شخصی به صفحه شخصی نرگس محمدی رفته و از وی خواستگاری کرده است.
منبع: سیمرغ
هشدار
ایران به یک پهپاد جاسوسی آمریکایی در نزدیکی مرز افغانستان و جلوگیری از
ورود این پهپاد به کشور، مورد توجه بسیاری از رسانه های جهانی قرار گرفته و
از آن به عنوان "هشدار ایران به آمریکا" یاد شده است.
خبرگزاری رویترز (Reuters)، خبرگزاری فرانسه (AFP)، خبرگزاری روسی اسپوتنیک
نیوز (Sputnik News)، دویچه وله آلمان (Deutsche Welle)، پایگاه العربیه
(Alarabiya)، رسانه های صهیونیستی از جمله تایمز اسرائیل (Times of Israel)
و پایگاه "آی 24" (i24)، پایگاه رادیو فردا (Radio Farda) و... با عناوین
مختلف به انعکاس این خبر پرداخته اند.
دویچه وله ضمن انعکاس این خبر نوشت: «یک خبرگزاری وابسته به نهادهای امنیتی
ایران، ظهر دوشنبه (۲۹ اوت/ ۸ شهریور) در خبری فوری نوشت که قرارگاه
پدافند هوایی ارتش ایران "یک پهپاد رادارگریز آمریکایی" را در شرق ایران
شناسایی کرده و به آن هشدار داده است. بر این اساس، در پی این "اخطار"،
هواپیما "مجبور به ترک منطقه" شده است.»
دویچه وله در ادامه می نویسد: «این اتفاق دقیقا در روزهایی رخ داده که
ایران سامانه موشکی پیشرفته روسی اس 300 را در اطراف تاسیسات هسته ای فردو
مستقر کرده است. ویدئوی منتشر شده در رسانه های ایران، استقرار این سامانه
در سایت فردو را به نمایش گذاشته است.»
خبرگزاری رویترز ضمن انعکاس اخبار داخلی در این رابطه می نویسد: «پهپاد
آمریکایی که وارد حریم هوایی ایران شده بود پس از دریافت هشدار، محل را ترک
کرد. ارتش ایران روز دوشنبه یک پهپاد آمریکایی را در حال ورود به حریم
هوایی این کشور شناسایی کرد و به این هواپیمای بدون سرنشین هشدار ترک منطقه
را داد و این پهپاد منطقه را ترک کرد. هنوز توضیحی در رابطه شیوه هشدار به
این پهپاد برای ترک محل ارائه نشده است.»
پایگاه صهیونیستی آی 24 (i24) نیز در خبری تحت عنوان "با نزدیک شدن یک
پهپاد به حریم هوایی ایران، ایران به آمریکا هشدار داد" نوشت: «بر اساس
گزارش رسانه های ایران این پهپاد نظامی آمریکایی از یک پایگاه در افغانسان
به پرواز در آمده و تا فاصله 20 مایلی (32 کیلومتری) به مرزهای شرقی ایران
نزدیک شده است.»
پایگاه رادیو فردا نیز ضمن انعکاس این خبر نوشت: «اعلام این خبر از سوی
خبرگزاری تسنیم پس از آن صورت گرفت که در همان روز (دوشنبه) فرزاد
اسماعیلی، فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء، گفت که رادار نذیر
عملیاتی شد و از این پس هیچ پرنده رادارگریزی نمیتواند بدون اجازه وارد
آسمان ایران اسلامی شود.»
خبرگزاری روسی اسپوتنیک نیوز (Sputnik News) نیز ضمن مصاحبه با یکی از
مقامات وزارت دفاع ایران -بدون ذکر نام- به نقل از وی می نویسد: «بر اساس
اطلاعات ما این پهپاد قصد ورود به حریم هوایی ایران را داشته اما این اتفاق
صورت نگرفته است. در صورتی که این پهپاد وارد حریم هوایی ایران شده بود،
ساقط می شد؛ اما ظاهرا این پهپاد به هشدارها پاسخ داده است. پیش از این نیز
پهپادهایی تلاش کرده اند وارد حریم هوایی ایران شوند و سرنگون شده اند.»
پس از اینکه نرگس محمدی بازیگر کشورمان در برنامه دورهمی گفت پس از بازیگر شدن و گذشتن از سن 25 سالگی دیگر خواستگاری نداشته است, اتفاق خنده داری رخ داد.
شخصی به صفحه شخصی نرگس محمدی رفته و از وی خواستگاری کرده است.
منبع: سیمرغ
به گزارش مشرق، «حسین الحوثی» یک فرمانده کمیتههای انقلابی یمن اظهار داشت: نیروهای یمنی با آغاز نبرد آزادسازی تعز سه موضع راهبردی را از چنگ تروریست ها درآوردند.
وی افزود: مزدوران عربستان با پشتیبانی نیروی هوایی این کشور به هر طریقی درصدد شکستن حلقه محاصره تعز هستند اما نیروهای یمنی عملیاتی نظامی برای حفظ جان غیرنظامیان تدارک دیده است.
الحوثی با بیان اینکه شبه نظامیان تروریست با حمایت عربستان مناطق مسکونی را با موشک های کاتیوشا هدف گرفتند، گفت: قبایل یمنی با نیروهای یمنی در آزادسازی استان تعز شرکت خواهد کرد.
این فرمانده یمنی نبرد آزادسازی تعز را پیچیده خواند و گفت: عربستان علاوه بر پشتیبانی هوایی از تروریست ها در این منطقه برای آنها سلاح می فرستد علاوه بر اینکه القاعده نیز به کمک آنها آمده است.
هلاکت یک فرمانده میدانی مزدوران سعودی در «ابین»
از سوی دیگر یک فرمانده تشکیلات گروه های مزدور سعودی در یکی از شهرهای استان ابین یمن کشته و شماری دیگر زخمی شدند.
یک منبع امنیتی گفت: بر اثر انفجار و تیراندازی به خودروی حامل علی حسین الجنیدی در شهر مودیه در استان ابین، این فرمانده مزدوران سعودی کشته و پنج تن دیگر زخمی شدند.
الجنیدی فرمانده یکی از گروههای موسوم به ارتش ملی بود و بر پایه برخی اطلاعات عناصر القاعده قبل از خروج از این منطقه آنجا را مین گذاری کرده بودند.
تلاش ناکام تروریستها برای بازپسگیری مواضعی در الجوف
مزدوران سعودی قصد نفوذ به مواضع نیروهای ارتش و کمیته های مردمی در وادی المقاطع در جنوب شهر الغیل را داشتند که با مقاومت نیروهای یمنی روبرو شده و شماری از عناصر خود را از دست دادند.
در این درگیریها که همچنان ادامه دارد و 2 طرف سلاح سنگین و بخصوص آتش توپخانهای خود را بکار گرفتهاند، 2 تن از مزدوران سعودی کشته و شش تن دیگر زخمی شدند.
یگانهای ارتش یمن با پشتیبانی کمیتههای مردمی شش موضع جدید در وادی حلیف در جنوب منطقه المقاطع در شهر الغیل را تحت سیطره خود گرفته و مزدوران سعودی را تار و مار کردند در عین حال نیروی هوایی عربستان نیز سه بار منطقه المقاطع را بمباران کرد.
پیشروی نیروهای یمنی به سوی مواضع تروریستها در «نهم»
«عبدالرزاق احمد»، فرمانده ارتش یمن اظهار داشت: نیروهای ارتش یمن با پشتیبانی کمیتههای انقلابی همچنان منطقه جبل السوداء را تحت سیطره خود گرفته و به سوی مناطق اشغالی توسط تروریستها پیش میروند.
وی افزود: در جریان پیشروی رزمندگان یمنی، هشت تن از عناصر منصور هادی کشته شدند؛ نیروی هوایی عربستان نیز مواضع نیروهای یمنی را بمباران کرد.
احمد با اشاره به ادامه درگیری نیروهای یمنی با تروریستها در شهر نهم، گفت: رزمندگان ارتش هر گونه تلاش تروریستها که پایتخت یمن و مردم آن را تهدید کند، ناکام خواهند گذاشت.
در جریان تلاش روزمره مزدوران سعودی برای پیشروی در جبهههای شهر نهم شماری از آنها کشته و زخمی میشوند .
در عین حال یک منبع محلی گفت: مزدوران سعودی سه بار از سمت شرقی منطقه القتب و جنوب جنوبی مدفون در استان مأرب قصد پیشروی داشتند اما ارتش و کمیتههای مردمی این تلاش آنها را ناکام گذاشته و 12 تن از آنها را کشته یا زخمی کردند.
در عین حال نیروی هوایی عربستان 2 بار منطقهای واقع بین مسوره و بنی بارق در استان مأرب را بمباران کرد اما خسارات آن خبری نرسیده است.
دیروز دوشنبه نیز مناطق العطیف و المشجح در مأرب شاهد درگیری شدید بین نیروهای ارتش و کمیته های مردمی با مزدوران سعودی بود که از پشتیبانی هوایی دشمن سعودی برخوردار بودند.
در عین حال مزدوران سعودی با تدارک 2 حمله از جنوب ارتفاعات حمراء و شرق جبل المدفون در مأرب قصد پیشروی داشتند که یگان های ارتش و کمیته های مردمی با دفع این حملات شش تن از تروریست ها را کشته و شماری دیگر را زخمی کردند.
یک منبع امنیتی یمن نیز از حملات هوایی عربستان به شهرهای مرزی میدی و حرض خبر داد و گفت: بخش قدیمی حرض و گذرگاه مرزی آن به ترتیب 4 و 3 بار بمباران شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عبدالله عبداللهی طی یادداشتی با موضوع حواشی کنسرتهای موسیقی نوشت:
اظهارات اخیر آیتالله علمالهدی، امام جمعه مشهد، علیه برگزاری کنسرت در این شهر، بهانهای فراهم کرده تا موضوع کنسرتها و اساساً موضع جمهوری اسلامی درباره موسیقی بار دیگر به یکی از مباحث محوری رسانهها و شبکههای اجتماعی تبدیل شود. برخی مقامات دولتی از جمله رئیسجمهور و وزیر ارشاد نیز درباره این مسئله داد سخن دادهاند و با ایستادن در موضع موافقت همهجانبه با کنسرتها، طرف مقابل و طیف منتقدان خود را در جایگاه مخالفان هنر و موسیقی نشانده و به آنها تاختهاند. درباره این مسئله چند نکته را میتوان اشاره کرد:
1- اگر موضع آیتالله علمالهدی صراحتاً علیه کلیت موسیقی و حتی نفس برگزاری کنسرت بود، حداقل نگارنده این سطور ابایی از نقد این مواضع نداشت، با این حال مرور دیدگاههای آقای علمالهدی نشان میدهد که "ضدیت ایشان با موسیقی و کنسرت" امری واقعی نیست، بلکه همانند برخی دیگر از پدیدهها که آنها را «واقعیت» تصور می کنیم، صرفاً یک امر «برساخته» عملیات روانی و رسانهای است و نسبتی با حقیقت ندارد.
برای نمونه ایشان 27 بهمن 94 در دیدار مسئولان سازمان بسیج هنرمندان با این بیان که "بسیاری بنده را به عنوان فردی مخالف صد در صد موسیقی می دانند در حالی که مبانی فقهی بنده نسبت به بسیاری از مراجع بازتر است"، هنرمندان متعهد را در جهت پرداختن به موسیقی مفید تشویق کرده و میگویند: "هنرمندان بسیجی باید در سه عرصه موسیقی، هنر هفتم و شعر، اتاق و جایگاهی ایجاد کرده و افراد مستعد و نیروهای متدین را شناسایی و امکانات را در اختیار آنها قرار دهند".
همچنین علیرغم تصور عمومی مبنی بر ضدیت آقای علمالهدی با اصل کنسرت در شهر مشهد، باز هم محتوای اظهارات ایشان چیز دیگری است. ایشان مشخصاً حواشی انتظامی و برخی ناهنجاریهای رخداده پیرامون کنسرتها را علت مخالفت خود عنوان و تصریح میکنند که: "اگر بنا شد روضهخوانی سیدالشهدا هم برگزار شود و حاشیه امنیتی و انتظامی داشته باشد، باید با آن نیز برخورد شود، نمیتوان گفت چون روضه سیدالشهدا است به آن کار نداشته باشیم...وقتی حواشی ضد عفت، انتظامی و امنیتی]در کنسرتها[ به وجود میآید، دستگاه پیشگیری از جرم نمیتواند بیتفاوت باشد."(دیدار با فرمانده نیروی انتظامی، 22 مرداد 1395)
2- موضع جمهوری اسلامی و رهبری نظام درباره موسیقی نیز تاکنون بارها گفته و نوشته است و طیف مقابل حداقل از این نظر کار بسیار دشواری برای القای مخالفت تمام قد نظام با اصل موسیقی پیش رو دارد. آیتالله خامنهای درباره موسیقی ضمن تاکید بر تفکیک موسیقی حلال از حرام و تصریح بر موافقت با بخش حلال آن، در اظهار نظری بسیار قابل توجه و مهم، حتی بعضی موسیقیها در غرب را عامل "نجاتبخش یک ملت" توصیف میکنند: "میدانید که من به طور طبیعی از جمله آدم های غرب ستیزم. چنانکه هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمیکند. در عین حال، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه، تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها، مقوله موسیقی است. درست است که در غرب، موسیقی های منحط وجود دارد. اما در همان نقطه از جهان، از دیر باز موسیقی های آموزنده و معنا دار هم بوده است؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی، از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیح هدایت کرده، کم نبوده است." (هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری، چاپ و نشر: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، 1377)
3- اینکه آیا استدلال آیتالله علمالهدی مبنی بر ضرورت حفظ حرمت شهر مقدس مشهد در برابر برخی ولنگاریها و حواشی نامناسب کنسرتها و به تبعت آن مخالفت با برگزاری کنسرتهای حاوی این حاشیهها و مستثنی دانستن شهرهایی مانند مشهد و قم از روندی که در سایر شهرها در جریان است، استدلال درستی است یا خیر، مسئله جداگانه و علیحدّهای است و میتواند موافقان یا منتقدانی داشته باشد با این حال بر مبنای آنچه گفته شد، مسلّم آن است که مخالفت با اصل کنسرت و موسیقی، از مواضع آقای علمالهدی به هیچ وجه قابل استخراج نیست. حال آنکه القای چنین مسئلهای در مرکزیت تلاشهای رسانهای و عملیات روانی جبهه مقابل قرار دارد.
4- اما موضوع اصلی در این بین –که مسئله محوری این متن را نیز شکل میدهد- زیربنای اینگونه نزاعها و ادعای کلیدی طرفین دعواست.
در حقیقت مدعا و غرض اصلی جبهه مقابل آیتالله علمالهدی در نزاع فعلی آن است که شخص ایشان را ضمن یکی کردن با کلیت نظام، در موضع "ضدیت با آزادی" قرار دهد و خود را در جایگاه "طرفدار آزادی" بنشاند. اگر جبهه مذکور بتواند این تصویر را در افکار عمومی بسازد که آیتالله علمالهدی و نظام جمهوری اسلامی مخالف موسیقی و برگزاری کنسرت است، رسماً توانسته برچسب مخالفت با آزادی را به این سمت بچسباند و خود از پایگاه حمایت از آزادی در افکار عمومی کسب اعتبار کند. اما سوال این است که آیا این جریان که در ماجرای اخیر، دولت و وزارت ارشاد را نیز در سمت خود دارد، در مواجهه با مسئله "آزادی" صادق است یا باز هم موضعی «ریاکارانه» در پیش گرفته است؟
برای یک قضاوت معتبر و نزدیکتر به انصاف در این باره میتوان از نظرات «آیزایا برلین» فیلسوف مشهور انگلیسی در زمینه نظریه «آزادی» کمک گرفت. مهمترین حُسن ارجاع به نظر برلین در این متن(علیرغم اشکالاتی که از نظر نگارنده به ساختار آن وارد است)، این است که نظریات او در زمینه آزادی یکی از پرارجاعترین و معتبرترین نظریات در بین روشنفکران طیف مقابل است.
ابداع اصلی و کلیدی برلین در زمینه آزادی، تقسیم آن به دو نوع «آزادی منفی» و «آزادی مثبت» است؛ مفاهیم مثبت و منفی در این تقسیمبندی جنبه ارزشی(خوب و بد) ندارند بلکه هر دو نوع آزادی در مجموع "خیر" تلقی می شود. آزادی منفی به این معناست که اعمال و افعال یک فرد در معرض مداخله و زورگویی دیگران نباشد. اما «آزادی مثبت» که برلین از آن به «خودسروری» و «خودفرمانی» تعبیر میکند به این معناست که فرد "امکان" عمل به آنچه بدان متمایل است را داشته باشد. به عنوان یک مثال ساده برای تقریب به ذهن بیشتر، تصور کنید فردی متمایل به سفر به شمال کشور باشد؛ ممکن است در این بین هیچ مانع و مداخله از جانب فرد دیگر یا گروه یا دولتی برای بازداشتن او از این سفر وجود نداشته باشد، اما "فقر" به وی اجازه اجرای این تمایل را ندهد. لذا وی زمانی از «آزادی مثبت» برخوردار است که همین فقر نیز مانع از خودسروری و خودفرمانی او نشود.
با این مقدمات، بازخوانی آنچه واقعاً درباره کنسرتها اتفاق افتاده، جبهه منتقد آقای علمالهدی را هم در زمینه آزادی منفی و هم در زمینه آزادی مثبت به نحو قابل ملاحظهای زیر سوال میبرد.
اولاً: چیزی که حقیقتاً مخل برگزاری بدون حاشیه کنسرتها در مشهد و شهرهای دیگر است، نحوه حضور و بروز لاقید یک طبقه خاص اقتصادی-فرهنگی در این کنسرتهاست. این گروه(یک اقلیت شرکتکننده در برخی کنسرتها) علیرغم اطلاع از چارچوبها و هنجارها، بدون رعایت این قواعد در کنسرتها حضور مییابند و اساساً کنسرت و موسیقی برای این طبقه موضوعیت درجه اول ندارد؛ چه آنگه اگر داشت، با رعایت این شاخصها، راه را برای هرگونه مخالفت با کنسرت میبستند. مسئله این است که طبقه مزبور کنسرتهای موسیقی را در قالب یک اتفاق فرهنگی نمیبینند و با پیشفرضهای دیگری در آن شرکت میکنند.
بدین ترتیب، "مانع" و "مداخلهگر" اصلی بیرونی در برگزاری کنسرتها، اقلیت مذکور است که متعلق به طبقه اقتصادی خاصی است و این طبقه مهمترین مانع در برابر "آزادی منفی" کنسرتهاست.
ثانیاً:
مطرح شدن یکباره موضوع کنسرتها و تبدیل شدن آن به مسئله اصلی، آنهم به
زور پر زور رسانه، همچون نمونههای متعدد دیگر از این نوع رخدادها، در
چارچوب دوقطبیسازیهای جعلی برای عبور از مسائل اصلی قابل تحلیل است.
نگارنده پیش از این در نوشته جداگانهای با عنوان "دوقطبی بساز و حکومت کن
تا کجا جواب میدهد؟" به فهرستی از دوقطبیهای جعلی که در برهههای حساس
برای غافل کردن افکار عمومی از موضوعات کلیدی و عبور نرم از این مسائل
ساخته میشود، اشاره کرده است. مورد کنسرتها نیز در ادامه همان
دوقطبیسازیهاست که با تلاش یک عده تکنسین عملیات روانی برساخته میشود. و
این بار آن مسئله اصلی که این تیم میخواهد افکار عمومی از آن عبور داده
شود، بحث "فیشهای نجومی" و "مطالبات اقتصادی ملت از دولت" است.
در
شرایطی که به اذعان حسامالدین آشنا مشاور ویژه حجتالاسلام حسن روحانی،
"فیشهای حقوقی ناعادلانه" لطمه جدی به پایگاه اجتماعی دولت، شخص
رئیسجمهور و تیم ایشان وارد کرده بود، باز هم به نظر میرسد تکنسینهای
عملیات روانی دولت به این نتیجه رسیدهاند که بهترین روش در مواجهه با این
نوع مسائل، به جای حل آن و توضیح متواضعانه به افکار عمومی، ساختن یک
دوقطبی دیگر است تا دولتی که از منظر "عدالت" به شدت زیر سوال است، بازی را
به حوزه «آزادی» بکشاند و با برساختن دوقطبی «موافق کنسرت-مخالف کنسرت» از
موضع «دفاع از آزادی» سخن بگوید تا در افکار عمومی دست بالاتر داشته باشد.
رسانههای وابسته به طبقه ذکر شده در بند پیشین -که از قضا در ماجرای فیشهای ناعادلانه نیز از نجومیبگیران حمایت میکردند- در این مهم نیز همچون موارد سابق به یاری این تکنسینها آمده و سعی در تبدیل کنسرتها به مسئله اصلی در افکار عمومی داشتهاند.
اما واکاوی ریشهایتر این مسئله، دولت و این طبقه از حامیانش را در موضوع «آزادی مثبت» نیز کاملاً مسئلهدار می کند و دست منتقدان را بالاتر نگه میدارد. ماجرا این است که چنین دوقطبیهایی ضمن مشغول کردن جامعه به موضوعات دست چندم، دولت را از زیر فشار اجتماعی برای برخورد با نجومیبگیران و مبارزه با فساد میرهاند و در حقیقت، مهمترین متضرر این دوقطبیها، آن طبقات اجتماعی هستند که فیشهای نجومی و مطالبات معیشتی برای آنها مسئله اصلی است و اگر چنین موضوعاتی در راستای عدالت پیگیری شود، عایدی اصلی آن، بهبود زندگی و پولهای بالاکشیده شدهای است که احتمالاً به جیب این طبقات ضعیف بازگردانده میشود. این طبقه به علت استضعاف و وضعیت نامناسب اقتصادی تحمیل شده به خود اساساً موقعیتی برای رفتن به کنسرت و لذت بردن از آن ندارند و مجبورند چند شیفته برای سیر کردن شکم خود و خانواده کار کنند.
بنابراین آنچنان که در بندپیشین قید شد، عدم رعایت قوارههای فرهنگی مطابق با قانون اساسی توسط یک طبقه خاص، مخل «آزادی منفی» دوستداران برگزاری کنسرتهاست و از سوی دیگر تبدیل موضوع کنسرتها به مسئله اصلی که در چارچوب عملیات روانی آشکار برای به فراموشی سپردن فیشهای نجومی انجام میشود، «آزادی مثبت» طبقات غیربرخوردار جامعه برای بهرهمندی از مواهب بیشتر –که میتواند مقدمهای برای حضور آنها در کنسرتها باشد- را نیز به شکل غیرقابل انکاری تحدید میکند. لذا موضع افرادی مانند آیتالله علمالهدی حتی از منظر «آزادی» نیز بسیار قابل دفاعتر از موضع دولت و طبقه مرفّه و رسانههای متعلق به این طبقه متمکّن است.