نزدیکی به مصر به بهای دوری از ایران نیست

بهرام بیرانوند نماینده مردم بروجرد در گفتگو با خبرنگار پارلمانی رویداد اظهار داشت : خدا رحمت کند کسی که خود هدایت شده است و می داند مردم را به کجا می برد این جمله ای کامل بود، به نظر بنده مجلس ، مجلسی بسیار خوب و اصولگرایی است و نمایندگانی بس متدین دارد اما عملکرد مجلس در آن مسیری که می بایست باشد در حد انتظار نیست. الان دشمن تحریم هایش را تشدید کرده است هیچ ابایی هم ندارد که بگوید من قرار است مرحله ی بعدی تحریم را هم اعمال کنم و گرچه چیز دیگر هم نمانده است که تحریم نکرده باشد، ما وقت، امکانات و مقدورات مردم را جایی تلف می کنیم که یقین داریم مشکل دارد.
بیرانوند گفت: بحث سوال از رئیس جمهور بود وقت مردم را تلف کردیم، التهاب بی خود درست کردیم و برمشکلات اقتصادی مردم سایر مشکلات را هم اضافه کردیم و تنش را بین قوا بالا بردیم و اینها چیزهای خوبی نبود و الان هم تغییر در قانون انتخابات ریاست جمهوری بدون هیچ ضرورت و الویتی نمی دانیم با چه استدلالی آن را در الویت قرار می دهیم و بررسی می کنیم. من از آنهایی که دنبال این موضوع هستند بگویند با تغییر این قانون کدام معضل قرار است رفع شود و کدام چالش اقتصادی قرار است حل شود و چه نتیجه ایی بر سفره های مردم خواهد گذاشت ؟ الا اینکه چند هفته وقت مردم گرفته شود و به نوعی فرار از موضوع شود.
وی افزود : تنها راه ما برای برون رفت از این قضیه یافتن مولفه های اقتصاد مقامتی است و این ریاضت فکری می خواهد و نه شانتاژ سیاسی. و ما باید اقتصاد مقاومتی را مردم محور، تولید محور و صادرات محور کنیم و مبانی قانونی را برطرف کرده که عده ای از درون کشور و خارج از کشور بیایند و سرمایه گذاری کنند و این چرخه شروع به چرخش کند، به فضل پروردگار از باطن همین فشاری که دشمن بر ما ایجاد کرده روزنه های خوبی نمایان می شود و یکی از آنها این است که بیرون از جدار مرزهای ما کار کردن اقتصادی با تجار ایرانی برای هر خریداری بصرفه شده است، با توجه به اختلاف ارزشی که پول ملی ما پیدا کرده الان کالای ما را در جدا مرز و در کشور های همسایه بهتر از کالای چینی می خرند حتی در عراق هم مزیت پیدا کرده و ما از این مزیت استفاده کنیم . و بودجه ای که قرار است بیاید یقینا باید با روحیه ی جهادی مردم و اقتصاد مقاومتی بسته شود، نه این که منطقه ایی هر کسی دنبال این باشد که سهم بیشتری از بودجه را در منطقه ی خودش تزریق کند. همه ی ما ایرانی هستیم و هیچ کس از دیگری ایرانی تر نیست و همه مردم عائله حکومتند و حکومت موظف به رسیدگی به مشکلات مردم است.
وی در خصوص اینکه مقام معظم رهبری فرمودند که با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات فضای انتخابات ملتهب و متشنج نشود، آوردن این طرح در این شرایط عمل نکردن به سخنان مقام معظم رهبری نمی باشد افزود : مسئولان مرتب وارد یک کوچه بن بست نشودند که ناچار شوند که دنده عقب بگیرند.
قدس آنلاین - سید رضا قزوینی:عضو ارشد مجلس اعلای اسلامی عراق خطاب به وزیر خارجه قطر گفت: خود را گوسفند خطاب نکنید زیرا این توهینی به گوسفند است و این حیوان برتر از شماست !
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین و به نقل از براثا نیوز عراق، حجت الاسلام و المسلمین جلال الدین الصغیر عضو رهبری مجلس اعلای اسلامی عراق و امام جماعت مسجد مقدس براثا ظهر دیروز در خطبه های نمار جمعه بغداد با انتقاد از معیارهای دوگانه حاکمان عرب آل سعود، قطر، امارات و بحرین در سوریه و فراموشی زخم سرگشوده ملت بحرین گفت: تروریست های سوریه همه گونه جنایت در این کشور مرتکب شدند در حالی که مردم بحرین با گرفتن شاخه های زیتون، خواستار احقاق حقوق خود به طور مسالمت آمیز هستند.
چندی پیش و در بحبوحه جنگ 8 روزه غزه حمد بن جاسم وزیر خارجه قطر در اظهار نظری سخیف گفته بود: اسرائیل گرگ نیست بلکه عرب ها گوسفند هستند. اظهار نظری که با واکنش تند سید حسن نصرالله مواجه شد و وی و با دفاع از موضع ملت های عربی برخی حاکمان عرب را مستحق این توصیف دانست.
حجت الاسلام صغیر در ادامه گفت: آبروی حاکمان گوسفند عرب توسط موشک های ایرانی بر باد رفت. این گوسفندان از غزه بازدید کردند و تنها به اظهاراتی بی ارزش برای مردم مجروح و بی پناه آنجا اکتفا کردند در حالی که موشک های ایرانی جدیت جمهوری اسلامی ایران را در حفاظت از ارزش های باقی مانده مقاومت علیه رژیم صهیونیستی روایت کرد.
رئیس سابق فراکسیون پارلمانی ائتلاف ملی عراق گفت: ایران مانع از سر خم کردن فلسطینی ها در مقابل صهیونیست ها شد و این البته گناه اساسی دمشق در جنگ گوسفندان علیه سوریه است اما هیهات هنگامی که تلاش کردند از طریق شکست دادن سوریه مقاومت را سرنگون کنند اموال و موشک ها و تجربه ایرانی در داخل غزه سر برآورد تا بار دیگر عزت مسلمانان و عرب ها احیا شود.
نمره محسن رضایی به دولتهای 20 سال گذشته
حدود 8 سال از آغاز اجرای چشم انداز 20ساله کشور گذشته است و تقریبا الان در نیمه راه اجرای این سند مهم در کشور هستیم. شما در این مقطع تا چه حد حرکت کشور را در مسیر چشم انداز میبینید و در صورت حرکت نکردن امور اجرایی در این مسیر، چه خطراتی کشور را تهدید میکند و مجمع و نهادهای نظارتی کشور چه اهرمهای کنترلی در اختیار دارند که مسیر امور اجرایی توسط دولت را به ریل چشم انداز بازگردانند؟
اگر چشم انداز به درستی اجرا میشد کشور تحریم نمیشد و یکی از عوامل اصلی تحریم ضعف در اجرای این سند بوده است. سند چشم انداز کشور طوری طراحی شده بود که رویارویی آمریکا و هژمونی جهان سلطه پیش بینی شده و برای آن چارجویی تعیین شده بود. به طور کلی در چشم انداز بر روی دو مساله اساسی تاکید شده بود. توسعه یافتگی و پیشرفت همه جانبه کشور و تعامل سازنده در روابط بینالملل با تاکید بر الهام بخش بودن ایران در جهان اسلام. تاکید بر روی این دومساله اساسی از آن جهت بود که اجرای آنها به طور طبیعی هم نزدیک شدن به آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی را با خود به همراه داشت و هم کشور را در مقابل تهدیدهای خارجی آسیب ناپذیر میکرد.
از نگاه شما چند درصد از اهداف چشم انداز بیست ساله کشور محقق شده است؟
البته در اجرای چشم انداز عقب گرد نداشتیم، اما متناسب با برنامه و دورنمای ترسیم شده هم حرکت نکردیم. مردم و قوای سه گانه کشور بهتر میتوانستند عمل کنند. بر اساس چشم انداز باید در این مقطع به لحاظ اقتصادی و تعاملات بینالمللی و سایر مفاد این سند، سی درصد از چشم انداز باید اجرایی میشد اما با گذشت حدود 7سال از اجرای آن کمتر از 20 درصد از اهداف چشم انداز تحقق پیدا کرده است.
با در نظر گرفتن چگونگی اجرای چشم انداز و برنامههای پنج ساله توسعه کشور، از دیدگاه شما هر کدام از دولتهای گذشته چه نمره ای میگیرند و موفق ترین و ضعیف ترین دولتهای گذشته کدامند؟
با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب در این مقطع بایدبا دیدگاهی ملی و انقلابی، یک آسیب شناسی شجاعانه از عملکرد دولتهای سه دهه گذشته انجام شود.
بسیاری از اقدمات گروهها و جناحهای سیاسی کشور در مقاطع مختلفی که در دولت بوده اند جای بررسی و اسیب شناسی جدی دارد. مثلا در حوزه سیاست خارجی چرا گروهی که در اوایل انقلاب لانه جاسوسی را گرفتند الان موافق رابطه اند و چرا کسانی که در آن زمان مخالفان این اقدام بودند الان تسخیر لانه را بهترین کار میدانند و طرفدار ادامه قطع رابطه با امریکا هستند؟ طبیعی است که با گذشت این سه دهه، باید عملکردگروههای مختلف را در مقاطع گوناگون آسیب شناسی کنیم و ببینیم آیا جناحهای عملکردشان صحیح بوده و چه بکنیم تا اشتباهات در سی سال آینده کمتر گردد. نکته دیگر این است که در طول 20 سال گذشته سه دولت داشتیم.
آیا با گذشت این همه سال آیا دولتهایی که در راس کار بودند توانسته اندآینده سازی کنند و نسل جدیدی از مدیران را پرورش داده و معرفی کنند که در سالهای آینده مدیریت کلان در کشور را در دست بگیرند. طبیعی است در سالهای آینده سن نسل اول و دوم انقلاب بالای 70 سال خواهد بود.دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد چقدر تلاش کرده که نسل دوم انقلاب را برای جایگزینی خود آماده کنند؟ و دولت بعدی هم همینطور. اینها برخی از شاخصهایی است که با بررسی آنها میتوان عملکرد دولتهای گذشته را ارزیابی کرد.
با در نظر داشت جمیع این مباحث مردم میخواهند بدانند شما به عنوان یک فعال سیاسی و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، وقتی عملکرد دولتهای گذشته را از منظر شاخصههای چشم انداز و برنامههای توسعه، مانیتورینگ میکنید، به دولتهای 20 سال گذشته چه نمره ای میدهید؟
به اعتقاد من همه دولتهای گذشته عملکرد متوسط داشته اند و با در نظر گرفتن ابعاد عملکردی آنان نمره همه این دولتها زیر پانزده بوده است. با این توضیح که همه دولتها و سه رئیس جمهور قبلی در چهارسال اول فعالیت خود عملکرد خوبی داشته اند و نمره آنها بالای 15 بوده است. اما همگی در دوره دوم ریاست جمهوری خود بد عمل کرده و طبیعتا نمره ضعیفی کسب کرده اند. به طوریکه میانگین نمره هشت ساله همه آنها زیر 12 است. این نشان میدهدکه دولتها در ایران ظرفیت بیش از 4 سال حضور در عرصه قدرت را نداشته اند و اگر در همان پایان دوره چهار ساله اول، قدرت به دولت بعدی منتقل میشد، شاید برایند عملکرد کلی دولتهای گذشته و شرایط ایران خیلی بهتر از وضعیت موجود بودو حدود 12 سال جلوتر یودیم و خود جناحهای حاکم و روسای جمهور ایران در هر دوره نیز اینقدر آسیب نمیدیدند.
در همین نمرههای زیر 12،کمترین و بیشترین نمرهها مربوط به کدام دولتها بود؟
چون شرایط و اقتضائات زمانی هر دولت با دولت بعدی متفاوت بوده امکان مقایسه وجود ندارد اما همانطور که گفتم نمره همه زیر 12 است. ولی ترجیح میدهم به هیچ کدام از دولتها در مقایسه با دیگری نمره مشخصی ندهم.
این روزها بحث مذاکره مستقیم با آمریکا به شدت داغ شده است و حتی برخی آن را گره گشاتر از مذاکره با 1+5 میدانند. در داخل کشور هم برخی از آن به عنوان راهکار اصلی نجات اقتصاد کشور یاد میکنند. نظرو دیدگاه شما درباره مذاکرات ایران با 1+5 و یا گفت وگوی مستقیم با آمریکا چیست؟
من مذاکره با 1+5 را جدی میدانم و فکر میکنم باید آن را جدی بگیریم. اسرائیل انگلیس و گروههایی در امریکا اصرار دارند که این مذاکرات را به بن بست بکشانند و ما را برای مذاکره با یک کشور خاص محرمانه به پستو و اتاق مرموز بکشانند. در حالیکه چون آمریکا و انگلیس به اتفاق چین و روسیه ما را تحریم کرده اند و با دیگر کشورها در 1+5 هستند، راه رسیدن به نتیجه و خروج از بن بست و حل اختلافات موجود در روابط بینالملل ما به خصوص در پرونده هسته ای ادامه گفت و گوها با 1+5 است. مذاکره دوجانبه و محرمانه در کوتاه مدت کارساز نیست چرا که به دلیل تغییر تحولاتی که در عرصه بینالملل در دهههای اینده رخ میدهد اگر هم توفقی صورت گیرد، توافقات برای روابط بینالمللی ایران بر یک بنیاد سست بنا خواهد شد که در آینده نمیتوان چندان به آنها تکیه کرد و باز اوضاع بی ثبات میشود.
توافق مورد نظر شما در مذاکره با 1+5 باید در بحث هسته ای باشد یا بسته ای از همه مسائل روابط بینالملل؟
همه مسائل روابط بینالملل را میتوان از همین کانال 1+5 توافق کرد.
ولی سال هاست از این کانال مذاکرات دنبال میشود اما نتیجه ای در بر نداشته است ؟
اتفاقا در مواردی ما به توافقات خوبی رسیدیم اما عمل نشد مثلا در دوره حضور آقای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی ایران با آقای سولانا به توافقات خوبی رسیدیم اما به آنها عمل نشد. در مذاکرات اخیر در بغداد یک فرصت طلایی از دست رفت و تیم مذاکره کننده ایران نتوانست یک بازی برد برد را مدیریت کند.
مقصر شکست مذاکرات و توافقات لاریجانی – سولانا چه کسی بود؟
به طور قطع مسئولان وقت مقصر بودند. البته دولت مدعی است که آزادی عمل نداشته است ولی اثبات این مسأله ساده نیست هنوز هم دیر نشده است. اما بایستی تیم مذاکره کننده و تیم سایست خارجی باید قوی ترین دیپلماتهای کشور باشند و آنها را در این راستا سازماندهی و فعال کنیم. راه موفقیت در سیاست خارجی این است که هم از انفعال پرهیز کنیم و هم از ماجراجویی. پای میز مذاکره میتوانیم با منطق سازنده به نتیجه برسیم. مقام معظم رهبری هم همیشه از ایستادگی منطقی در این راه صحبت میکنند. ایستادگی منطقی هم این است که با در نظر داشتن منافع ملی یک سری امتیاز بدهیم و یک سری امتیاز بگیریم. و معنای این کار معامله کردن بر سر منافع ملی مردم نیست. بلکه رفع تهدیدات و رسیدن به حداکثر منافع ملی است.
جناب رضایی به نظر شما گمانه زنیهای رسانههای امریکایی و اروپایی درباره مذاکره مستقیم ایران و آمریکا را واقعیت دارد؟ آیا ماجرایی شبیه ماجرای مک فارلین به صورت غیر رسمی و پشت پرده وجود ندارد؟
مسئولان کشور این خبر را تکذیب کرده اند.بعید میدانم خبرهای منتشر شده واقعیت داشته باشد.این فضا سازی به ضرر ایران تمام شد.
با توجه به پیروزی مجدد دموکراتها در انتخابات آمریکا، به نظر شما در دور دوم ریاست جمهوری اوباما، آیا چرخشی در سیاستهای کاخ سفید در قبال ایران رخ خواهد داد؟
به طور کلی آقای اوباما در مقطع کنونی درباره موضوع ایران دو راه و گزینه پیش رو دارد. اول اینکه با توجه به در آستانه اتمام بودن دوره ریاست جمهوری فعلی در کشور، اوباما احتمالا صبر میکند تا دولت آینده ایران تشکیل شود. یک پیش بینی این است که فعلا کاری نکند تا مشخص شود که در دولت یازدهم چه کسی روی کار بیایید. سناریوی دوم هم این است که یک سال پیش رو را از دست نمیدهد و به سرعت سیاستهای قبلی خود را دنبال کند چون وقت و فرصت را نمیخواهد از دست بدهد. اگر سناریوی دوم جدی باشد، طی ماههای آینده باید شاهد حرکتی مهمی از سوی امریکاییها - پیشقدمی برای مذاکره و یا گسترش تحریم ها، باشیم.
رویکردآتی آمریکا، تشدید تقابل خواهد بود یا مذاکره و توافق؟
اوباما همه گامهای تقابلی خود را در دور اول ریاست جمهوری خرج کرد. لذا الان قاعدتا باید به سمت مذاکره و ارائه پیشنهادهایی در این راستا گام بردارد.
حال اگر پیشنهاد آمریکاییها مذاکره مستقیم باشد، شما برای ورود ایران به پای میز منعی میبینید؟
همانطور که گفتم مذاکره باید با کسانی باشد که تحریمها را علیه ایران اعمال کرده اند. آمریکا هم موثر بوده، شروع کننده بوده ولی پایان بخش نیست. ولی کشورهای 1+5محوررهمه گفت وگوها و حتی قطعنامههای شورای امنیت بوده اند. از این رو برای ایران فایده ای نداره که تنها با یکی از کشورهای عضو 1+5 به توافقی برسد. چرا که اگر خارج از 1+5 ایران با آمریکا یا هرکدام از اعضا توافقی بکند در صورت ارائه در شورای امنیت قطعا روسیه یا چین وتو میکنند و بی نتیجه میشود.
ولی روسیه هم موافقت خود را با مذاکره مستقیم ایران و آمریکا اعلام کرده است.
نه، قطعاً اینطور گفتهها حرفهای سیاسی است پشتوانه ای ندارد. به محض اینکه مذاکره میان ایران و امریکا شروع بشه خود همین روسها شروع به ایجاد مشکل و بهانه جویی میکنند. از این رو دروازه ورود ما به بازسازی روابط بینالملل 1+5 باید باشد و من راهی دیگری نمیبینم.
شما زمانی پیشنهاد داده بودید که باید «یک بسته جدید سیاست خارجی با عنوان تغییرات متقابل به آمریکا» ارائه داد. یعنی الان و در این مقطع خاص دیدگاه دیگری دارید؟
این پیشنهاد من مربوط به قبل از تحریمها و اتفاقات دو سه ساله اخیر بود.الان و در شرایط تحریم ما باید شیوههای دیگری را پی گیری کنیم. قطعا در اون بسته باید تغییراتی داده شود. باز هم تاکید دارم در شرایط حاضر گفت وگو با 1+5 را جدی بگیریم.
این روزها بسیاری درباره میزان و سهم تحریمها در بحران ارزی و کاهش ارزش پول ملی اختلاف نظر دارند. به نظر شما سهم تحریمها در نوسانات کنونی چند درصد است؟ بالای 50 درصد یا کمتر از 50 درصد؟
من معتقدم که در شرایط کنونی اقتصاد تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا تقریبا حدود 40 درصد اثر داشته است. سوء مدیریت و پس از آن سواستفاده گروهی از افراد و دلالان و نظام اداری کشور از شرایط و هرج مرجهای پیش آمده، در حدود 60 درصد در بروز نابسامانی اقتصادی کنونی دخیل بوده است.
راهکار کوتاه مدت و بلند مدت پیشنهادی شما برای کنترل نوسانات ارزی و نجات اقتصاد کشور چیست؟
فوری ترین کار برای کنترل نابسامانیها و خروج اقتصاد کشور از این بحران این است که جلوی اشتباهات و ندانم کاریها گرفته شود. نبایداجازه دهیم بیش از این ندانم کاریها و اشتباهات فاحش ادامه پیدا کنند.اگر مدیران قوی و کارامد انتخاب کنیم، اگر اجازه ندهیم هیچ اقدامی بدون کار کارشناسی و نظر ومشورت کارشناسان اقتصادی صورت گیرد و جلوی اقدامهای سلیقه ای و اعمال نظرات شخصی را بگیریم همین در کوتاه مدت 50 درصد مساله را حل میکند. اتاق مبادلات ارزی برای احیای بازار فرعی ارز که در اثر یک ندانم کاری تعطیل شده بود اقدام موثری است باید ادامه یابد.
حتما در جریان هستید که دولت به تازگی در اقدامی غافلگیر کننده واردات اقلام گسترده ای از کالاها را را به کشور اعلام کرد.همین اعلام به تنهایی باعث رشد فزآینده قیمت این دسته از کالاها شده است. به نظر شما به عنوان یک اقتصاددان آیا راهکار کنترل بازار این دسته اقدامات است؟
به اعتقاد من برخورد سیاسی امنیتی با اقتصاد باید پایان یابد و برخوردهای دستوری با بازار، اقتصاد را ازمسیر خودش بیشتر منجرف میکند و بکار بردن ادبیاتی از این دست، دامن زدن به تنش اقتصادی در اقتصاد خطرناک است. مسئولان اقتصادی کشور باید بلایی را که چند سال پیش بر سر تعرفههای واردات آوردند اصلاح کنند. با اجرای نظام تعرفه ای اصلا لزومی نیست که دولت هر ازگاهی این کالا یا ان کالا را ممنوع یا مجاز اعلام کند. خود تعرفهها وضعیت را بدون ایجاد تنش کنترل میکنند.
شما در انتخابات سال 1388 با ایده دولت ائتلافی به میدان آمدید و علی الظاهر همچنان تشکیل دولتی ائتلافی را راه نجات کشور میدانید و بر آن اصرار دارید. این ایده دولت ائتلافی با پیشنهاد دولت وحدت ملی که از سوی ایت الله هاشمی رفسنجانی مطرح میشود چه تفاوتهایی دارد ؟
دولت وحدت ملی برای حل مشکلات و اختلافات سیاسیون و نخبگان کشور و پایان دادن به منازعات سیاسی آنهاکاربرد دارد. ولی «دولت ائتلافی کارآمد و متعهد» راه کاری برای حل مشکلات مردم است. البته در دل بحث دولت ائتلافی پیگیری برای جلوگیری از اختلاف و منازعه سیاسی هم هست. اما تکیه اصلی آن بر کارامدی و تعهدو به کارگیری افراد توانمند برای حل مشکلات مردم است، نه سهم دهی به گروههای سیاسی.
مگر سیاسیون کشور و جناحهای موجود، افکار عمومی جامعه را نمایندگی نمیکنند؟
اگر نمایندگی میکردند که مشکلات امروز را نداشتیم. سیاسیون شعار مردمی بودن را داده اند اما در عمل نتوانسته اند که مردم را نمایندگی کنند. به همین خاطر هم در سه دولت ( هاشمی- خاتمی و احمدی نژاد) از این جهت مشکل داشته ایم.
شما در سخنرانیهای انتخاباتی خود در سالهای 87-88 به شدت از سیاستهای دولت محمود احمدی نژاد به خصوص در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی انتقاد داشته و جایی گفته بودید: «اگر مسیر فعلی ادامه پیدا کند ما به سمت پرتگاه میرویم.» الان چهار سال گذشته و از قضا همان مسیر مورد انتقاد شما ادامه پیدا کرد. الان وضعیت چگونه است؟ به پرتگاه رسیده ایم؟ در حال سقوطیم؟ یا از پرتگاه سقوط کرده ایم؟... چاره و راهکار پیشنهادی شما در این شرایط چیست و آیا همچنان بر همان نسخه قبل از سقوط اصرار دارید؟
واقعا ما در این چهار سال شرایط سختی را گذراندیم. از فتنه 88 و بحثهای داخلی گرفته تا تحریمهای اقتصادی و تحولات سوریه و چالشهای منظقه ای در خلیج فارس و... باعث شدند که چهار سال بسیار سختی تجربه شود. یعنی به پرتگاه رسیدیم؟ به هرحال به گردنه سخت و حساسی رسیده ایم که باید با درایت 10 سال آتی را مدیریت کنیم تا از این گردنه عبور کنیم.
سوریه به دلایل متعددی یکی از پاشنه آشیلهای امنیت ما شده است. برخی بر این جایگاه سوریه در داخل انتقاداتی هم وارد میکنند. به تازگی هم مخالفین سوریه در دوحه به ائتلافی رسیده اند. شما چشم انداز تحولات سوریه و تاثیر این تحولات را بر شرایط عمومی ایران را چگونه میبیند؟
سوریه از ابتدای انقلاب از متحدین وفادار ایران بود. چه در جریان انقلاب چه در زمان جنگ کمکهای زیادی کرد. هیچ کشور عاقلی نسبت به متحد خود بی وفایی نمیکند. برای مثال، یکی از دلایل بی اعتمادی کشورهای منطقه به شوروی سابق و روسیه کنونی این است که در اوج تقابل اعراب و اسرائیل جمال عبدالناصر را در اوج درگیری رها کردند. یا به صدام بی اعتماد شدند چون با وجود اعزام نیرو برای حمایت از دمشق در حمله اسرائیلیها در انتظار دستور بغداد منفعل ماندند و هیچ کمکی به سوریه نکردند. ایران کشوری بزرگ است و باید متحدین خود را همراهی کند. البته واقعیت این است که در سوریه باید اصلاحات زودتر آغاز میشد. ایران در کنار حمایت از دمشق باید تلاش کند بین دولت و مخالفین و معترضین رابطه و مفاهمه ای بر سر آینده شکل بگیرد. دولت و وزارت خارجه تلاشهای خوبی را شروع کردند.
در هرحال آیا صحیح است که حمایت از سوریه با امنیت ملی ما گره بخورد؟
مساله سوریه تنها بحث امنیت ملی ما نیست، وقتی ما با سوریه دوست باشیم با توجه به موقعیت استراتژیک سوریه وبه تبع آن با بخش عظیمی از جهان اسلام، با لبنان، عراق و مردم فلسطین هم دوست هستیم ومی توانیم کمک کنیم و از سوی دیگر تجارت و مبادلات اقتصادی خود را به سواحل مدیترانه ببریم.
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آینده هنوز چند معما وجود دارد که باعث مشوش ماندن فضای عمومی شده. یکی از معماهای حل نشده چگونه وارد شدن جریان اصلاح طلب به صحنه سیاست و چگونگی برخورد حاکمیت و طیف اصولگرا با ورد این جریان است. جنابعالی به عنوان عناصر موثر و کسی که به مشارکت حداکثری مردم پای بند هستیدف چه نسخه ای را تجویز میکنید. آیا شما هم معتقدید این گروه باید توبه کنند یا توبه آنها پذیرفته شده؟
پیشنهاد من این است که جناحهای سیاسی کشور که خود را متعلق به نظام میدانند، از صحنه کنار نروند. حتی اگر نامزد تعیین نمیکنند مشارکت داشته باشند. اگر جناحهای سیاسی احساس میکنند که فضای مطلوب برای حضور جدی و تمام عیار در صحنه را ندارند، قهر کردن آنها و عدم مشارکتشان نشان دهنده این است که میخواهند انقلاب و نظام را نادیده بگیرند.در حالی که مشارکت میتوانند بدون داشتن نامزد جدی و حداکثری باشد. ضمن اینکه فکر نمیکنم منعی برای حضور موثر آنان وجود داشته باشد. آنها هم میتوانند مانند سایر گروهها و احزاب نامزد معرفی کنند
در شرایط کنونی رقیب شما در انتخابات 1392 از کدوم جناح سیاسی است و چشم انداز رقابت را چگونه میبینید.
من همچنان در حال رایزنی و مشورت هستم و تصمیم قطعی نگرفته ام. دولت آینده رقیب اصلی ش یک فرد یا یک جناح نیست. رقیب اصلی دولت آینده فقر و مشکلات اقتصادی داخلی و تحریمها و توطئههای خارجی است.من معتقدم که اگر در گذشته جامعه سیاسی ما ناچار بود با نگاه به گذشته حرکت کند، الان باید روش را عوض کنند و بر اساس مسائل آینده اتخاذ سیاست کنند و برای امروز تصمیم بگیرند. اگر بتوانیم انتخابات آینده را به یک آینده نگری سوق دهیم و از گذشته جدا شویم. آن زمان میتوان امیدوار بود که صحنه رقابت جدی و جدیدی شکل بگیرد.
در دولت ائتلافی مورد نظر شما آیا اصلاح طلبان سهمی دارند؟
آنچه که معیار من هست اصلا گروههای سیاسی نیستند، بلکه کارآمدی و تعهد افراد است.
ولی نمیتوان منکراین شدکه گروههای سیاسی برایند بخشی از دیدگاههای جامعه است و آنان را نمایندگی میکنند؟
من اعتقاد دارم که نگاه به آینده در شرایط کنونی باید فارغ از دیدگاههای حزبی و جناحی و باشگاهی باشد. اگر نگاه به هشت سال آینده نگاهی ملی و در راستای منافع ملی باشد باید بهترین و کارآمدترین و متعهدترین افراد را از بین جناحها و گروههای درون نظام که رهبری و نظام را قبول داشته باشند پیدا کرد و برگزید. ولی اینکه هر حزب و گروهی سهم خواهی کنند و بخواهنددر دولت ائتلافی سهم داشته باشند، باز تکرار همان 20 سال گذشته میشود که از آن عبور کرده ایم و این تجربه نباید تکرار شود.
آقای دکتر، مرز دولت ائتلافی مورد نظر شما - یعنی کارامدی و تعهد افراد فارغ از گرایشات سیاسی و تعلقات حزبی – با تعریف مصطلح دولت تکنوکرات چیست؟
وجه بارز مورد نظر من در گزینش افراد این است که علاوه بر کارامدی، تعهد و عرق ملی و اسلامی داشته باشند. ولی تکنوکراتها تکنیک محور و تخصص گرا هستند و تعهد اسلامی و عرق ملی لازم را ممکن است نداشته باشند.
در این صورت و با این تعریف اصلا منظور از ائتلاف، ائتلاف با چه گروهی و چه افرادی است؟
ائتلاف افراد کارآمد و یا با اقوام و مردم. چه کسی گفته حتما باید ائتلافها با جناحهای سیاسی انجام شود؟ مگر اقوام در کشور مرده اند؟ مگر گروههای مستقل در کشور نداریم؟
اقوام که با هم اختلاف و درگیری ندارند که بخواهند با هم ائتلاف کنند؟
بله اختلافی ندارند. اما از همه ظرفیتهای آنها در اداره کشور استفاده نمیشود. مگر پیروزیهای ما در جریان جنگ و انقلاب حاصل ائتلاف اقوام نبوده است؟ با در نظر داشتن دو مولفه کارامدی و تعهد و شرایط متفاوت کشور در ده سال آینده من معتقدم ما بیش از هر چیز به شکل گیری یک جنبش نیاز داریم. در این دوره خاص ما با یک پارادایم سیاسی جدید میتوانیم از این گردنه عبور کنیم و آن هم با مشارکت و ائتلاف فراگیر و جنبشی مانند همه اقوام و گروهها و افراد مستقل ممکن است.
به نظر شما در این شرایط و با تفاسیری که مطرح شده است در این مقطع ما الان در کشور به آشتی ملی سیاسیون و نخبگان سیاسی – چه نخبگان با هم و چه نخبگان با حاکمیت- نیاز داریم یا خیر؟
من به آشتی با مردم معتقدم. باید دولتمردان اول از همه به مردم پاسخگو باشند و در صورت بروز مشکل با آنها در میان بگذارند و از آنان عذرخواهی کنند. الان وضع به گونه ای شده است که هر مشکلی که پیش میاید مجلس یا دولت تقصیر کار را به گردن نمیگیرند و پاسخگو نیستند و به راحتی جا خالی میدهند و ضربه این عدم پاسخگویی و مسئولیت ناپذیری قوا به نظام وارد میشود. چرا نظام باید پاسخگویی ناکارامدی، عملکرد ضعیف و عدم صداقت مسئولین باشد؟ چرا نباید ما خودمان شجاعانه اشتباهات و قصورها را به مردم پاسخ دهیم؟ از همین رو است که من تاکید دارم و تکرار میکنم که در ده سال آینده باید فضای سیاسی کشور و چارچوبها و پارادیمهای موجود و جناحی گذشته را عوض کنیم و به جای تکرار مباحث دو دهه گذشته با مردم آشتی کنیم.
تاریخ انتشار:یکشنبه 28 آبان 1391 11:51
دیپلماسی ایرانی: فهمی هویدی، روزنامهنگار مشهور مصری همزمان با سفر رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه به قاهره مصاحبه مفصلی را با وی انجام داده که حاوی نکات مهم و خواندنیای است. وی در این دیدار درباره سفرش به قاهره و گشودن صفحهای جدید در روابط مصر و ترکیه و رسیدن به یک همکاری استراتژیک گسترده که در ادامه شامل کل کشورهای منطقه شود، بحث کرد و گفت که تلاش میکند هر آنچه در توان دارد برای پیروزی انقلاب مصر صرف کند. هویدی این دیدار را در دفتر حزب عدالت و توسعه در آنکارا انجام داده است. اردوغان در این مصاحبه پنهان نمیدارد که دخترش که 29 ساله است علوم سیاسی را در امریکا خوانده و اقتصاد را در انگلیس خوانده است و برای یاد گرفتن زبان عربی به اردن سفر کرده است و قصد دارد وی را نیز وارد عالم سیاست کند.
از آنجا که این مصاحبه با حمله اسرائیل به غزه همزمان شده بود، طبیعی است که تحولات غزه که به گفته هویدی یک گوشش به اخبار غزه بود و گوش دیگرش به سوالات وی، بر فضای مصاحبه سایه انداخته باشد. برای همین هویدی نخستین سوال خود را به غزه اختصاص میدهد و میپرسد که نظرت درباره غزه چیست؟ و اردوغان جواب میدهد: «ما به طور دقیق هر آنچه در غزه میگذرد را زیر نظر داریم. اسرائیل بر انجام فعالیتهای تروریستیاش علیه فلسطینیان اصرار دارد. هیچ توجهی هم به دنیا و قوانین و عرفهای موجود آن نمیکند. اسرائیل هر گونه راه حل مسالمتآمیز و عادلانه را رد میکند. برای همین آنچه اکنون برای ما مانده تنها ارتباطات و مشاورههای بیهودهای است که هر روز جریان دارد. از یک طرف وزیر امور خارجه اخبار را دریافت و تحلیل میکند و از سوی دیگر من با دبیر کل سازمان ملل و دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی و دبیر کل اتحادیه عرب در تماس دائم هستم و تلاش میکنم که با پرزیدنت اوباما نیز تماس بگیرم تا راه حلی برای این بحران بیابیم. در این میان طبیعی است که با دیگر رهبران عرب از جمله محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر تماس داشته باشم که پنجشنبه انجام شد. به قاهره هم که سفر کنم در این زمینه باز هم مذاکره خواهم کرد.»
وی در پاسخ به این سوال که ترکیه در برابر زیادهخواهیهای اسرائیل و تداوم رفتار خصمانهاش چه راهکاری در پیش گرفته است، میگوید: «ما آنچه تا کنون در توان داشتهایم، انجام دادهایم. روابط خود را در اعتراض به سیاستهای خصمانه اسرائیل به خصوص بر سر کشتی مرمره با آن قطع کردیم و تا کنون نیز هر گونه واسطهای برای از سرگیری روابط را رد کردهایم. گفتهایم تا زمانی که اسرائیل به مطالبات ما بر سر حرکت خصمانهاش در حمله به کشتی مرمره تجدید نظر نکرده است، اقدام به از سرگیری روابط با آن نمیکنیم. اسرائیل روز به روز ضعیفتر میشود. تلاویو به دلیل ادامه رفتارهای خصمانهاش دوستان نزدیکش مثل ترکیه را از دست داده است. تایید جامعه جهانی نیز از آن کاهش یافته است. این در حالی است که همچنان به سیاستهای وحشیانهاش علیه ملت فلسطین ادامه میدهد و این حقیقت را درک نمیکند که امریکا نمیتواند تا ابد از آن حمایت کند. بهانههای مضحکش نمیتواند همچنان عامل تحرکات تروریستیاش باشد و بیمحابا هر کار میخواهد انجام دهد.»
وی در بخش دیگری از مصاحبهاش درباره دلایل سفرش به قاهره در حالی که مرسی کمتر از دو ماه پیش در آنکارا بوده است، میگوید: «مردم ترکیه و مصر صاحب تجربه سیاسی غنیای هستند و دو کشور میتوانند نقشی مهم در ثبات خاورمیانه داشته باشند. زمانی که انقلاب 25 ژانویه رخ داد ما به این درک رسیدیم که میتوانیم روابط خود را با قاهره گسترش دهیم. ما میخواهیم روابط خود را با مصر گسترش دهیم نه برای این که فقط به اهداف خاصی در مصر برسیم بلکه برای این که خدمتی به ثبات خاورمیانه کرده باشیم. برای همین میخواهیم برای موفقیت انقلاب مصر یک همپیمانی استراتژیک ببندیم.»
اردوغان در پاسخ به این سوال که آیا نزدیکی آنکارا به قاهره برای ایجاد یک محوریت سنی برای رویارویی با ایران که امریکا به آن محور شیعی میگوید، نیست؟ محوری که شامل ایران، سوریه، حزب الله و عراق میشود؟ میگوید: «این حرف درست نیست، ما نمیخواهیم با نزدیکی به مصر بحث شیعه و سنی راه بیندازیم. ترکیه همواره علیه هر گونه محوریت دینی یا مذهبی یا نژادی بوده است. ترکیه همواره از همکاریهای منطقهای برای ایجاد نهضتهای رو به جلوی انسانی دفاع کرده است.»
هویدی سپس از نخست وزیر ترکیه درباره سکولاریسم و اظهارات بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه که میگوید سوریه تنها کشور بقی مانده دنیای عرب است که همچنان سکولار باقی مانده، میپرسد که میگوید: «سکولاریسمی که حزب عدالت و توسعه میپندارد بر دو اصل متمرکز است، یکی دموکراسی و دیگری آزادی همه ادیان. در جهان غرب دو رویکرد نسبت به سکولاریسم وجود دارد، یکی انگلیسی و امریکایی است و دیگری فرانسوی و آلمانی. به خصوص در مواضعشان نسبت به ادیان. سکولاریسم ترکیه هم چیز متفاوتی نیست فقط ما میگوییم که دین با سیاست میتواند همراه شود و با یکدیگر آشتی کنند. سکولاریسم به طور کل یک چیز واحد نیست.»
وی در ادامه نسبت به تشدید اوضاع سوریه و احتمال درگیری نظامی ترکیه – سوریه هشدار میدهد و میگوید: «ما به هیچ وجه نمیخواهیم اوضاع به سمت رویارویی نظامی متمایل شود. دولت سوریه اگر به این وضعیت رسیده برای این است که به توصیههای ما در ابتدای بحران که میگفتیم مطالبات مردم را دریاب، گوش نکرد. ما و سوریها فقط یک رابطه همسایگی نداریم، روابط ما بسیار نزدیکتر از این حرفها است. در سوریه کردها، علویها و ترکمنها به صورت مسالمتآمیز در کنار هم زندگی میکنند ولی دولت سوریه میخواهد از این موضوع بهرهبرداری کند. این که عدهای میگویند سوریه با تداوم این وضعیت تجزیه میشود درست نیست، به هر حال ما ملت سوریه را به حال خود رها میکنیم تا خود برای آیندهشان تصمیم بگیرند. اما ترکیه از وحدت و یکپارچگی سوریه حمایت کامل میکند. چرا که ثبات در کشورهای همسایه آن جزئی از امنیت ملی آن محسوب میشود. این درست است که به دلیل پناه دادن به پناهندگان سوری ترکیه متحمل هزینههای اقتصادی سنگینی شده است اما این را هم فراموش نکنیم که حمایت ما از مخالفان اسد سبب شد تا روابط ما با عراق، ایران و روسیه تحت تاثیر قرار بگیرد. البته این تاثیرگذاری محدود بود و ما همچنان روابط خوبی با مسکو و تهران داریم و درباره عراق باید اذعان کنم که روابط ما با شمال آن بهتر از دولت بغداد است.»
اردوغان درباره ترکیه جدید و رابطهاش با جهان عرب و اصطلاحی که برای نوعثمانیسم در توصیف ترکیه استفاده میکنند نیز میگوید: «دوست ندارم که اصطلاح عثمانیگری جدید را به کار ببرند. این اصطلاح مربوط به دورهای است که به تاریخ پیوسته و دیگر نباید از آن استفاده کرد تا به روابط حسنه ما با برداران عربمان ضربه بزند. ما با برداران عربمان از نگاه برادرانه تعامل میکنیم نه از نگاه شقاوت و نگاه بالادست به پایین دست، و استفاده از چنین اصطلاحاتی تحت هیچ معیار منطقی ممکن نیست.»
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود به انتقاد از جامعه عربی پرداخته و میگوید: «متاسفانه اتحادیه عرب، شورای امنیت و جامعه جهانی نتوانستهاند آن گونه که شایسته است با بحران سوریه برخورد کنند. اما امیدواریم که روزی آنها رویه خود را تغییر داده و همانند ما در کنار مردم رنج دیده سوریه بایستند.»
نخست وزیر ترکیه درباره تغییر قانون اساسی و این که احتمال دارد وی جانشین عبدالله گل شود نیز میگوید: «شایعات بسیاری شنیدم. حتی شنیدم که گفتند که من میخواهم الگوی روسی را اجرا کنم و رئیس جمهور شوم، همان طور که در روسیه مدودوف نخست وزیر شد و پوتین رئیس جمهور، در این جا باید به دو نکته اشاره کنم، اولا این که این تصمیم من نیست بلکه تصمیم حزب است و ثانیا این که تا موقع انتخابات ریاست جمهوری بیست ماه باقی مانده و درست نیست که از الآن مردم را مشغول و درگیر این موضوع کنیم. من چندان به موفقیت این اصلاح در قانون اساسی برای تبدیل کشور به نظام ریاست جمهوری خوش بین نیستم چرا که دیگر احزاب با آن موافقت نمیکنند. از سویی به این مساله اعتقاد کامل دارم که باید کشور از نظام پارلمانی به نظام ریاست جمهوری تغییر کند چرا که از نظام پارلمانی خسارتهای بسیاری دیدهایم، حداقل این است که اگر قرار است به طور کامل به این نظام نرسیم لااقل به نیمه ریاستی مثل فرانسه تبدیل شویم.»
وی درباره کردهای ترکیه نیز میگوید: «وضعیت کردهای ترکیه بسیار بهبود یافته است. وضعیت آنها به هیچ وجه قابل مقایسه با گذشته نیست. حزب عدالت و توسعه توانست بسیاری از توهمات را در این زمینه از بین ببرد و شفافسازی کند. پارلمان ترکیه بسیاری از حقوق آنها را به رسمیت شناخته از جمله این که میتوانند در هیئتهای قضایی به زبان کردی صحبت کنند مسالهای که میتواند جایگاه و هویتشان در کشور را بیش از پیش تقویت کند.»
نخست وزیر ترکیه در پایان مصاحبه میگوید: «دیگر ارتش در مقایسه با گذشته هیچ نقشی در عرصه سیاسی ترکیه ندارد، پس از آن که قبول کرد که به وظیفه اصلی میهنیاش بپردازد و از سیاست خارج شود، کشور به بهترین دوران دموکراتیک خود وارد شده که تا کنون سابقه نداشته است. اکنون همه به قانون اساسی ترکیه پایبندند و میتوانیم با اطمینان بگوییم که اکنون همه در سایه قانون اساسی و نه در سایه یک دولت عمیق نظامی زندگی میکنند.»
هویدی در پایان میگوید اردوغان که خسته شده بود و میگفت 12 ساعت کار در روز خیلی خستهاش کرده و دکترش توصیه کرده که بیشتر استراحت کند، در حالی به مصاحبه خود پایان داد که از سفر توران، منشی خود و دخترش سمیه میپرسید، اخبارتان از غزه چیست؟
منبع: روزنامه السفیر
مناظره حقشناس و رسایی درباره موضوع رابطه با آمریکا
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۴۸
کد مطلب: 11877
مناظرهای با موضوع «رابطه با آمریکا آری یا نه»، از سوی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در آمفی تئاتر مرکزی این دانشگاه و با حضور حجتالاسلام والمسلمین حمید رسایی - نماینده مجلس شورای اسلامی - و محمدجواد حقشناس - عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی - برگزار شد.
مناظرهای با موضوع «رابطه با آمریکا
آری یا نه»، از سوی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در آمفی تئاتر مرکزی این
دانشگاه و با حضور حجتالاسلام والمسلمین حمید رسایی - نماینده مجلس شورای اسلامی
- و محمدجواد حقشناس - عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی - برگزار شد.
به گزارش ایسنا ، در ابتدای این مناظره، حقشناس با اشاره به روند تاریخی رابطه
ایران و آمریکا از دوران قاجار، گفت: سیاستمداران ایران در آن زمان برای فرار از
سلطه روس و انگلیس به دنبال الگوی میانی با نام نیروی سوم بودند تا با تکیه بر آن
از فشار فزاینده بکاهند.
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه "از سال ۳۲ حضور آمریکا در ایران به طور
جدی برای ۲۵ سال اتفاق افتاد"، تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم که دنیا به
شکل دوقطبی شکل گرفته بود ایران با عضویت در پیمان سنتو به همپیمانان جدی و مطرح
آمریکا در منطقه بدل شد تا زمان انقلاب که مردم فرصت مناسبی برای مقابله با
استکبار را با شعار استقلال و آزادی در سال ۵۶ پیدا کردند.
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با اشاره به حمایت نظام بینالملل از شاه در زمان
انقلاب، گفت: در آن زمان از سوی نظام ایران شاهد طرح شعار نه شرقی، نه غربی هستیم
که اصول اساسی سیاست خارجی ما را شکل میدهد و نشان میدهد ایران با نظم حاکم بر
نظام بینالملل چالش جدی دارد.
وی با اشاره به دو حادثه سالهای اول انقلاب از جمله اشغال افغانستان توسط شوروی و
پذیرش محمدرضا شاه توسط آمریکا با عناوین بشردوستانه خاطرنشان کرد: این دو حادثه
برای مردم ایران نگرانی ایجاد کرد و موجب تشدید سیاست نه شرقی، نه غربی شد و در
مقابل شاهد حمایت ایران از مجاهدین افغان و اشغال سفارت آمریکا بودیم بنابراین این
تقابل عملیاتی جمهوری اسلامی ایران با نظام بینالملل موجب حمله عراق به ایران شد
که به نمایندگی از نظام بینالملل شکل گرفت.
حقشناس با اشاره به حوادث جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز اظهار کرد: در پایان جنگ
پذیرش قطعنامه ۵۹۸، آغاز تجدیدنظر در شعار نه شرقی نه غربی توسط جمهوری اسلامی
ایران بود که در واقع نظم بینالملل را قبول میکند و وارد گفتوگو و تعامل با
نظام بینالملل میشود و امام دستور تغییرات در قانون اساسی را نیز مطرح میکند.
به گزارش ایسنا، در ادامه این مناظره، رسایی نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان
اینکه "مساله مذاکره، غیر از بحث رابطه با آمریکا است"، گفت: موضوع
رابطه با آمریکا از چالشبرانگیزترین موضوعات جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا
امروز است و در واقع به عنوان شاخصی برای حق یا باطل بودن جریانات به حساب میآید.
وی با اشاره به اینکه "برخی مذاکره یا رابطه با آمریکا را به حد مخاصمه بین
دو کشور تنازل دادهاند"، افزود: بحث جنگ بین دو کشور نیست، بلکه موضوع
مذاکره یا رابطه ایران و آمریکا تنازع و جنگ بین دو تفکر در دنیای امروز است. یکی
نگاه حاکم بر انقلاب اسلامی مبتنی بر خدامحوری، تعالی انسانها بر اساس ارزشهای
دینی و یکی نگاه انسانمحوری، سرمایهمحوری که در آن خدا نقش ندارد.
این نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه در نظام جمهوری اسلامی بعد از
انقلاب اسلامی، تفاوت نگاه در موضوع مذاکره با آمریکا در پایههای اعتقادی برمیگردد،
توضیح داد: کسانی که در خدامحوری و دینمحوری لنگ میزنند و اصالت را به انسانمحوری
میدهند، به مرور زمان دچار مشکل میشوند و در این جنگ احساس ضعف میکنند.
رسایی با بیان اینکه "مذاکره از ابتدای انقلاب تا امروز بوده است"،
توضیح داد: مذاکره به شکل رودررو و پای میز مذاکره نبوده است، بلکه در بیان تبیین
این دو تفکر بوده است یعنی یک طرف امام و بعد از ایشان رهبر معظم انقلاب سردمدار
اصلی جریان انقلابی بودهاند و در طرف دیگر نظام آمریکا که البته نمیتوان گفت
روسایجمهور آن اصلی کاریها هستند چون آنها مترسک و ابزاری برای اجرای سیاستهایی
هستند که به جریان صهیونیسم برمیگردد.
وی با بیان اینکه مذاکره الان هم مطرح است اما نه از روی ضعف ما و قدرت آنها، بلکه
برعکس، گفت: مذاکره از ابتدای انقلاب بوده اما از موضع پاسخ گرفتن و نه پاسخ دادن.
این نماینده مجلس با اشاره به ادبیات مقام معظم رهبری و امام(ره) در برابر آمریکا
مبنی بر اینکه باید حمله کنیم نه دفاع، اظهار کرد: آمریکا ناقض حقوق بشر و آزادی
بیان است و نه ما و آنها کسی نیستند که بخواهند از ما سوال کنند، پس این ادبیات
مذاکره از اول انقلاب بوده است و آمریکاییها بودند که رابطه سیاسی و اقتصادی را
با ما قطع کردند و البته این موضوع به نفع ما تمام شد.
رسایی با اشاره به اینکه آمریکاییها به دنبال جنس دیگری از مذاکره هستند اما ما
باید همین جنس از مذاکره که از جنس محاکمه است را ادامه دهیم، تصریح کرد: مذاکره
از جنس محاکمه برای قضاوت افکار عمومی دنیاست و در افکار عمومی دنیا امروز مقاومت
مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی به خاطر پایداری این نظام بر شعارهایش محور اصلی
برای تبیین راهی در برابر نظام سلطه شده است و نشان دادیم که جدا شدن از آمریکا و
جریان استکباری نه تنها باعث ضعف نمیشود، بلکه موجب پیشرفت و قدرت ملتها میشود.
وی افزود: جریانات سیاسی، احزاب، گروهها، چهرهها و حتی دولتها تا زمانی که
مبانی اعتقادی و فکریشان بر اساس اصول انقلاب اسلامی بوده است نه تنها در برابر
آمریکا احساس ضعف نکردهاند، بلکه موضعشان عزتمندانه و بر اساس مصلحت مردم بوده
است که از این موضوع سود بردهایم اما گاهی جریانات در اتخاذ مواضع به دلیل تزلزل
اعتقادی دچار تزلزل شدهاند و گاهی با برداشتهای غلط احساس شده است که مردم در
برابر آمریکا دچار ضعف شدهاند پس برای به دست آوردن دل مردم جور دیگری رفتار کردهاند.
این نماینده مجلس در ادامه بخشی از نامه مجلس ششم خطاب به مقام معظم رهبری را قرائت
کرد و گفت: مجلس ششم نامهای ذلتآمیز خطاب به رهبر نوشت و خواست همانطور که امام
جام زهر را سر کشید شما هم جام زهر را در رابطه با موضوع رابطه ایران و آمریکا سر
بکشید اما از آن روز تا امروز هیچ اتفاقی نیفتاده است.
به گزارش ایسنا، در ادامه، حقشناس با اشاره به اینکه "با پذیرش قطعنامه ۵۹۸
در جنگ ایران و عراق، ایران در رابطه با شعار نه شرقی، نه غربی وارد فاز جدیدی
شد"، گفت: در برخی حوزهها شاهد بودیم که همچنان این شعار ادامه دارد مثل بحث
حجاج ایرانی و شعار دادن مرگ بر استکبار که با مقابله شدید دولت عربستان مواجه شد
و فتوای امام (ره) در مورد سلمان رشدی که منتج به بازگشت سفرای اروپایی از تهران
به کشورهایشان شد.
وی با اشاره به آغاز دوره هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی موسوم به دولت
سازندگی، اظهار کرد: در این دوره محور مسائل در حوزه اقتصاد است و سیاست تعدیل
مورد توجه است بنابراین بحث همکاری با بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مطرح میشود
که نیازمند رابطه بهتر با دنیا بود در نتیجه دستور بهبود رابطه و گفتوگو با اروپا
فراهم میشود که تحت عنوان گفتوگوهای انتقادی نام میگیرد، همچنین روابط با
کشورهای عربی ایجاد میشود و در حالی که امام (ره) در گذشته چنین گفته بودند که
حتی اگر با صدام رابطه برقرار کنیم با عربستان هرگز رابطه برقرار نخواهیم کرد شاهد
بودیم که بر اساس منافع ملی این صحبت امام (ره) نادیده گرفته شد و روابطی با
عربستان ایجاد شد و حتی چنین مطرح شد که عربستان و ایران دو بال بزرگ جهان اسلام
هستند.
این فعال سیاسی همچنین با اشاره به دخالت ایران برای آزادی گروگانهای اروپایی در
لبنان که زمینهساز حضور ایران در اروپا شد، اظهار کرد: این روند باعث دریافت ۲۰
میلیارد دلار از کمکهای خارجی شد که آرامش اقتصادی در کشور ایجاد کرد اما آن زمان
هم نگاهی وجود داشت که علاقهمند نبود ارتباط ایران با اروپا شکل بگیرد و اهداف
عملگرایانهی دولت هاشمی دنبال شود که در خارج اسرائیل و در داخل گروهکهای
تندروی مخالف پیگیر آن بودند و برخی ترورها از جمله ترور بختیار، برادر رجبی، نظامیان
در ترکیه، حادثه میکونوس، رهبران کردها و انفجار در آرژانتین، رابطه ایران را با
برخی کشورهای اروپایی تخریب کرد و موج دوم رجعت سفرا از ایران بعد از داستان سلمان
رشدی اتفاق افتاد.
وی با اشاره به انتخابات سال ۷۶ و تلاش نیروهای داخل برای پیگیری بهبود رابطه با
دنیا افزود: در آن زمان سفر محمدجواد لاریجانی به انگلیس افشا و تبدیل به نوعی
ضدتبلیغ شد و مردم در شرایط انتخاباتی رقابتی شفاف که توسط دولت هاشمی فراهم شد،
به صحنه آمدند و با وجود تبلیغات رسانهها، نماز جمعه، جامعه مدرسین و حوزه علمیه
قم که علاقهمند به نامزد جریان راست بودند، مردم آقای خاتمی را انتخاب کردند و
توسط مقام معظم رهبری از انتخابات سال ۷۶ با عنوان حماسه دوم خرداد یاد شد.
حقشناس با اشاره به اینکه در زمان اصلاحات تهاجم آمریکا به ایران از دستور کار
خارج شد و روند جدیدی با گفتوگوی خاتمی با cnn آغاز شد، تصریح کرد: شاهد بازگشت سفرای
اروپایی به تهران بودیم و گفتوگوهای انتقادی دولت هاشمی به گفتوگوهای سازنده
تبدیل شد و همچنین با سفرهای خاتمی به کشورهای عربی، روابط ایران با کشورهای منطقه
و اروپا به حد اعلا رسید و زمینه حضور ایران در عرصه بینالملل از حالت تخاصم به
حالت دوستی و تعامل تغییر کرد.
وی با اشاره به اینکه "در زمان اصلاحات، قیمت نفت ایران به پایینترین حد
خود یعنی هشت دلار رسیده بود و البته بهترین دوران اقتصادی کشور تجربه شد که حاصل
مدیریت سالم، شفاف و پاسخگو بود"، تصریح کرد: اما شاهد بودیم منافقین و جریانهای
تند دنبال خدشهدار کردن روابط هستند و در سالهای پایانی دولت خاتمی بود که پرونده
هستهیی و داستان حمله القاعده به برجهای دوقلو اتفاق افتاد و بحران ایجاد کرد
بنابراین روند به سمتی حرکت کرد که فعالیت هستهیی ایران مورد سوال قرار گرفت اما
سیاست دولت خاتمی و شورای عالی امنیت ملی، فضا را به سمتی برد که بر اساس عزت
ایران و منافع ملی شرایط فراهم شد و توانستیم از هدف اسرائیل که به دنبال تشدید
تخاصمها با ایران بود فاصله بگیریم و به دام آن نیفتیم که همه اینها با هوشمندی
آقای خاتمی اتفاق افتاد و همچنین سیاست بوش که در آن زمان ایران را محور شرارت در
کنار عراق و کره مطرح کرد خنثی کردیم و از خطر جدی عبور کردیم.
حقشناس به تهاجم آمریکا به عراق و افغانستان نیز اشاره کرد و گفت: سیاست خارجی ما
در راستای تداوم سیاست داخلی دنبال میشد و از خطر دو دشمن صدام و طالبان توسط
دشمن بزرگمان یعنی آمریکا رهایی یافتیم و صدام و طالبان توسط آمریکا ساقط شدند و
این سود اصلی را با اتخاذ سیاستهای هوشمندان به دست آوردیم.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حجتالاسلام حمید رسایی
در ادامه مناظره با محمد جواد حق شناس که در دانشگاه امیر کبیر برگزار شد، در
واکنش به سخنان حقشناس گفت: طبیعی است که آقای حقشناس نمیتوانند همه مقاطع
تاریخی و اتفاقات رخ داده را بازگو کنند، شاید بخشی از آن را به من واگذار کردهاند.
مثل اینکه ایشان لازم ندانستند درباره نامه ذلتآمیز در مجلس ششم پاسخی دهند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه برای دولت آقای خاتمی باید دو
مقطع را در نظر گرفت، گفت: آقای خاتمی با توجه به نگاه شخصی و ویژگی اخلاقی که
دارند در ابتدا در بحث رابطه با آمریکا خوشبین بودند، میتوان برای استقبال آمریکاییها
در مورد رابطه با ایران در زمان تشکیل دولت آقای خاتمی چند دلیل را عنوان کرد که
یکی از آن، طبع لطیف آقای خاتمی بود.
رسایی با بیان اینکه جاذبه آقای خاتمی بیش از دافعه ایشان است، اظهار کرد: شاید
کسی بگوید این ویژگی خوب است، اما من میگویم نه، اینطور نیست؛ چرا که جاذبه و
دافعه باید به اندازه خودش باشد و جذب شدن بعضی چیزها نشانه بیماری است.
وی افزود: اینکه افتخار کنیم برخی کشورهای اروپایی که زمانی ما را به کشورشان راه
نمیدادند، بعدا این کار را انجام دادند، درست نیست. من با آقای تاجزاده مناظره
میکردم و ایشان میگفتند در زمان سخنرانی آقای خاتمی در سازمان ملل، کلینتون سر
جایش نشست، اما در زمان احمدینژاد اینطور نیست. اینها که نشانه عزت نیست. سفر به
کشورهای اروپایی اگر از موضع مطالبهگری و پاسخ خواستن از آنها باشد، قابل قبول
است.
این نماینده مجلس با بیان اینکه بزرگترین لطمه را به آقای خاتمی همین طبع لطیفش
زد، گفت: یکی از ویژگیهای آقای احمدینژاد این است که هر چه بیشتر به او فشار
وارد کنند، محکمتر میشود.
رسایی افزود: در دورهای که آقای خاتمی وزیر ارشاد بود، وزارتخانه ایشان مشهور به
وزارتخانه پنج وزارتخانه و یک مشاور بود که این اصلا حسن نیست.
وی گفت: علت دیگری که آمریکاییها به خاتمی دل بستهاند به خاطر وابستگیهای فکری
بود که در برخی چهرههای جریان اصلاحطلب وجود داشت که البته نوعی از پشیمانی در
مواضع این افراد دیده میشود که این پشیمانیها بعد از دوم خرداد شدت پیدا کرد و
علنی شد.
رسایی همچنین درباره این اظهارات حقشناس درباره برگزاری انتخابات سالم در آن زمان
نیز گفت: آقای هاشمی تلاش کرد تا قانون اساسی را عوض کند تا خودش رییسجمهور مادامالعمر
شود، ولی وقتی زورش نرسید و با این موضوع مخالفت کردند .
این نماینده مجلس با بیان اینکه توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی دو بال دولت خاتمی
بود، اظهار کرد: در توسعه سیاسی به عبدالله نوری در وزارت کشور و در توسعه فرهنگی
به مهاجرانی مسئولیت داده شد که متاسفانه اینها به آقای منتظری و بیت ایشان گرایشهایی
پیدا کردند.
وی با اشاره به طرح گفتوگوی تمدنها گفت: همه در سازمان ملل به اتفاق به این طرح
رای دادند که من این را حسن نمیدانم، حداقل آمریکا و اسرائیل باید با این طرح
مخالفت میکردند. اینها میدیدند که این فکر از کدام سر بیرون میآید و آن سر
برایشان مهم بود. البته این در حالی است که وقتی این طرح رای آورد، ما محور شرارت
شدیم.
رسایی با اشاره به پیام خاتمی بعد از یازده سپتامبر که در اظهارات حقشناس نیز
مورد توجه قرار گرفته بود، اظهار کرد: این پیام یک پیام کلی بود و نکته خاصی
نداشت. آقای خاتمی باید آمریکا را محاکمه میکرد و به او میگفت که تو مدافع
تروریسم هستی.
این نماینده مجلس با بیان اینکه موضوع یازده سپتامبر موضوع مهم و قابل توجهی است،
اظهار کرد: پس از این موضوع برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شعار مرگ
بر آمریکا در نماز جمعه سر داده نشد و همه از این موضوع از جمله اصولگرا و اصلاحطلب
کپ کردند، تا وقتی که حضرت آقا موضعگیری خود را بعد از یازده سپتامبر اعلام کردند
و در آن موضعگیری، آمریکا را در این بحث متهم کردند، نه اینکه خودشان را متهم
کنند.
وی با بیان اینکه مصاحبه خاتمی با cnn
از موضع پاسخگویی بود، افزود: مواضع آقای خاتمی در دولت دومش عوض شد و او میپذیرد
که این آمریکا آن آمریکایی نیست که فکر میکرده است.
رسایی همچنین بخشی از سخنرانیهای حضرت امام در خصوص نکوهش هرگونه رابطه با آمریکا
را قرائت کرد.
در ادامه این مناظره، حقشناس تاکید کرد: همین امامی که شما از آن حرف میزنید در
جایگاه تصمیمگیری وقتی پای منافع ملی و خون جوانان این مملکت پیش میآید و بحث
تفاوت قدرت و موقعیت مالی و سلاح و ... مطرح میشود و بر اساس گزارشاتی که
فرماندهان جنگ و مسئولین بانک مرکزی ارائه میکنند، به سمتی میروند که میفرمایند
قطعنامه ۵۹۸ را بپذیریم.
وی با تاکید بر اینکه این نشان دهنده هوشمندی حضرت امام (ره) است، گفت: برای امام
مهم است که جوانان این مملکت کشته نشوند و مردم به گرسنگی و بدبختی دچار نشوند .
حتی آن زمان عدهای بحث کمک به شیعیان لبنان را مطرح کردند که حضرت امام با این
موضوع مخالفت کردند و فرمودند که ما اول باید مشکلات خودمان را حل کنیم و همهی
اینها نشان میدهد که عنصری واقعگرا و واقعبین بر اساس واقعیات تصمیم میگرفتند.
مدیر مسئول روزنامه اعتماد ملی اظهار کرد: وقتی آقای احمدینژاد وارد سیستم جدید
میشود، بحث هولوکاست را مطرح میکند، بحثی که هیچ ربطی به ما ندارد و چنین بحثی
کشور را وارد یک ورطه جدید میکند و بزرگترین نفعش را اسرائیل میبرد؛ چرا که با
این وجود اسرائیل بعد از ۶۰ سال در اروپا موقعیت پیدا میکند.
حقشناس با بیان اینکه ایرانی که عضو سازمان ملل است، باید به قواعد آن پایبند
باشد، به انتقاد از برخی واکنشها نسبت به مساله صدور قطعنامه علیه ایران از سوی
سازمان ملل پرداخت و اظهار کرد: هماکنون در موقعیتی قرار داریم که روسیه ۱۰ سال
از تعهداتش در مورد نیروگاه هستهیی ما عقب است در تمام قطعنامهها با آمریکا مشارکت
میکند و در واقع نظام بینالملل در شورای حکام و شورای امنیت یک طرف و ایران طرف
دیگر است.
حقشناس با طرح این سوال که ما به کجا میرویم؟ به انتقاد از برخی رفتارها در حوزه
سیاست خارجی پرداخت و خطاب به رسایی گفت: آقای رسایی شما در جامعه هستید و میبینید
که قیمت ارز چقدر است، حال با وجود همه اینها خطر ما را تهدید نمیکند؟
تهدیدات در حوزههای مختلف، اتفاقاتی که در سفارت انگلستان رخ داد و حضرت آقا
گفتند اشتباه بود، تعطیلی سفارت کانادا، حضور پهپاد ایران بالای خاک اسرائیل نشان
دهنده چیست؟
وی همچنین مدعی شد: همین سالها هم دولت پیگیر مذاکره بود، ولی در مورد آن اطلاعی
به مردم نداده است، چرا این موضوع را علنی نکردید و به اطلاع مردم نمیرسانید؟
حقشناس ابرازعقیده کرد: بنابراین این روند، یک روند درگیرانه قلمداد میشود که از
تقابل به تخاصم رسیده و ما در حوزههای دیپلماتیک و سایبری به جنگ رسیدهایم،
چنانچه در حوزه جنگ سایبری خسارتهای سنگینی به تاسیسات هستهیی ما رسیده است.
این عضو حزب اعتماد ملی گفت: تنها مسیری که میتواند به ما کمک کند این است که به
اعتماد مردم برگردیم. البته من در حال حاضر موافق مذاکره نیستم؛ نمیتوانیم در این
نقطه مذاکره کنیم. مذاکره در حال حاضر چیزی جز ضرر برای ما ندارد و ما باید قوی
شویم.
وی گفت: اگرچه ما در عرصههایی چون موشکی، نظامی، علمی و ماهوارهای با تکیه به
جوانان دانشمندانی مثل شما قوی شدهایم ،اما باید بدانیم که توسعهی تکمحوری نمیتواند
به ما کمک کند، توسعه ما باید همهجانبه باشد و در این مسیر مهمترین نقطه ما تکیه
به مردم است که در انتخابات سال ۹۲ اتفاق میافتد.
حقشناس با تاکید بر اینکه باید در سال ۹۲ یک انتخابات شفاف و رقابتی برگزار
کنیم، اظهار کرد: پس از آن تمام قدرتهای موجود با هر جایگاه و موضعی که دارند
باید پشت سر کسی که انتخاب میشود، قرار بگیرند و در جهت منافع ملی حرکت کنند. ما
باید بتوانیم آحاد ملت را پشت سر دولت داشته باشیم تا بتوانیم تصمیم درست بگیریم.
به گزارش ایسنا، در ادامه این مناظره، رسایی خطاب به حقشناس گفت: گویا شما خیلی
از طرف مقابل ترسیدهاید و فکر نمیکردم که در این رابطه از موضع بهزاد نبوی دفاع
کنید.
وی با بیان اینکه "مذاکره ما با آمریکا از جنس محاکمه است و از تریبونهای
علنی اتفاق میافتد"، تصریح کرد: مقام معظم رهبری از تریبون خراسان شمالی
مذاکرهای از جنس محاکمه با آمریکا داشتند و درست است که جنس مذاکرات مدنظر ما از
جنس مذاکرات مجلس ششم و دولت وقت نیست که منافع ما را تامین نمیکند.
حقشناس در این رابطه تاکید کرد: ما ۳۳ سال است که آمریکا را در قالب مذاکره از
جنس محاکمه در افکار عمومی بازخواست میکنیم.
رسایی نیز در ادامه با اشاره به صحبتهای حقشناس مبنی بر اینکه امام (ره) هوشمند
بودند و جام زهر را نوشیدند، گفت: آیا امام از روی ترس قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتند؟
وی سپس پیام امام (ره) در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را قرائت کرد و گفت: امام در اواخر
وصیتنامه خود میگویند در دوران حیاتم از برخی افراد تعریف کردم که بعد فهمیدم چه
منافقانی هستند و در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نیز امام (ره) در پیام خود روشن کردند که
با مشورت افرادی که به صداقت، علم و توانایی آنها اطمینان داشتند این تصمیم را
گرفتند.
رسایی از حقشناس پرسید "به نظر شما در حال حاضر چه کسی باید تصمیم بگیرد و
مرجع تصمیمگیرنده کیست؟" که حقشناس گفت: باید از مشورت کارشناسان ارشد
سیاسی بهره گرفت که رسایی هم در برابر این مطلب اظهار کرد: کارشناسان مشورت دادند
و تصمیم را امام (ره) گرفت پس امروز هم تصمیم را جانشین امام (ره) میگیرد.
حقشناس نیز خطاب به رسایی گفت: شما اسم از بهزاد نبوی میبرید و من میپرسم آیا
باید با مصباحیزدی مشورت میشد؟
رسایی در ادامه با بیان اینکه "اهل بیت (ع) توصیه کردهاند با آدمی که میترسد
نباید مشورت کرد"، گفت: برخی از مشاوران امام (ره) امروز حتی بعضی مواضع خود
در آن زمان را کنار گذاشتند.
وی همچنین به مباحث مربوط به فلسطین و لبنان که از سوی حقشناس مطرح شد اشاره کرد
و افزود: در مورد لبنان و فلسطین حتی اگر خاکپرست باشیم باید سرمایهگذاری کنیم و
من معتقدم اشکال آقای احمدینژاد هم این است که گاهی شبیه تفکر حاکم بر دوستان شما
رفتار میکند.
رسایی با طرح این پرسش که "در قطعنامه زمان جنگ ایران و عراق، تصمیم را چه
کسی گرفت؟"، اظهار کرد: ولایت فقیه تصمیم گرفت و الان هم ولایت فقیه باید
تصمیم بگیرد، پس چرا جریان اصلاحات حاضر است دائما بگوید امام و خط امام، اما نگوید
ولایت فقیه؟ درست است که امام پدر بودند و رهبری، فرزند هستند اما جایگاه یکی است.
به گزارش ایسنا، حقشناس از رسایی پرسید "آقای احمدینژاد هم با توجه به این
نظر در دور اول ریاستجمهوری اوباما به او تبریک گفت؟" که رسایی پاسخ داد:
احمدینژاد در اینجا شبیه شما شده بود و حقشناس پرسید آیا چهار سال پیش که به
اوباما تبریک گفته شد شما موضعگیری کردید؟
رسایی ادامه داد: ما اشکالات را میبینیم و سکوت نمیکنیم و اصولگرایی درست همین
است که البته عین اصلاحطلبی است، پس برای ما فرقی نمیکند و اشکالات را مطرح
خواهیم کرد.
وی با اشاره به اینکه "برخی در ایام نزدیک به انتخابات چون خودشان میترسند،
فکر میکنند مردم هم میترسند"، افزود: این افراد مواضع ذلتبار میگیرند چون
فکر میکنند که میتوانند با مواضع ذلتبار رای بیاورند. چرا اصلاحطلبان دم از
امام میزنند اما از ولایت فقیه نمیگویند؟ امام در قید حیات نیست و اگر بود جلوی
برخی از این حرکات را میگرفت، اما ولی فقیه در قید حیات است و واکنش نشان خواهد
داد.
این نماینده مجلس با بیان اینکه "در گذشته نیز عدهای بودند که قرآن را
چسبیدند اما اهل بیت را رها کردند"، خاطرنشان کرد: امام نیز الان از دنیا
رفتهاند و تفاسیر مختلف از صحبتهای ایشان وجود دارد اما ولایت فقیه حضور دارند.
رسایی با بیان اینکه "وقتی تفکر مطالبهگری و محاکمه طرف مقابل وجود نداشته
باشد هر جا که برویم و صحبت کنیم کسی از ما نمیترسد"، خطاب به حقشناس گفت:
شما از سال ۷۹ میگفتید که قرار است به ما حمله نظامی شود اما دوازده سال است که
میگذرد و هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است.
وی به بخشهایی از صحبتهای حقشناس که گفته بود مردم را مثل سال ۷۶ پای صندوقهای
رای آورید، اشاره کرد و پرسید: آیا شما قبول ندارید که مردم سال ۸۴ و ۸۸ پای صندوق
آمدند؟ در حالی که دوستان شما در زندان گفتهاند که تقلب نشده بود و تقلب رمز بود.
به گزارش ایسنا، در ادامه، یکی از دانشجویان خطاب به حقشناس، موضوع پراگماتیسم و
عملگرایی را مطرح کرد و به قرائت ترجمهای از آیات قرآن پرداخت و گفت: معیار
بازگشت از دین، ترس است.
همچنین دانشجوی دیگری خطاب به رسایی گفت "شما رابطه با آمریکا را از نوع جنگ
دو تفکر خدامحوری و انسانمحوری مطرح کردید، با توجه به این موضوع، رابطه با حکومت
پوتین، چاوز و حکومتهای دیگری را که خداپرست نیستند چطور توجیه میکنید؟"
حقشناس دانشجویی را که از او سوال کرده بود مخاطب قرار داد و گفت: من کاملا با
شما همراه هستم اما از شما میپرسم در این مدت دیده میشود با آقای پوتین که مامور
ک.گ.ب بودند حکومت کمونیست چین و چاوز رابطه برقرار کردهایم و آیا آنها نمازشبخوانها
هستند یا برادران مسلمان ما به حساب میآیند و از شما میپرسم آیا فقط در فلسطین
مسلمان داریم و زمانی که در چچن، پوتین مسلمانان را میکشت چرا موضعگیری نکردیم؟
من معتقدم پراگماتیسم یعنی همین که آنجا که منافع ملی ایجاب میکند با روسیه
همکاری میکنیم تا بتوانیم مشکلاتمان با آمریکا را حل کنیم و به اوباما پیام
تبریک میگوییم و غیره.
حقشناس خطاب به رسایی نیز گفت: اگر از نظر شما امام (ره) مرده است از نظر ما امام
زنده است و بنا به گفته مقام معظم رهبری، امام حقیقت همیشه زنده و جاوید است. ما
افتخار میکنیم که پیرو امام هستیم. چه کسی گفته است تقابلی با مواضع ولایت فقیه
داریم؟
این فعال سیاسی در ادامه، به پیام امام(ره) در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اشاره کرد و
افزود: رفتار امام متکی بر نظر کارشناسانی بودد که به صداقت و توانایی علم آنها
اطمینان داشت و جمله درباره سر کشیدن جام زهر بحث دیگری است. ما پذیرش قطعنامه را
جزو منافع و عزت ملی میدانیم و معتقدیم رفتار امام مبتنی بر عزت و حکمت بود که در
فضایی جنگ را و در جای دیگر صلح را تشخیص دادند؛ مثل صلح امام حسن (ع) و قیام امام
حسین (ع).
حقشناس با تاکید بر اینکه برای امام، مردم مهم بودند، گفت: امام برای رای، جان
و مال مردم احترام قائل بود و ما این امر را از امام یاد گرفتهایم و هرکس که چنین
دیدگاهی داشته باشد مورد احترام ماست اما معتقدیم باید بر اساس مصالح، واقعیات و
تواناییهایمان تصمیمگیری کنیم.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رسایی در ادامه خطاب به
حقشناس گفت: برادر عزیز هماکنون رهبر انقلاب بر اساس منافع ملی، مصلحت، عزت و
حکمت و با نظر کارشناسان برخلاف شما فکر میکنند و رهبری با آدمهای ترسو مشورت
نمیکنند، حالا شما نمیخواهید باور کنید که هیمنه آمریکا شکسته شده است.
وی با مورد توجه قرار دادن سخنان بهزاد نبوی در مورد ضرورت داشتن رابطه با آمریکا،
اظهار کرد: وقتی میبینم این آدم روزی نایب رییس مجلس بوده احساس ذلت میکنم.
رسایی افزود: ما نمیگوییم که نظام روسیه بر اساس خدامخوری است، روسیه هم دشمن
ماست. هم نظام آمریکا و هم نظام شرق بر اساس خدامحوری نیستند و اصلا شعار جمهوری
اسلامی، لا شرقی و لا غربی بوده است.
وی درباره اظهارات یکی از دانشجویان درباره چاوز،گفت: ما از چاوز در راستای منافع
خودمان برای ضربه زدن به نظام سلطه استفاده میکنیم.
رسایی همچنین گفت: امام (ره) زنده است و وجو دارد، به شرطی که ما پشتیبان ولایت
فقیه باشیم، وگرنه امام(ره) و تفکراتش با افکار دیگری دفن میشود.