.
سر مقاله
گرهِ کور اقتصاد و دستان پُر رضایی
علیرغم منابع طبیعی و مواهب الهی ، اعم از منابع سر زمینی و زیر زمینی ، نیروی جوان و پای کار و موقعیت ژئو پولیتیک، ژئو استراتزیک و ژئو اکونومیکِ فوق العاده بی همتای سرزمین ایران ، هرچند که یک گام به جلوتر می رویم ، دو قدم از اهداف آرمانی اقتصاد دور تر می شویم ! گویی که گره کوراقتصاد ایران ، مادرزاد است و کسی قادر به حل این معما نیست . تورم ، گرانی ، نایابی ، عدم ثبات قیمتها ، رانت خواری ، بانکهای مجلل ، بیکاری و صدها واژه ی درد آور دیگر در سبد خالی مردم، بسی سنگینی می کند ! ریال ایران هیچگاه تا به امروز اینقدر در مقابل ارزهای خارجی ، حقارت آمیز کرنش نکرده است ! در زمان جنگ 8 ساله ، مردم ترجیح دادند برای 10 کیلو برنج از سر وکول هم بالا نروند ! ، پی در پی از خودروهای صد درصد ملی با نام های لوکس و سوسول رونمایی می کنیم ، ولی گوی سبقت از قیمت خودروهای پیشرفته خارجی ربوده ایم ! آنقدر نفت و گاز با قیمتهای گران فروخته ایم که ابر ماشین حساب ها با ضرب و تقسیم آن هنگ می کنند! با این حال به جرأت می گویم ، در حال حاضر مردم ایران بدهکارترین مردم تاریخ این سر زمین هستند و بانکها طلبکارترین نهاد و سازمان ایران می باشند ! مشکل کار کجاست !؟ کجای کار می لنگد ؟ اقتصاد خرد و کلان ما امروزه در شعار بانک ها و بورس ها و خودروسازان خلاصه شده است ! هرجا که سخن از اعتماد است ، بانکها باید بروند گل بچینند ! تورم ، گرانی و بیکاری ، مثلث متساوی ا لاضلاعی هستند که دیر وقتی است در فرهنگ هندسه ی اقتصاد ایران جا باز کرده اند ! آدام اسمیت فیلسوف اسکاتلندی در قرن هیجدهم در تعریف اقتصاد ( اقتصاد سیاسی ) می گوید : شاخه ای از دانش یک دولتمرد یا قانونگزار است با اهداف دوگانه، فراهم کردنِ درآمدِ سرشار و معاش خوب برای مردم ... و تأ مین کردن درآمد برای دولت برای هزینه عمومی . ژان باپتیست سه، اقتصاد دان فرانسوی در قرن نوزدهم می گوید : اقتصاد علم تولید ، توزیع ومصرف است . و لیونل رابینز ، اقتصاد دان انگلیسی در قرن بیستم می گوید : اقتصاد دانشی است که رفتار انسان را در رابطه با اهداف و وسائلِ کمیابی که قابلیت استفاده های دیگری نیز دارد ، مطالعه می کند . و با لاخره محسن رضایی در قرن بیست و یکم، اقتصاد را بال مکمل پرواز به اوج قلّه ی پیشرفت می نامند ! علم و دانش ، فاکتور و متغیرِ واحدی هستند که در تعاریف سه گانه فوق لحاظ شده اند ؛ گویی نکته در اینجاست که علم و دانش دولتمردان در ایران قد نمی دهد تا ورقی از هفتاد من اقتصاد را مطالعه کنند ،تا شاید گره ای از هزار گره اقتصادی مردم را باز کنند! امروزه مشکل مردم اقتصادی و رفاهی است ، و خواجه ی شیراز نیز این را می داند ؛ به نظر می رسد در بین رجال سیاسی کشور که بوی نامزدی ریاست جمهوری آنان از طریق نسیم رسا نه ها به مشام افکار عمومی می رسد ، هیچکدام به اندازه ی دکتر محسن رضایی با علم اقتصاد و اقتصاد عملی آشنایی نداشته باشند . محسن رضایی براین باور است که سیاست و اقتصاد، دو بال پرواز کبوتر آمال هستند . پرواز به اوج قله ی پیشرفت با دو بال میسر است. چنانچه یک بال این پرنده معلول باشد ، هیچگاه امید پرواز به اوج خوبی ها نمی رسد . وی سرعت سیر حرکت و جایگاه سیاسی کشور را در منطقه و جهان خوب ارزیابی می کند ، لیکن بار ها از معلولیت بال اقتصاد کشور سخن به میان می آورد و این ناشی از تسلط ایشان به علم اقتصاد و باید ها و نبایدهای این علم و اوضاع اقتصادی کشور است . نامگذاری سالهای اخیر با رنگ و بوی اقتصادی نیز حکایت از این موضوع دارد که باید این اقتصاد معلول را درمان کرد . انتخابات 92 از این حیث با اهمیت است که می تواند فتح بابی برای درمان مثلث صعب العلاج بیکاری ، تورم وگرانی باشد ؛ شاید پرواز به اوج آبی ها آنقدر هم رؤیایی نباشد.
نویسنده : نجف مهدی پور کارشناس ارشد مطالعات آمریکای شمالی