م
ماراتن مناظره
نگاهی واقع بینانه به مناظرات انتخابات ریاست جمهوری ایران
شش کاندیداتور در دومین ماراتن در راه رسیدن به پاستور خیال ،نفس همدیگر را به شماره انداختند! در این
مناظره نفس گیر که شبیه به چند گانه های انگلیسی و یا دوهای امدادی بود، می توان قدرت و توان و اعتماد به
نفس هر کدام از شرکت کنندگان در مناظره را تخمین زد . هر کار شناسی می تواند به راحتی کاندیداهای واقعی را
از غیر واقعی تشخیص دهد . مشخصا دوتیم در مقابل هم قرار گرفته بودند. واین نیز به مانند رقابتهای دو حزبی
در ایالات متحده آمریکا از ضعف و یا نقص قانون در کشودهای مدعی دموکراسی است که احزاب کوچک و یامستقل
در انتخابات ،خاصه در انتخابات ریاست جمهوری، محلی از اعراب ندارند و جای یک یا دو کاندیداتور مستقل در این
رقابت ها احساس می شد تا با نقد عملکرد دو حزب رقیب، نوعی موازنه ایجاد نماید و مخاطبین نوع سومی نیز
تماشا گر این مناظره و مجادله می شدند که بی شک تکامل و بلوغ سیاسی سیستم را نشان می داد که خود جای
بحثی جداگانه و مفصل دارد. دو تیم اصلاح طلب و اصولگرا همچون دموکرات ها و جمهوری خواهان در امریکا
مواضع تندی در پیش گرفتند و گویا با هم سر ستیز داشتند. کار تیمی دو گروه خوب و تقریبا حساب شده بود.
آنچه که با یقین بیشتری می توان گفت نقش تدافعی و سپر گونه جهانگیری است که ضربه گیر خوبی است برای
حسن روحانی؛هر چند که این نقش بیش از حد تابلو شده است. به عنوان مثال :اکثر نامزدها پاسخ های بی ربطی
در پاسخ به سئوال مجری {حیدری ) می دادند واین در حالی بود که جهانگیری دست نوشته هایی داشت که بدون
آگاهی قبلی از سؤال ، انشاء خود را خطاب به مخاطبین در دفاع از دولت فعلی و کوبیدن رقیب و تهییج مخاطب
قرائت می نمود و می شد رضایتمندی و آرامش را در چهره روحانی در هنگام صحبتها ی جهانگیری تماشا کرد. به
نظر می رسید که جهانگیری مکتوبه های زیادی همچون ساندویچ آماده در اختیار داشت تا متناسب با ذائقه
مخاطب و نوع ادبیات رقیب ارائه نماید و این واقعیت تا آخر مناظره وجود داشت . هاشمی طبا (ضعیف ترین کاندیدا
)به عنوان یکی دیگر از اعضاء تیم اصلاح طلب که امیدی برای کسب پیروزی ندارد و گویا با جهانگیری به نوعی
تقسیم کار رسیده بود ،بیشتر در پی آن است که لقب با اخلاق ترین نامزد را به خود اختصاص دهد، هرچند که
گاهی نمی تواند بر خود مسلط شود.گذشته از مسائل حاشیه ای مطرح شده توسط جهانگیری و هاشمی طبا .در
مقوله امنیت ، هر سه نفر اصلاح طلب به اتفاق نظر به خطوط قرمز ی وارد شدند که آن بحث قومیت ها ، تبعیض
های مذهبی و یاد آوری خطر در گیریها داخلی بود که اقرار رئیس جمهور بالقوه کشور به این چشمه های خشکیده
و کم آب بحران زا، دادن کد و آدرس به دشمنان محسوب می شود که از دید حاکمیت خطایی نابخشودنی است !
هرچند که هدف آنان چیزی جز فشار بر اصولگرایان محافظه کارنیست تا آنان را بترساند از آنچه که در عراق و
سوریه اتفاق افتاد و نهایتا به خاطر مصالح نظام و منافع ملی تن به نرمشی اجباری دهند و شرایط موجود را بپذیرند
؛ لیکن این کار به قیمت جرقه زدن به باروت نیمه خیس مؤلفه های ضد امنیتی است که ازدید نظام از هیچ
حزب و گروهی پذیرفتنی نیست وبه نظر می رسد آنان از سوی مسؤلین ذیربط به منظور جلو گیری از تکرار این
عمل مورد هشدار و توبیخ قرار گیرند و منا ظره جمعه آیبده صحت و سقم این ادعا را به اثبا ت خواهد رسا ند. در
ما بقی این مناظره ،روحانی نشان داد که قبای ریاست جمهوری ایران آنچنان که رقیب می پندارد بر قامتش بلند
نیست ! از سویی دیگر در اردوگاه تیم اصولگرا شاهد کنشگرانی به مراتب جدی تر بودیم که ضمن حمایت از
همدیگر در این مناظره ومسابقه ، یک رقابت درون حزبی را به موازات رقابت با رقیب قدر (اصلاح طلبان) دنبال و
سپری نمودند. میر سلیم به عنوان یک اصولگرای واقعی (از حزب مؤتلفه) فیلسوفانه روحانی را به باد نقد کشانید
و گاهی نیز سپر جهانگیری را در انظار مخاطبین آسیب پذیر نشان می داد.میر سلیم از قدرت استدلال قوی تری
برخوردار بود و دونده ای امدادی بود که تیم اصولگرا را گامهایی چند به جلو انداخت. محمد باقر قالیباف کارش از
هر نامزد دیگر سخت تر به نظر می رسد از یک سو به عنوان یک کاندیدای با سابقه و ناکام در ادوار گذشته بر آن
است که خود را مستعد و مستحق پیروزی معرفی نماید ، از طرفی مجبور است که دولت روحانی را ناکار آمد جلوه
دهد و به تبع مورد هجمه اصلاح طلبان واقع شود ، و از سویی دیگر ضمن تعهد به الزامات اصولگرایان به مانند
رقابتهای درون حزبی در آمریکا در رقابتی پوشیده و مستتر با سید ابراهیم رئیسی بپردازد که این کار نیز
موجب تبعاتی شده و می شود.با توجه به ادبیات مستعمل از سوی قالیباف ، اینگونه به ذهن متبادر می شود که وی
خود را آماده رقابت اصلی با روحانی نموده است .موضع شفاف وی در بحث برجام و اعلام تعهد به این پیمان بین
المللی به منظور متقائد کردن مخاطبین داخلی و خارجی و جلب نظر موافق سران و بازیگران برجام و رسانه های
بین المللی ومبارزه با قالیباف هراسی شاهدی بر این مدعاست! از سویی دیگردر حوزه داخلی ،قالیباف با
شعارهایی نظیر اشتغال 5میلیونی، قول تفویض مدیریت به مدیران جوان و مطرح کردن گروه رانتیر 4درصد ی و
گروه مظلوم 96درصد ،( یادآور طوفان99درصد وال استریت) بر آن است تا خود را نامزد تمام عیار اصولگرایان
معرفی نماید.اما سید ابراهیم رئیسی به عنوان کاندیداتوری اصولگرا است که منابعی بر آنند تا نوعی مشروعیت
خاص به وی اعطاء نمایند تا در زمان کوتاه مانده به انتخابات شخصیتی کاریزماتیک به وی داده شود . رئیسی
مسئول تولیت آستان قدس رضوی و سیدی معمم و جمیل المنظر است و از آنجایی که سادات در جامعه ایران از
قداستی خاص بر خوردارند ، وی نیز جدا از هر بحثی مورد اقبال است تا جایی که بخشی از افکار عمومی ایشان را
گزینه نهایی اصولگرایان می دانند که توانایی رقابت با روحانی را دارد. رئیسی زیرکانه با رعایت اصول اخلاقی در
مناظره یاد شده بیشتر از آنکه خود ،راجع به کارنامه دولت یازدهم داوری کند ، توپ قضاوت را به زمین مردم
انداخت و نقش تخریب دولت را به مهاجمانی چون میرسلیم وقالیباف واگذار کرده بود که بارها ،تور دروازه دولت
روحانی علیرغم گلری چون جهانگیر ی به لرزه در آمد. سید ابراهیم رئیسی با طرح دولت کار و کرامت بر آن است
تا رأی جامعه بزرگ بیکاران را در سبد خویش جای دهد و تا حدودی در این مورد درست عمل نمود. وی نیز در
بخش سیاست خارجی همچون قالیباف علیرغم نقد مذاکرات هسته ای ، خود را متعهد به رعایت برجام دانست تا
در این خصوص نگرانی های کشورهای غربی و عربی را مرتفع سازد .آنچه که در این مذاکره چندان مورد توجه
قرار نگرفت، مقوله یارانه ها بود که پاشنه آشیل هردو تیم مناظره است . رئیسی و قالیباف در برنامه های دیگر
اعلام کرده بودند که می توانند آن را تا سه برابر افزایش دهند و طبیعی است که موجب جذب آراء بخشی از جامعه
96در صدی شود ؛ ولی آنچه که در باب ماشین رأی جمع کنی «یارانه» دست اصولگرایان را بست وآنان را خلعید
کرد، بیانات اخیر رئیس مجلس شورای اسلامی بود که مردم را متوجه شعاری بودن طرح افزایش سه برابری یارانه
ها نمود. لاریجانی که در انتخابات مجلس دهم خود را از جامعه اصولگرایان جدا نمود و در انتخابات هیئت رئیسه
مجلس از سوی نمایندگان اصلاح طلب بر دکتر عارف ترجیح داده شد ، این بار از پشت بر اصولگرایان خنجر زد و به
منظور ضربه زدن بر اصولگرایی و در جهت کسب منافع شخصی، طی بیاناتی خیره کننده ( برای اصولگرایان) سه
برابر شدن یارانه را عملا مردود و اعلام کرد که این کار در اختیار دولت نیست و مشروط بر موافقت مجلس است و
مجلس رویکردی خلاف افزایش یارانه ها دارد ( به دلیل نبود منابع) و این آب پاکیی بود که بر دستان رأی
دهندگان «یارانه بگیر رأی بده» ریخته شد ! و این همان بده و بستانی است که لاریجانی با اصلاح طلبان به راه
انداخته است و به زعم لاریجانی ریاست جمهوری ایران ارثی است که در سال 1400از صلاح طلبان به وی دست به
دست خواهد شد . آنگاه که در 1400نه احمدی نژادی است و نه قالیبافی و نه ... و اصولگرایان جز مهره های
سوخته چیزی برای بازی قدرت نخواهند داشت. مع الوصف آنچه که بیش از هر زمان ،مردم را از پشت صحنه ها
آگاه می سازد همین مناظرات است که دوطرف بیان می کنند و هر که بیشتر از پشت پرده بگوید او پیروز است .
ترامپ چیزی برای نگفتن نگذاشت و مزدش کاخ سفید بود ! در ایران هم هر نامزدی که از پشت پرده بیشتر
بگوید، مزدش پاستور است ! ومردم مزدشان چیزی جز تفریح در جمعه ها نخواهد بود!
نویسنده : نجف مهدی پور صاحب امتیاز و مدیر مسئول هفته نامه باخترزمین و کارشناس ارشد علوم
سیاسی(مطالعات آمریکای شمالی)