ریزی شده بر آن است تا سکان ریاست جمهوری 1400 را در ایران به دست گیرد و تا حدودی می توان به عملی شدن این آرزو ، امیدوار بود! آنچه موجب می شود تا با قاطعیت بیشتری سخن از عملی شدن این آرمان بر زبان آورد ،مشکلات بوجود آمده در خصوص احمدی نژاد و رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان،شکست رئیسی در انتخابات اخیر و نزدیکی او به ریاست قوه قضاییه(توان متقاعد سازی وی در عدم نامزدی آتی توسط رئیس قوه قضاییه) و تکراری بودن نامزدی قالیباف ، و کم سو بودن فتیله سایر چهره های تقریبا مطرح است که می تواند در انتقال قدرت از روحانی به لاریجانی در سال 1400 حادث شود . البته این هنوز ابتدای کار است و قطعا سناریو های جدیدتری در خصوص تعامل بین مجلس و دولت در راه است ،از جمله چینش کابینه و چگونگی رای اعتماد مجلس به وزراء .لذا به نظر می رسد خواست دولت ودر راس آن، آقای روحانی نیز همین باشد وبا این توصیفات چینش آخرین جور چین از این پازل ،به کرسی نشتن آقای لاریجانی بر مسند ریاست جمهوری ایران 1400 باشد زیرا روحانی نمی خواهد بعد از خاتمه دوره ریاست و قدرتش مغضوب رئیس جمهور آینده و حاکمیت باشد و او می خواهد بعد از ترک پاستور آینده اش تضمین شود! و این اتفاقی خواهد بود شبیه به انتقال قدرت از هاشمی رفسنجانی به سید محمد خاتمی که مرحوم رفسنجانی بعد از انتقال قدرت از جایگاه ویژه ای برخوردار بود! و صد البته تجارب ارزشمند رحمانی فضلی در این راستا مفید خواهد بود (وزیر معجزه گر انتخابات) و چنانچه مجددا به پست وزارت کشور نایل گردد، بیش از هر شخص دیگری می تواند این انتقال قدرت را مدیریت نماید! هرچند بعضی وقت اتخاذ مواضع  غیر منتظره دکتر مطهری قاعده  بازی را به هم می ریزد و زحمت ها را به هدر می دهد ! (بعد از مراسم تحلیف خطاب به مسولین دعوت کننده گفت: چرا از روسای جمهور قبلی و سران و بزرگان اهل سنت دعوت نکردید که این سخن مطهری ایرادی بود که...) . شاید باشند کسانی که به قانون بازی متعهد نباشند از جمله آقای تابش که اخیرا در برنامه زنده تلویزیونی (در خصوص کابینه دوازدهم) به صراحت بیان داشت که آقای روحانی اصلاح طلب نیست بلکه اصولگرای معتدل است !!! گویا این دولت را اصلاح طلب نمی دانند و بر آنند که هشت سال بعدی را این بار هم به اصلاح طلبان واگذار نمایند! چیزی که دقیقا بعضی از اصولگرایان در اواخر دولت آقای احمدی نژاد می گفتند و قصد داشتند رسم آسیاب به نوبت را از میان  بردارند!


نجف مهدی پور کارشناس ارشد علوم سیاسی ، صاحب امتیاز و مدیر مسؤل هفته نامه باخترزمین 

تحلیلی بر حمله موشکی سپاه به داعش؛نویسنده نجف مهدی پور

تحلیلی بر حمله موشکی سپاه به داعش

 

حمله سپاه پاسداران به مقر فرماندهی و لجستیکی داعش در شهر میادین استان دیرالزور سوریه اقدامی فرامرزی از سوی  ایران بود که در این برهه از زمان و در کوتاه مدت به تیتر یک رسانه های خبری جهان تبدیل شد ؛ این اقدام جسورانه و تلافی جویانه سپاه پاسداران به نیابت از ایرانی واحد صورت پذیرفت و آبی خنک بر عطش انتقام خواهی ملت آزادی خواه و ظلم ستیز ایران و اقدامی از هر حیث مشروع بود. اما انتخاب زمان و مکان شلیک و مکان و مقصد اصابت موشک ها بحثی مهم و استراتژیکی است که باید به آن پرداخته شود تا بیش از پیش افکار عمومی متوجه عمق این عملیات  گردند؛ چراهایی در ماهیت این اقدام نهفته است ولی به نظر نمی رسد که بایدها و نباید هایی در کار باشد.گزیده تر آن است که ابتدا به ساکن و مختصر، به بحران سوریه ، ظهور داعش، موضع گیری بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای در آغاز و خلال این بحران بزرگ پرداخته شود. بحران سوریه آنگونه که مستحضرید در راستای دومینوی بهار عربی آغاز شد که دشمنان محور مقاومت آن را در ابتدا مدیریت کردند تا منجر به جنگ داخلی در سوریه گردید، به تبع مدل آنارشیستی و هرج و مرج گرایی در سیوریه و به منظور تخریب زیر ساختهای جهان اسلام و استعمال نظریه معروف "تفرقه بینداز و حکومت کن" و در نهایت تأ مین منافع دنیای غرب و اسرائیل؛ سوریه که بخش مهمی از ژئو پلتیک جهان اسلام و آسیای غربی بود انتخاب شد؛برآوردها این بود که سوریه ظرف کمتر از یک سال به سر نوشت مصر ولیبی دچار خواهد شد و بشار اسد همچون معمر قذافی به خط پایان خواهد رسید و بر این مبنا، بعضی از کشورهای منطقه در راستای اهداف پلیدشان دچار اشتباه استراتژیک شده و اسد را از دست رفته قلمداد نمودند وخواستند در آینده ی سوریه سهم و منافعی داشته باشند؛ از این روی یار گیری های منظقه ای بر اساس منافع مشترک و موازی شکل گرفت که دست کم دو اردوگاه حادث شد . کشورهای عربی غربی و ترکیه اقدام به تشکیل محوری کردند که هدف اولیه آنان کنار گذاردن بشار اسد از قدرت بود و جبهه ای دیگر تحت عنوان محور مقاومت و با حمایت روسیه در مقابل آنان به وجود آمد؛ گروه های کثیری نیز در داخل سوریه به صورت خلق الساعه ابراز وجود کردند که از جمله آنان گروه داعش به سر کردگی  ابو بکر البغدادی بود که از حمایت بدون چون و چرای طماعان به سوریه بهره برد، تجهیز ، تشویق و تحریض این گروه با استعداد با لفعل و با لقوه، سوریه را به جایی برد که امروز شاهد آن هستیم ؛ شش سال جنگ نیابتی از سوی مرتجعین عرب ، ترکیه و دول غربی به سردمداری ایا لات متحده ، جیب گشاد آنان را خالی کرد ، مقاومت دولت مرکزی سوریه ،حمایت های همه جانبه روسیه ، حزب الله و وتجربه قدرت مستشاری ایران توانست ابتدا سوریه را از خطر سقوط نجات دهد سپس داعش را در عراق و سوریه زمین گیر نماید و هر چند زمان به جلو می رود شکست داعش و حامیانش مشهود تر می گردد . شکست های پیاپی جبهه تکفیری وهابی موجب گسست و چند گانگی در بین اتحاد ضد سوری گردید و در هر مرحله  شاهد ریزش این ائتلاف شیطانی بوده ایم؛ ابتدا ترکیه از این صف خارج شد ، سپس قطر از این محور بیرون رفت و... در طول این سالها نا امنی کل منطقه را فرا گرفت و تر کش داعش به اروپا ،آمریکا و شرق آسیا و حتی روسیه رسید . در این بین تنها کشوری که داعش نتوانست نفوذ کند و قادر به مانور دهی در آن نبود ، جمهوری اسلامی ایران بود که در مجاورت داعش و در بتن بحران بود و شاید این پدیده ای شگفت انگیز به نظر می رسید! کوتا سخن اینکه عوامل داعش در تاریخ 17خرداد دست به عملیات انتحاری در حرم حضرت امام (ره) و مجلس شورای اسلامی زد که این اقدام تروریستی، موجب امیدواری حامیان منطقه ای و بین المللی داعش و تردید دربعضی از دوستان محور مقاومت گردید که به زعم تکفیری ها و وهابی های جاعل قصد داشتند تا نا آرامی را به داخل ایران بکشانند ( ادعای بیان شده از جانب عادل الجبیر) عملیات تروریستی تهران موجب اتفاق نظر بیشتری در بین سران جمهوری اسلامی در قبال چگونگی برخورد با داعش و حامیان آنان گردید؛ تا اینکه یکشنبه شب یگان موشکی سپاه به تلافی اقدام تروریستی داعش در تهران  متوسل به زور در دیرالزور شد و تعداد 6موشک زمین به زمین از نوع ذوالفقار به مقر فرماندهی ،لجستیک و آماد و پشتیبانی داعش در شهر میادین استان دیر الزور شلیک نمود . همانگونه که جهانیان می دانند ایران در طی جنگ سوریه ، نیروهای مستشاری زیادی را روانه این کشور نمود و در این راه شهیدانی تقدیم محور مقاومت نموده است، اما حمله موشکی گزینه ای دیگر بود از گزینه های روی میز ایران. در خصوص زمان و مکان اجرای عملیات ، مؤلفه های متعددی وجود دارد، نخستین و اصلی ترین متغیر مؤثر زمانی، این موضوع است : واکنش موشکی سپاه پس از  گذشت 10 روز از حادثه تروریستی تهران ، زمان مناسب و خوبی بود؛ زیرا هم از نظر میزان آسیب رسانی به داعش مهم است و هم از نظر تأثیر گذاری بر افکار عمومی دنیا واقناء رسانه های جمعی جهان اهمیت دارد  و این واکنش خشن سپاه  به تروریست ها ، واکنشی شتابزده محسوب نمی شود ؛ مثلا اگر ظرف سه روز (کوتاه مدت) سپاه دست به اقدام تلافی جویانه علیه داعش می زد شبهات فراوانی به وجود می آمد ؛ از سویی دیگر به لحاظ برآوردهای نظامی اگر این حمله موشکی بعد از دو یا سه روز صورت می پذیرفت، میزان خسارات بر تروریستها کاهش پیدا می نمود و این ناشی از سطح آمادگی داعش بعد از عملیات تروریستی در تهران بود که انتظار آن را داشت( جدای از میزان آگاهی داعش در نوع برخورد ایران) در خصوص متغیر مکانی نیز از آن جهت که نیروهای عمل کننده داعش در اقدام تروریستی در تهران ، تابعیت استان های کرمانشاه و کردستان را داشتند و این موضوع را به ذهن حامیان آنان متبادر می کرد که کردستان و کرمانشاه می تواند نقش سرپل و تجهیز و پشتیبانی داعش در ایران باشد ، لذا انتخاب این اماکن از سوی سپاه این فرضیه دشمن را عقیم نمود ؛به زبانی دیگر از جایی که دشمن ما را زد از همان نقطه او را زد یم و سپاه نشان داد که کرمانشاه و کردستان از جمله نقاط قوت جمهوری اسلامی ایران هستند که می توانند در مقابل  دشمنانی از جمله داعش از آنها استفاده نمود و این یعنی وجوب یکپارچگی و اتحاد ملی بین ایرانیان. اما در مورد متغیر زمانی و مکانی محل اصابت موشکها ؛ باید گفت با توجه به تمرکز داعش در دیرالزور (بعد از شکست در رقه) خصوصا عملیات های اخیر ارتش های عراق و سوریه و ایجاد نقطه الحاق این دو ارتش در مرز دوکشور و فرار عناصر داعش و تجمع اجباری آنان در استان دیر الزور ، انتخاب این نقاط  کاملا درست به نظر می رسد. درمورد  زمان اصابت ، با توجه به تجارب مفید جنگ 8 ساله ایران ، فرماندهان زبده و جنگ دیده سپاه خوب می دانند که حمله نیمه شب بیش از هر زمانی غافلگیر کننده و آسیب رساننده است؛ اما در بحث زمان و مکان این عملیات مؤلفه های وابسته دیگری مد نظر است که باید به تعدادی از آنها اشاره داشته باشیم که به شرح زیر است. الف: تحریمهای جدید کنگره آمریکا بر علیه سپاه پاسداران و تروریستی خواندن آنان.ب:اختلافات فاحش بین قطر و عربستان سعودی (حامیان تکفیری ها و سعودی ها) وتمایل قطر بر خروج از ائتلاف سعودی و ورود به محور مقابل آنان و نقش اقتدار ساز ایران بر جذب قطر.ج:قدرت نمایی سعودی ها وحمله بزدلانه نیروی گارد دریایی عربستان به قایق ماهیگیری و شهادت یک ایرانی در سواحل خلیج فارس. د:فروش صدها میلیاری اسلحه و مهمات از سوی ترامپ به ملک سلمان به منظور فراهم کردن بستر یکجانبه گرایی و ایفای نقش ژا ندارمی عربستان در حوزه ژئو پلتیک خلیج فارس و دریای عمان. ذ: در پیش بودن روز قدس و استمرار اقتدار خلل نا پذیر جمهوری اسلامی به عنوان حامی فلسطین و دشمن صهیونیسم. و از نظر بعد مکانی متغیرهای وابسته دیگری به ذهن می رسد از جمله دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای باید دریابند که با همین ظرفیت و مختصات می شود منافع آنان را نابود کرد ومناطق کرمانشاه و کردستان از جمله مناطق استراتژیک ایران  هستند که به جهت شرایط جغرافیای طبیعی امکان فرصت جابجایی ، اختفا و استتار را به سکوهای متحرک موشکی سپاه می بخشد و ضریب آسیب پذیری آنها را به شدت کاهش می دهد. گرچه داعش و حامیانش طی این سالها ضربات مهلکی از سوی سپا ه قدس دریافت کردند اما حمله  محدود و مستقیم سپاه به تروریستها قبل از اینکه هدفش نابودی داعش وتنبیه آنها باشد حامل پیام جدی ایران به اربابان تروریستها بود که به خوبی دریافت شد و سکوت آنها دال بر گیج شدن آنان بعد از این سیلی غافلگیر کننده است. سخنان بسیاری از مسئولین کشوری و لشکری ایران بعد از حمله موشکی سپاه به تروریستها یادآور وحدت نظر ایرانیان در برخورد قاطع با مخلان امنیت ایران است.


نویسنده: نجف مهدی پور کارشناس ارشد علوم سیاسی ،صاحب امتیاز و مدیر مسئول هفته نامه باخترزمین

ماراتن مناظره

 

مImage result for ‫نجف مهدی پور عکس‬‎

ماراتن مناظره


نگاهی واقع بینانه به مناظرات انتخابات ریاست جمهوری ایران




شش کاندیداتور در دومین  ماراتن در راه  رسیدن به پاستور خیال ،نفس همدیگر را به شماره انداختند! در این


مناظره نفس گیر که شبیه به چند گانه های انگلیسی و یا دوهای امدادی بود، می توان قدرت و توان و اعتماد به


نفس هر کدام از شرکت کنندگان در مناظره را تخمین زد . هر کار شناسی می تواند به راحتی کاندیداهای واقعی را


از غیر واقعی تشخیص دهد . مشخصا دوتیم در مقابل هم قرار گرفته بودند. واین نیز به مانند رقابتهای دو حزبی


در ایالات متحده آمریکا از ضعف و یا نقص قانون در کشودهای مدعی دموکراسی است که احزاب کوچک و یامستقل


در انتخابات ،خاصه در انتخابات ریاست جمهوری، محلی از اعراب ندارند و جای یک یا دو کاندیداتور مستقل در این


رقابت ها احساس می شد تا با نقد عملکرد دو حزب رقیب، نوعی موازنه ایجاد نماید و مخاطبین نوع سومی نیز


تماشا گر این مناظره و مجادله می شدند که بی شک تکامل و بلوغ سیاسی سیستم را نشان می داد که خود جای


بحثی جداگانه و مفصل دارد. دو تیم اصلاح طلب و اصولگرا همچون دموکرات ها و جمهوری خواهان در امریکا


مواضع تندی در پیش گرفتند و گویا با هم سر ستیز داشتند. کار تیمی دو گروه خوب و تقریبا حساب شده بود.


آنچه که با یقین بیشتری می توان گفت نقش تدافعی و سپر گونه جهانگیری است که ضربه گیر خوبی است برای


حسن روحانی؛هر چند که این نقش بیش از حد تابلو شده است. به عنوان مثال :اکثر نامزدها پاسخ های بی ربطی


در پاسخ به سئوال مجری {حیدری )  می دادند واین در حالی بود که جهانگیری دست نوشته هایی داشت که بدون


آگاهی قبلی از سؤال ، انشاء خود را خطاب به مخاطبین  در دفاع از دولت فعلی و کوبیدن رقیب و تهییج مخاطب


قرائت می نمود و می شد رضایتمندی و آرامش را در چهره روحانی در هنگام صحبتها ی  جهانگیری تماشا کرد. به


نظر می رسید که جهانگیری  مکتوبه های زیادی همچون ساندویچ آماده در اختیار داشت تا متناسب با ذائقه


مخاطب و نوع ادبیات رقیب ارائه نماید و این واقعیت تا آخر مناظره وجود داشت . هاشمی طبا (ضعیف ترین کاندیدا


)به عنوان یکی دیگر از اعضاء تیم اصلاح طلب که امیدی برای کسب پیروزی ندارد و گویا با جهانگیری به نوعی


تقسیم کار رسیده بود ،بیشتر در پی آن است که لقب با اخلاق ترین نامزد را به خود اختصاص دهد، هرچند که


گاهی نمی تواند بر خود مسلط شود.گذشته از مسائل حاشیه ای  مطرح شده توسط جهانگیری و هاشمی طبا .در


مقوله امنیت ، هر سه نفر اصلاح طلب به اتفاق نظر  به خطوط قرمز ی وارد شدند که آن بحث قومیت ها ، تبعیض


های مذهبی و یاد آوری خطر در گیریها داخلی بود که اقرار رئیس جمهور بالقوه کشور به این چشمه های خشکیده


و کم آب بحران زا، دادن کد و آدرس به دشمنان محسوب می شود که از دید حاکمیت خطایی نابخشودنی است !


هرچند که هدف آنان چیزی جز فشار بر اصولگرایان محافظه کارنیست تا آنان را بترساند از آنچه که در عراق و


سوریه اتفاق افتاد و نهایتا به خاطر مصالح نظام و منافع ملی تن به نرمشی اجباری دهند و شرایط موجود را بپذیرند


؛ لیکن این کار به قیمت جرقه زدن به باروت نیمه خیس مؤلفه های ضد امنیتی است که  ازدید نظام از  هیچ


حزب و گروهی پذیرفتنی نیست وبه نظر می رسد آنان  از سوی مسؤلین ذیربط به منظور جلو گیری از تکرار این


عمل  مورد هشدار و توبیخ قرار گیرند و منا ظره جمعه آیبده صحت و سقم این ادعا را به اثبا ت خواهد رسا ند. در


ما بقی  این مناظره ،روحانی نشان داد که قبای ریاست جمهوری ایران آنچنان که رقیب می پندارد بر قامتش بلند


نیست ! از سویی دیگر در اردوگاه تیم اصولگرا شاهد کنشگرانی به مراتب جدی تر بودیم که ضمن حمایت از


همدیگر در این مناظره ومسابقه ، یک رقابت درون حزبی را به موازات رقابت با رقیب قدر (اصلاح طلبان) دنبال و


سپری نمودند. میر سلیم به عنوان یک اصولگرای واقعی (از حزب مؤتلفه) فیلسوفانه روحانی را به باد نقد کشانید


و گاهی نیز سپر جهانگیری را در انظار مخاطبین آسیب پذیر نشان می داد.میر سلیم از قدرت استدلال قوی تری


برخوردار بود و دونده ای امدادی بود که تیم اصولگرا را گامهایی چند به جلو انداخت. محمد باقر قالیباف کارش از


هر نامزد دیگر سخت تر به نظر می رسد از یک سو به عنوان یک کاندیدای با سابقه و ناکام در ادوار گذشته بر آن


است که خود را مستعد و مستحق پیروزی معرفی نماید ، از طرفی مجبور است که دولت روحانی را ناکار آمد جلوه


دهد و به تبع مورد هجمه اصلاح طلبان واقع شود ، و از سویی دیگر ضمن تعهد به الزامات اصولگرایان به مانند


رقابتهای   درون حزبی در آمریکا  در رقابتی پوشیده و مستتر با سید ابراهیم رئیسی بپردازد که این کار نیز


موجب تبعاتی شده و می شود.با توجه به ادبیات مستعمل از سوی قالیباف ، اینگونه به ذهن متبادر می شود که وی


خود را آماده رقابت اصلی با روحانی نموده است .موضع شفاف وی در بحث برجام و اعلام تعهد به این پیمان بین


المللی  به منظور متقائد کردن مخاطبین داخلی و خارجی و جلب نظر موافق سران و بازیگران برجام و رسانه های


بین المللی ومبارزه با قالیباف هراسی شاهدی بر این مدعاست! از سویی دیگردر حوزه داخلی ،قالیباف  با


شعارهایی نظیر اشتغال 5میلیونی، قول تفویض مدیریت به مدیران جوان و مطرح کردن گروه رانتیر 4درصد ی و


گروه مظلوم 96درصد ،( یادآور طوفان99درصد وال استریت) بر آن است تا خود را نامزد تمام عیار اصولگرایان


معرفی نماید.اما سید ابراهیم رئیسی به عنوان کاندیداتوری اصولگرا است که منابعی بر آنند تا نوعی مشروعیت


خاص به وی اعطاء نمایند تا در زمان کوتاه مانده به انتخابات شخصیتی کاریزماتیک به وی  داده شود  . رئیسی


مسئول تولیت آستان قدس رضوی و سیدی معمم و جمیل المنظر است و از آنجایی که سادات در جامعه ایران از


قداستی خاص بر خوردارند ، وی نیز جدا از هر بحثی مورد اقبال است تا جایی که بخشی از افکار عمومی ایشان را


گزینه نهایی اصولگرایان می دانند که توانایی رقابت با روحانی را دارد. رئیسی زیرکانه با رعایت اصول اخلاقی در


مناظره یاد شده بیشتر از آنکه خود ،راجع به کارنامه دولت یازدهم داوری کند ، توپ قضاوت را به زمین مردم


انداخت و نقش تخریب دولت را به مهاجمانی چون میرسلیم وقالیباف واگذار کرده بود که بارها ،تور دروازه دولت


روحانی علیرغم گلری چون جهانگیر ی به لرزه در آمد. سید ابراهیم رئیسی با طرح دولت کار و کرامت بر آن است


تا رأی جامعه بزرگ بیکاران را در سبد خویش جای دهد و تا حدودی در این مورد درست عمل نمود. وی نیز در


بخش سیاست خارجی همچون قالیباف علیرغم نقد مذاکرات هسته ای ، خود را متعهد به رعایت برجام دانست تا


در این خصوص نگرانی های کشورهای غربی و عربی را مرتفع سازد  .آنچه که در این مذاکره چندان مورد توجه


قرار نگرفت، مقوله یارانه ها بود که پاشنه آشیل هردو تیم مناظره است . رئیسی و قالیباف در برنامه های دیگر


اعلام کرده بودند که می توانند آن را تا سه برابر افزایش دهند و طبیعی است که موجب جذب آراء بخشی از جامعه


 96در صدی شود ؛ ولی آنچه که در باب ماشین رأی جمع کنی «یارانه» دست اصولگرایان را بست وآنان را خلعید


کرد، بیانات اخیر رئیس مجلس شورای اسلامی بود که مردم را متوجه شعاری بودن طرح افزایش سه برابری یارانه


ها نمود. لاریجانی که در انتخابات مجلس دهم خود را از جامعه اصولگرایان جدا نمود و در انتخابات هیئت رئیسه


مجلس از سوی نمایندگان اصلاح طلب بر دکتر عارف ترجیح داده شد ، این بار از پشت بر اصولگرایان خنجر زد و به


منظور ضربه زدن بر اصولگرایی و در جهت کسب منافع شخصی، طی بیاناتی خیره کننده ( برای اصولگرایان) سه


برابر شدن یارانه را عملا مردود و اعلام کرد که این کار در اختیار دولت نیست و مشروط بر موافقت مجلس است و


مجلس رویکردی خلاف افزایش یارانه ها دارد ( به دلیل نبود منابع) و این آب پاکیی بود  که بر دستان رأی


دهندگان «یارانه بگیر رأی بده» ریخته شد ! و این همان بده و بستانی است که لاریجانی با اصلاح طلبان به راه


انداخته است و به زعم لاریجانی ریاست جمهوری ایران ارثی است که در سال 1400از صلاح طلبان به وی دست به


دست خواهد شد . آنگاه که در 1400نه احمدی نژادی است و نه قالیبافی و نه ... و اصولگرایان جز مهره های


سوخته چیزی برای بازی قدرت نخواهند داشت. مع الوصف آنچه که بیش از هر زمان ،مردم را از پشت صحنه ها


آگاه می سازد همین مناظرات است که دوطرف بیان می کنند و هر که بیشتر از پشت پرده بگوید او پیروز است .


ترامپ چیزی برای نگفتن نگذاشت و مزدش کاخ سفید بود ! در ایران هم هر نامزدی که از پشت پرده بیشتر


بگوید، مزدش پاستور است ! ومردم مزدشان چیزی جز تفریح در جمعه ها نخواهد بود!



نویسنده : نجف مهدی پور صاحب امتیاز و مدیر مسئول هفته نامه باخترزمین و کارشناس ارشد علوم


سیاسی(مطالعات آمریکای شمالی)

بعضی از مراجع خبری و نیازمندیها



آقای احمدی نژاد ! و تواصوا با الصبر!

آ

نتیجه تصویری برای نجف مهدی پور عکس



آقای احمدی  نژاد ! و تواصوا با الصبر!

 

تقریبا حدود یک سال پیش دکتر احمدی نژاد مجددا در فضای سیاسی کشور به تیتر اول رسانه ها تبدیل شد، و این ناشی از تحرکات سیاسی و اجتماعی رئیس دولتهای نهم و دهم است که به بهانه های مختلف در مجالس و محافل گوناگون حاضر می شود و به سخنرانی و نقد رقبا می پردازد  . برداشت و برآیند عمومی حکایت از ورود احمدی نژاد به انتخابات ریاست جمهوری  96را دارد و هر چه به پایان دوره دولت یازدهم نزدیکتر  می شویم ،فضای انتخاباتی شفاف تر میشود و به نوعی سخن، در فضای گرگ و میش انتخابات ریاست جمهوری قرار می گیریم. قطعا بنا به دلایل و ویژگی های شخصیتی، احمدی نژاد از پتانسیل حرارتی ویژه ای برخوردار است و این ظرفیتهای ویژه جدا ازپیش بینی  هر گونه نتیجه، باعث گرمی کوره انتخابات خواهد شد ؛ لذا به جهت اهمیت موضوع ، ازدیگاه واقعگرایی  به تحلیل آن می پردازیم و طرح این مسئله مستلزم  تحلیل مو شکافانه و همه جانبه  پروسه ی حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری 96است . یقینا هرگونه بحث  و نتیجه گیری بدون توجه جدی به مفروضاتی همچون شورای نگهبان، دکتر حسن روحانی، ، قدرت احزاب و افکار عمومی در داخل و فضای خارجی اعم از منطقه ای و بین المللی مردود و ابتر خواهد بود ،لذا در طول تحلیل با فاکتور گیری از مؤلفه های اساسی سعی بر آن است تا موضوع به فرجام رسد.در ابتدای امر، آمدن یا نیامدن احمدی نژاد به عرصه انتخابات ریاست جمهوری علاوه بر تصمیم وی به تأیید شورای نگهبان منوط و مشروط است .اولین پرسش این است که آیا احمدی نژاد قادر خواهد بود که از سد شورای نگهبان عبور کند ؟ پرسش دوم ؛ آیا ضعف دکتر روحانی و دولت یازدهم آنگونه برجسته است که احمدی نژاد امیدوار به حضور آبرومندانه و پیروزمندانه در عرصه انتخابات 96 باشد ومیدان اجرا را در میانه راه از دولت روحانی باز پس گیرد؟ پرسش سوم؛ به فرض مقبولیت احمدی نژاد در نزد بزرگان اصولگرایی ،آیا احزاب اصولگرا بنا به ضرورت ، توانمندی ائتلاف و یک کاسه کردن آراء را به نفع دکتر احمدی نژاد دارا خواهند بود ؟آیا در اردوگاه احزاب رقیب ،اختلافات به انفکاک ملموس منجر خواهد شد؟ پرسش چهارم ؛آیا فضای افراط محور  منطقه ونگاه منفعت جویانه قدرتهای بزرگ درچارچوب مدل مذاکره  بین المللی ،پذیرای احمدی نژاد  به عنوان رئیس جمهوری ایران خواهد بود؟ و چندین آیای دیگر.لذا با ترتیب و ترتب و  تفصیل به موضوع فوق می پردازیم. باید گفت شبهه ی تأیید احمدی نژاد از سوی شورای نگهبان ، مسئله ای حل نشده است؛ در طول 8سال ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد کم مواردی وجود ندارد تا بهانه رد صلاحیت وی در انتخابات ریاست جمهوری 96 شود.به عنوان مثال 1- به اصطلاح لجبازی های انتخابات 88؛2- برکناری وزیر اطلاعات وحواشی آن وعزل غیر متعارف متکی وزیر خارجه وقت.3- اختلافات همیشگی بین دولت و مجلس و قوه ی قضاییه ،چون باورها بر این بود که  دولت وشخص رئیس جمهور دلیل این اختلافات است.4- موضوع بعضی از معاونین رئیس جمهوری و مشکلات فرهنگی و اقتصادی. حال به هریک از سئوالا ت مطروحه می پردازیم.با توجه به کارنامه و عملکرد شورای نگهبان در بررسی صلاحیت ها در انتخابات اخیر مجلس و خبرگان رهبری؛ رد صلاحیت دکتر احمدی نژاد شگفت آور نخواهد بود.مسئله بعدی سیگنال دکتر روحانی و عملکرد دولت تدبیر و امید است که تا چه حد این جرأت را به احمدی نژاد و یا هر کاندیدایی دیگر می دهد تا به رقیب وی تبدیل گردد.واقیعیت این است که دولت تدبیر و امید نتوانسته رضایت را در سبد خواسته های مردم جای دهد وحتی بخشی از طرفداران روحانی نارضایتی خویش را از دولت به نوعی نشان می دهند. کارت برجام در نزد عموم از اعتبارقوی برخوردار نیست؛ لذا تکیه بر کارت برجام در جمع آوری آرائ ، آنچنان امیدوارکننده نیست.نباید فراموش کرد که پیروزی دکتر روحانی در انتخابات 92معلول کناره گیری دکتر عارف بود؛ حال آنکه عارف در بحث ریاست مجلس 95 به شدت از روحانی و کابینه اش گله مند است، وما شاهد بودیم که بهترین موقعیت فراهم شده بود  تا عارف بر مسند قوه ی مقننه تکیه کند ولی توجیهات اصلاح طلبان مانع از وقوع این امر شد.بنا برین ،علیرغم کم امیدی به  شورای نگهبان ،احمدی نژاد می تواند به پایین آمدن سطح محبوبیت روحانی امیدوار باشد. در مبحث احزاب، به خصوص احزاب اصولگرا ، تا این لحظه اجماعی در حمایت از احمدی نژاد وجود ندارد و به طور پراکنده از ایشان اعلام حمایت می شود و تنها امید احمدی نژاد به اختلافات حزبی در اردوگاه رقیب است که به جهت سهم خواهی ها و تقسیم منافع دچارنوعی تفرقه شده اند.به آخرین مؤلفه می پردازیم که همانا بحث ظرفیت منطقه وفضای  بین المللی است که آیا پذیرای احمدی نژاد خواهد بود یا نه؛ در عرصه منطقه ای و جهانی باید پذیرفت که همسایگان دور و نزدیک در دهکده جهانی برپیروزی و شکستهای انتخاباتی بازیگران سیاسی اثر گذار خواهند بود ؛با این توصیف هر چند انتخابات در ایران کمترین تأثیر پذیری را از خارج دارد ولی همین تأثیر کم، گاهی اوقات به متغیری مهم تبدیل می شود.جبهه گیری رؤسای دولتهای غیر منعطف فعلی خاورمیانه همانند ترکیه ، عربستا ن ومصرو تغییرات درحال شکل گیری ژئوپلتیک غرب آسیا (جنگ سرنوشت ساز در عراق، سوریه ،یمن و ناآرامی در بحرین) و حساسیتهای ایدئولوژیک آنان به اضافه وِیژگی منحصر به فرد پوتین در رأس قدرت نوظهور روسیه وفضای گفتگو محور بین ایران و ایالات متحده ، قطعا پذیرای ایران احمدی نژادی نخواهند بود و هر کدام به نحوی در فضای تبلیغاتی ،جامعه رأی دهنده ایران را تحت تأثیر خود قرار خواهند داد تا احمدی نژاد پیروز انتخابات لقب نگیرد.از سویی دیگرشواهد نشان می دهد، در کشورهای ریاستی ، معمولا پست ریاست جمهوری با یک تنفس انتخاباتی، 8ساله خواهد بود و شانس کمی وجود دارد تا که رقبا مشکلی در استمرار پیروزی دولت جاریه  ایجاد نمایند . نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 88 تجربه بسیار مهم و مصداق عینی این مدعا است.میرحسین موسوی که کاندیدای مورد نظر اصلاح طلبان بود در مقابل احمدی نژاد شکست خورد. بنا بر تحلیل نگارنده تنها رقیب جدی روحانی در بین کل جبهه اصولگرایی ، دکتر احمدی نژاد است که علیرغم داشتن آراء چشمگیر،دشمنان متنفذ عدیده ای نیز دارد؛ با این توصیف در این دوره نخواهد توانست در مقابل روحانی پیروز میدان باشد.بعضی ازاصولگرایان با تجربه ،که برای انتخابات پایان قرن ،برنامه ریزی نموده اند و به نوعی رقابت درون حزبی با هم دارند و به هیچ وجه در این دوره از انتخابات شرکت نخواهند نمود  با علم به اینکه کسی قادر نخواهد بود تا روحانی را با شکست انتخاباتی مواجه سازد ، برآنند تا مقدمات حضور دکتر احمدی نژاد را در انتخابات 96 فراهم سازند حتی شاید در کمک به تأیید صلاحیت وی بکوشند و با شیر کردن احمدی نژاد او را وارد رقابت با روحانی نمایند ؛ سپس از او یک شکست خورده سیاسی بسازند و خود در انتخابات 1400 و با گذر از احمدی نزاد پیروز انتخابات شوند.مع الوصف احمدی نژاد نباید خود را وارد کارزار انتخابات 96 نماید، به عقیده نگارنده در  صورت ورود احمدی نژاد به انتخابات 96 دو سرنوشت در انتظار او خواهد بود؛1- احمدی نژاد رد صلاحیت خواهد شد و این امر او را به نا فرمانی خواهد کشانید و موجب پایان عمرسیاسی او خواهد بود.2- احمدی نژاد تأیید صلاحیت خواهد شد ولی شکست خورده بزرگ لقب خواهد گرفت و در آینده نیز شانسی برای کسب قدرت نخواهد داشت.البته با ید توجه داشت که  نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا که در آواخر سال میلادی جاری انجام می گیرد بی تأثیر بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران نخواهد بود. پیروزی ترامپ جمهوریخواه در ایالات متحده می تواند مؤلفه محرک آمیزی در جامعه ی رأی دهنده ایران باشد که یک دست راستی مقتدر، پیروز انتخابات ریاست جمهوری  ایران باشد. و بالعکس پیروزی خانم کلینتون انگیزشی در روند نتیجه گیری انتخابات 96 ایران ایجاد نخواهد کرد.در پایان  می توان گفت :اگراحمدی نژاد 4سال دیگر تحمل نماید ،رئیس جمهور آغاز هزاره سوم ایران لقب خواهد گرفت! اگر مردی صبور باشد!!!

 

نجف (کاوه) مهدی پور کارشناس ارشد علوم سیاسی