جشنوارهی طنز مطبوعات با هزینهی معاونت مطبوعاتی در لرستان برگزار میشود
معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از برگزاری جشنوارهی طنز مطبوعات در لرستان خبر داد و گفت: تمام هزینههای برگزاری این جشنواره توسط معاونت مطبوعاتی تقبل میشود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در لرستان، محمدجعفر محمدزاده در آیین افتتاح سرای روزنامهنگاران لرستان که در میرملاس خرمآباد برگزار شد، اظهار کرد: سرمایهگذاری ویژه روی نیروی انسانی، تأثیر بسزایی در توسعهی فرهنگی لرستان دارد. یکی از کارهای مهمی که رسانهها باید انجام دهند این است که ارتباط انسان با خود، خدا، جهان آفرینش را تسهیل کند.
او با بیان اینکه لرستان دو ظرفیت اساسی یعنی فرهنگی و نیروی انسانی دارد، ادامه داد: متأسفانه از این دو پتانسیل مهم غافل هستیم و نیاز است روی آنها سرمایهگذاری جدی شود.
محمدزاده با بیان اینکه نیاز است ظرفیتهای فرهنگی در این استان ایجاد شود چون زمینهی فرهنگی لرستان مستعدتر از زمینههای اجتماعی، اقتصادی، صنعتی و کشاورزی است، گفت: لرستان با داشتن نیروی انسانی توانمند دارای پتانسیلهای خوبی در این راستاست و نیروهای لرستانی در جای جای کشور جزو بهترین نیروهای فعال هستند.
معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید بر اینکه توسعهی فرهنگی در گرو ظرفیت نیروی انسانی است چون تحول و توسعه توسط نیروی انسانی ایجاد میشود، اظهار کرد: اصحاب رسانه باید روی نیروی انسانی و توسعهی فرهنگی استان کار کنند، چراکه سرمایهگذاری ویژه روی نیروی انسانی تأثیر بسزایی در توسعهی فرهنگی لرستان دارد.
محمدزاده با اشاره به اینکه در لرستان ظرفیتهای فرهنگی خوبی مانند تئاتر، شعر، موسیقی، هنر و ادبیات ریشهدار و کهن وجود دارد، بیان کرد: برای توسعهی فرهنگی استان هرچه در توانمان داشته باشیم دریغ نخواهیم کرد.
معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه اکنون 60 نشریه در استان فعالیت میکنند و درخواستهای دیگری نیز برای راهاندازی نشریه در استان داده شده که در دست بررسی است، یادآوری کرد: حوزهی نشر در لرستان نیازمند تقویت است و با توجه به ظرفیت بالای لرستان در حوزهی نشر، سینما، تئاتر و ... باید این شاخصها در کشور مطرح شوند.
وی با اشاره به اینکه آثار فاخر لرستان در کتاب مطبوعات ایران به چاپ میرسند و در استان نیز یک کتاب 200 صفحهیی از بهترین مقالات و سرمقالات تحت عنوان کتاب مطبوعات ایران - لرستان به چاپ میرسد تا از این طریق، در مطبوعات به یادگار بماند گفت: پس از گیلان، همدان و البرز امروز چهارمین سرای روزنامهنگاران کشور در لرستان راهاندازی شده است تا روزنامهنگاران و خبرنگاران بتوانند از این ظرفیت بهرهمند شوند.
او با اشاره به اینکه در برخی کشورهای پیشرفته، مکانهایی بهعنوان پاتوقهای مطبوعاتی وجود دارد، ادامه داد: پس از رایزنی با پروفسور مولانا، در تهران برای نخستینبار سرای روزنامهنگاران راهاندازی شد. سرای روزنامهنگاران یک تشکل صنفی مانند خانه مطبوعات نیست، بلکه یک پاتوق فرهنگی برای فعالیت همهی روزنامهنگاران و خبرنگاران است.
محمدزاده با تأکید بر اینکه باید از تمام ظرفیتهای ممکن برای توسعهی مطبوعات استفاده کنیم، افزود: شعار اصلی ما توسعهی کیفی مطبوعات است و باید از همهی ظرفیتهای فرهنگی در کشور، بویژه استان لرستان استفاده شود.
بهرام بیرانوند نماینده مردم بروجرد در گفتگو با خبرنگار پارلمانی رویداد اظهار داشت : خدا رحمت کند کسی که خود هدایت شده است و می داند مردم را به کجا می برد این جمله ای کامل بود، به نظر بنده مجلس ، مجلسی بسیار خوب و اصولگرایی است و نمایندگانی بس متدین دارد اما عملکرد مجلس در آن مسیری که می بایست باشد در حد انتظار نیست. الان دشمن تحریم هایش را تشدید کرده است هیچ ابایی هم ندارد که بگوید من قرار است مرحله ی بعدی تحریم را هم اعمال کنم و گرچه چیز دیگر هم نمانده است که تحریم نکرده باشد، ما وقت، امکانات و مقدورات مردم را جایی تلف می کنیم که یقین داریم مشکل دارد.
بیرانوند گفت: بحث سوال از رئیس جمهور بود وقت مردم را تلف کردیم، التهاب بی خود درست کردیم و برمشکلات اقتصادی مردم سایر مشکلات را هم اضافه کردیم و تنش را بین قوا بالا بردیم و اینها چیزهای خوبی نبود و الان هم تغییر در قانون انتخابات ریاست جمهوری بدون هیچ ضرورت و الویتی نمی دانیم با چه استدلالی آن را در الویت قرار می دهیم و بررسی می کنیم. من از آنهایی که دنبال این موضوع هستند بگویند با تغییر این قانون کدام معضل قرار است رفع شود و کدام چالش اقتصادی قرار است حل شود و چه نتیجه ایی بر سفره های مردم خواهد گذاشت ؟ الا اینکه چند هفته وقت مردم گرفته شود و به نوعی فرار از موضوع شود.
وی افزود : تنها راه ما برای برون رفت از این قضیه یافتن مولفه های اقتصاد مقامتی است و این ریاضت فکری می خواهد و نه شانتاژ سیاسی. و ما باید اقتصاد مقاومتی را مردم محور، تولید محور و صادرات محور کنیم و مبانی قانونی را برطرف کرده که عده ای از درون کشور و خارج از کشور بیایند و سرمایه گذاری کنند و این چرخه شروع به چرخش کند، به فضل پروردگار از باطن همین فشاری که دشمن بر ما ایجاد کرده روزنه های خوبی نمایان می شود و یکی از آنها این است که بیرون از جدار مرزهای ما کار کردن اقتصادی با تجار ایرانی برای هر خریداری بصرفه شده است، با توجه به اختلاف ارزشی که پول ملی ما پیدا کرده الان کالای ما را در جدا مرز و در کشور های همسایه بهتر از کالای چینی می خرند حتی در عراق هم مزیت پیدا کرده و ما از این مزیت استفاده کنیم . و بودجه ای که قرار است بیاید یقینا باید با روحیه ی جهادی مردم و اقتصاد مقاومتی بسته شود، نه این که منطقه ایی هر کسی دنبال این باشد که سهم بیشتری از بودجه را در منطقه ی خودش تزریق کند. همه ی ما ایرانی هستیم و هیچ کس از دیگری ایرانی تر نیست و همه مردم عائله حکومتند و حکومت موظف به رسیدگی به مشکلات مردم است.
وی در خصوص اینکه مقام معظم رهبری فرمودند که با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات فضای انتخابات ملتهب و متشنج نشود، آوردن این طرح در این شرایط عمل نکردن به سخنان مقام معظم رهبری نمی باشد افزود : مسئولان مرتب وارد یک کوچه بن بست نشودند که ناچار شوند که دنده عقب بگیرند.
قدس آنلاین - سید رضا قزوینی:عضو ارشد مجلس اعلای اسلامی عراق خطاب به وزیر خارجه قطر گفت: خود را گوسفند خطاب نکنید زیرا این توهینی به گوسفند است و این حیوان برتر از شماست !
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین و به نقل از براثا نیوز عراق، حجت الاسلام و المسلمین جلال الدین الصغیر عضو رهبری مجلس اعلای اسلامی عراق و امام جماعت مسجد مقدس براثا ظهر دیروز در خطبه های نمار جمعه بغداد با انتقاد از معیارهای دوگانه حاکمان عرب آل سعود، قطر، امارات و بحرین در سوریه و فراموشی زخم سرگشوده ملت بحرین گفت: تروریست های سوریه همه گونه جنایت در این کشور مرتکب شدند در حالی که مردم بحرین با گرفتن شاخه های زیتون، خواستار احقاق حقوق خود به طور مسالمت آمیز هستند.
چندی پیش و در بحبوحه جنگ 8 روزه غزه حمد بن جاسم وزیر خارجه قطر در اظهار نظری سخیف گفته بود: اسرائیل گرگ نیست بلکه عرب ها گوسفند هستند. اظهار نظری که با واکنش تند سید حسن نصرالله مواجه شد و وی و با دفاع از موضع ملت های عربی برخی حاکمان عرب را مستحق این توصیف دانست.
حجت الاسلام صغیر در ادامه گفت: آبروی حاکمان گوسفند عرب توسط موشک های ایرانی بر باد رفت. این گوسفندان از غزه بازدید کردند و تنها به اظهاراتی بی ارزش برای مردم مجروح و بی پناه آنجا اکتفا کردند در حالی که موشک های ایرانی جدیت جمهوری اسلامی ایران را در حفاظت از ارزش های باقی مانده مقاومت علیه رژیم صهیونیستی روایت کرد.
رئیس سابق فراکسیون پارلمانی ائتلاف ملی عراق گفت: ایران مانع از سر خم کردن فلسطینی ها در مقابل صهیونیست ها شد و این البته گناه اساسی دمشق در جنگ گوسفندان علیه سوریه است اما هیهات هنگامی که تلاش کردند از طریق شکست دادن سوریه مقاومت را سرنگون کنند اموال و موشک ها و تجربه ایرانی در داخل غزه سر برآورد تا بار دیگر عزت مسلمانان و عرب ها احیا شود.
نمره محسن رضایی به دولتهای 20 سال گذشته
حدود 8 سال از آغاز اجرای چشم انداز 20ساله کشور گذشته است و تقریبا الان در نیمه راه اجرای این سند مهم در کشور هستیم. شما در این مقطع تا چه حد حرکت کشور را در مسیر چشم انداز میبینید و در صورت حرکت نکردن امور اجرایی در این مسیر، چه خطراتی کشور را تهدید میکند و مجمع و نهادهای نظارتی کشور چه اهرمهای کنترلی در اختیار دارند که مسیر امور اجرایی توسط دولت را به ریل چشم انداز بازگردانند؟
اگر چشم انداز به درستی اجرا میشد کشور تحریم نمیشد و یکی از عوامل اصلی تحریم ضعف در اجرای این سند بوده است. سند چشم انداز کشور طوری طراحی شده بود که رویارویی آمریکا و هژمونی جهان سلطه پیش بینی شده و برای آن چارجویی تعیین شده بود. به طور کلی در چشم انداز بر روی دو مساله اساسی تاکید شده بود. توسعه یافتگی و پیشرفت همه جانبه کشور و تعامل سازنده در روابط بینالملل با تاکید بر الهام بخش بودن ایران در جهان اسلام. تاکید بر روی این دومساله اساسی از آن جهت بود که اجرای آنها به طور طبیعی هم نزدیک شدن به آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی را با خود به همراه داشت و هم کشور را در مقابل تهدیدهای خارجی آسیب ناپذیر میکرد.
از نگاه شما چند درصد از اهداف چشم انداز بیست ساله کشور محقق شده است؟
البته در اجرای چشم انداز عقب گرد نداشتیم، اما متناسب با برنامه و دورنمای ترسیم شده هم حرکت نکردیم. مردم و قوای سه گانه کشور بهتر میتوانستند عمل کنند. بر اساس چشم انداز باید در این مقطع به لحاظ اقتصادی و تعاملات بینالمللی و سایر مفاد این سند، سی درصد از چشم انداز باید اجرایی میشد اما با گذشت حدود 7سال از اجرای آن کمتر از 20 درصد از اهداف چشم انداز تحقق پیدا کرده است.
با در نظر گرفتن چگونگی اجرای چشم انداز و برنامههای پنج ساله توسعه کشور، از دیدگاه شما هر کدام از دولتهای گذشته چه نمره ای میگیرند و موفق ترین و ضعیف ترین دولتهای گذشته کدامند؟
با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب در این مقطع بایدبا دیدگاهی ملی و انقلابی، یک آسیب شناسی شجاعانه از عملکرد دولتهای سه دهه گذشته انجام شود.
بسیاری از اقدمات گروهها و جناحهای سیاسی کشور در مقاطع مختلفی که در دولت بوده اند جای بررسی و اسیب شناسی جدی دارد. مثلا در حوزه سیاست خارجی چرا گروهی که در اوایل انقلاب لانه جاسوسی را گرفتند الان موافق رابطه اند و چرا کسانی که در آن زمان مخالفان این اقدام بودند الان تسخیر لانه را بهترین کار میدانند و طرفدار ادامه قطع رابطه با امریکا هستند؟ طبیعی است که با گذشت این سه دهه، باید عملکردگروههای مختلف را در مقاطع گوناگون آسیب شناسی کنیم و ببینیم آیا جناحهای عملکردشان صحیح بوده و چه بکنیم تا اشتباهات در سی سال آینده کمتر گردد. نکته دیگر این است که در طول 20 سال گذشته سه دولت داشتیم.
آیا با گذشت این همه سال آیا دولتهایی که در راس کار بودند توانسته اندآینده سازی کنند و نسل جدیدی از مدیران را پرورش داده و معرفی کنند که در سالهای آینده مدیریت کلان در کشور را در دست بگیرند. طبیعی است در سالهای آینده سن نسل اول و دوم انقلاب بالای 70 سال خواهد بود.دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد چقدر تلاش کرده که نسل دوم انقلاب را برای جایگزینی خود آماده کنند؟ و دولت بعدی هم همینطور. اینها برخی از شاخصهایی است که با بررسی آنها میتوان عملکرد دولتهای گذشته را ارزیابی کرد.
با در نظر داشت جمیع این مباحث مردم میخواهند بدانند شما به عنوان یک فعال سیاسی و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، وقتی عملکرد دولتهای گذشته را از منظر شاخصههای چشم انداز و برنامههای توسعه، مانیتورینگ میکنید، به دولتهای 20 سال گذشته چه نمره ای میدهید؟
به اعتقاد من همه دولتهای گذشته عملکرد متوسط داشته اند و با در نظر گرفتن ابعاد عملکردی آنان نمره همه این دولتها زیر پانزده بوده است. با این توضیح که همه دولتها و سه رئیس جمهور قبلی در چهارسال اول فعالیت خود عملکرد خوبی داشته اند و نمره آنها بالای 15 بوده است. اما همگی در دوره دوم ریاست جمهوری خود بد عمل کرده و طبیعتا نمره ضعیفی کسب کرده اند. به طوریکه میانگین نمره هشت ساله همه آنها زیر 12 است. این نشان میدهدکه دولتها در ایران ظرفیت بیش از 4 سال حضور در عرصه قدرت را نداشته اند و اگر در همان پایان دوره چهار ساله اول، قدرت به دولت بعدی منتقل میشد، شاید برایند عملکرد کلی دولتهای گذشته و شرایط ایران خیلی بهتر از وضعیت موجود بودو حدود 12 سال جلوتر یودیم و خود جناحهای حاکم و روسای جمهور ایران در هر دوره نیز اینقدر آسیب نمیدیدند.
در همین نمرههای زیر 12،کمترین و بیشترین نمرهها مربوط به کدام دولتها بود؟
چون شرایط و اقتضائات زمانی هر دولت با دولت بعدی متفاوت بوده امکان مقایسه وجود ندارد اما همانطور که گفتم نمره همه زیر 12 است. ولی ترجیح میدهم به هیچ کدام از دولتها در مقایسه با دیگری نمره مشخصی ندهم.
این روزها بحث مذاکره مستقیم با آمریکا به شدت داغ شده است و حتی برخی آن را گره گشاتر از مذاکره با 1+5 میدانند. در داخل کشور هم برخی از آن به عنوان راهکار اصلی نجات اقتصاد کشور یاد میکنند. نظرو دیدگاه شما درباره مذاکرات ایران با 1+5 و یا گفت وگوی مستقیم با آمریکا چیست؟
من مذاکره با 1+5 را جدی میدانم و فکر میکنم باید آن را جدی بگیریم. اسرائیل انگلیس و گروههایی در امریکا اصرار دارند که این مذاکرات را به بن بست بکشانند و ما را برای مذاکره با یک کشور خاص محرمانه به پستو و اتاق مرموز بکشانند. در حالیکه چون آمریکا و انگلیس به اتفاق چین و روسیه ما را تحریم کرده اند و با دیگر کشورها در 1+5 هستند، راه رسیدن به نتیجه و خروج از بن بست و حل اختلافات موجود در روابط بینالملل ما به خصوص در پرونده هسته ای ادامه گفت و گوها با 1+5 است. مذاکره دوجانبه و محرمانه در کوتاه مدت کارساز نیست چرا که به دلیل تغییر تحولاتی که در عرصه بینالملل در دهههای اینده رخ میدهد اگر هم توفقی صورت گیرد، توافقات برای روابط بینالمللی ایران بر یک بنیاد سست بنا خواهد شد که در آینده نمیتوان چندان به آنها تکیه کرد و باز اوضاع بی ثبات میشود.
توافق مورد نظر شما در مذاکره با 1+5 باید در بحث هسته ای باشد یا بسته ای از همه مسائل روابط بینالملل؟
همه مسائل روابط بینالملل را میتوان از همین کانال 1+5 توافق کرد.
ولی سال هاست از این کانال مذاکرات دنبال میشود اما نتیجه ای در بر نداشته است ؟
اتفاقا در مواردی ما به توافقات خوبی رسیدیم اما عمل نشد مثلا در دوره حضور آقای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی ایران با آقای سولانا به توافقات خوبی رسیدیم اما به آنها عمل نشد. در مذاکرات اخیر در بغداد یک فرصت طلایی از دست رفت و تیم مذاکره کننده ایران نتوانست یک بازی برد برد را مدیریت کند.
مقصر شکست مذاکرات و توافقات لاریجانی – سولانا چه کسی بود؟
به طور قطع مسئولان وقت مقصر بودند. البته دولت مدعی است که آزادی عمل نداشته است ولی اثبات این مسأله ساده نیست هنوز هم دیر نشده است. اما بایستی تیم مذاکره کننده و تیم سایست خارجی باید قوی ترین دیپلماتهای کشور باشند و آنها را در این راستا سازماندهی و فعال کنیم. راه موفقیت در سیاست خارجی این است که هم از انفعال پرهیز کنیم و هم از ماجراجویی. پای میز مذاکره میتوانیم با منطق سازنده به نتیجه برسیم. مقام معظم رهبری هم همیشه از ایستادگی منطقی در این راه صحبت میکنند. ایستادگی منطقی هم این است که با در نظر داشتن منافع ملی یک سری امتیاز بدهیم و یک سری امتیاز بگیریم. و معنای این کار معامله کردن بر سر منافع ملی مردم نیست. بلکه رفع تهدیدات و رسیدن به حداکثر منافع ملی است.
جناب رضایی به نظر شما گمانه زنیهای رسانههای امریکایی و اروپایی درباره مذاکره مستقیم ایران و آمریکا را واقعیت دارد؟ آیا ماجرایی شبیه ماجرای مک فارلین به صورت غیر رسمی و پشت پرده وجود ندارد؟
مسئولان کشور این خبر را تکذیب کرده اند.بعید میدانم خبرهای منتشر شده واقعیت داشته باشد.این فضا سازی به ضرر ایران تمام شد.
با توجه به پیروزی مجدد دموکراتها در انتخابات آمریکا، به نظر شما در دور دوم ریاست جمهوری اوباما، آیا چرخشی در سیاستهای کاخ سفید در قبال ایران رخ خواهد داد؟
به طور کلی آقای اوباما در مقطع کنونی درباره موضوع ایران دو راه و گزینه پیش رو دارد. اول اینکه با توجه به در آستانه اتمام بودن دوره ریاست جمهوری فعلی در کشور، اوباما احتمالا صبر میکند تا دولت آینده ایران تشکیل شود. یک پیش بینی این است که فعلا کاری نکند تا مشخص شود که در دولت یازدهم چه کسی روی کار بیایید. سناریوی دوم هم این است که یک سال پیش رو را از دست نمیدهد و به سرعت سیاستهای قبلی خود را دنبال کند چون وقت و فرصت را نمیخواهد از دست بدهد. اگر سناریوی دوم جدی باشد، طی ماههای آینده باید شاهد حرکتی مهمی از سوی امریکاییها - پیشقدمی برای مذاکره و یا گسترش تحریم ها، باشیم.
رویکردآتی آمریکا، تشدید تقابل خواهد بود یا مذاکره و توافق؟
اوباما همه گامهای تقابلی خود را در دور اول ریاست جمهوری خرج کرد. لذا الان قاعدتا باید به سمت مذاکره و ارائه پیشنهادهایی در این راستا گام بردارد.
حال اگر پیشنهاد آمریکاییها مذاکره مستقیم باشد، شما برای ورود ایران به پای میز منعی میبینید؟
همانطور که گفتم مذاکره باید با کسانی باشد که تحریمها را علیه ایران اعمال کرده اند. آمریکا هم موثر بوده، شروع کننده بوده ولی پایان بخش نیست. ولی کشورهای 1+5محوررهمه گفت وگوها و حتی قطعنامههای شورای امنیت بوده اند. از این رو برای ایران فایده ای نداره که تنها با یکی از کشورهای عضو 1+5 به توافقی برسد. چرا که اگر خارج از 1+5 ایران با آمریکا یا هرکدام از اعضا توافقی بکند در صورت ارائه در شورای امنیت قطعا روسیه یا چین وتو میکنند و بی نتیجه میشود.
ولی روسیه هم موافقت خود را با مذاکره مستقیم ایران و آمریکا اعلام کرده است.
نه، قطعاً اینطور گفتهها حرفهای سیاسی است پشتوانه ای ندارد. به محض اینکه مذاکره میان ایران و امریکا شروع بشه خود همین روسها شروع به ایجاد مشکل و بهانه جویی میکنند. از این رو دروازه ورود ما به بازسازی روابط بینالملل 1+5 باید باشد و من راهی دیگری نمیبینم.
شما زمانی پیشنهاد داده بودید که باید «یک بسته جدید سیاست خارجی با عنوان تغییرات متقابل به آمریکا» ارائه داد. یعنی الان و در این مقطع خاص دیدگاه دیگری دارید؟
این پیشنهاد من مربوط به قبل از تحریمها و اتفاقات دو سه ساله اخیر بود.الان و در شرایط تحریم ما باید شیوههای دیگری را پی گیری کنیم. قطعا در اون بسته باید تغییراتی داده شود. باز هم تاکید دارم در شرایط حاضر گفت وگو با 1+5 را جدی بگیریم.
این روزها بسیاری درباره میزان و سهم تحریمها در بحران ارزی و کاهش ارزش پول ملی اختلاف نظر دارند. به نظر شما سهم تحریمها در نوسانات کنونی چند درصد است؟ بالای 50 درصد یا کمتر از 50 درصد؟
من معتقدم که در شرایط کنونی اقتصاد تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا تقریبا حدود 40 درصد اثر داشته است. سوء مدیریت و پس از آن سواستفاده گروهی از افراد و دلالان و نظام اداری کشور از شرایط و هرج مرجهای پیش آمده، در حدود 60 درصد در بروز نابسامانی اقتصادی کنونی دخیل بوده است.
راهکار کوتاه مدت و بلند مدت پیشنهادی شما برای کنترل نوسانات ارزی و نجات اقتصاد کشور چیست؟
فوری ترین کار برای کنترل نابسامانیها و خروج اقتصاد کشور از این بحران این است که جلوی اشتباهات و ندانم کاریها گرفته شود. نبایداجازه دهیم بیش از این ندانم کاریها و اشتباهات فاحش ادامه پیدا کنند.اگر مدیران قوی و کارامد انتخاب کنیم، اگر اجازه ندهیم هیچ اقدامی بدون کار کارشناسی و نظر ومشورت کارشناسان اقتصادی صورت گیرد و جلوی اقدامهای سلیقه ای و اعمال نظرات شخصی را بگیریم همین در کوتاه مدت 50 درصد مساله را حل میکند. اتاق مبادلات ارزی برای احیای بازار فرعی ارز که در اثر یک ندانم کاری تعطیل شده بود اقدام موثری است باید ادامه یابد.
حتما در جریان هستید که دولت به تازگی در اقدامی غافلگیر کننده واردات اقلام گسترده ای از کالاها را را به کشور اعلام کرد.همین اعلام به تنهایی باعث رشد فزآینده قیمت این دسته از کالاها شده است. به نظر شما به عنوان یک اقتصاددان آیا راهکار کنترل بازار این دسته اقدامات است؟
به اعتقاد من برخورد سیاسی امنیتی با اقتصاد باید پایان یابد و برخوردهای دستوری با بازار، اقتصاد را ازمسیر خودش بیشتر منجرف میکند و بکار بردن ادبیاتی از این دست، دامن زدن به تنش اقتصادی در اقتصاد خطرناک است. مسئولان اقتصادی کشور باید بلایی را که چند سال پیش بر سر تعرفههای واردات آوردند اصلاح کنند. با اجرای نظام تعرفه ای اصلا لزومی نیست که دولت هر ازگاهی این کالا یا ان کالا را ممنوع یا مجاز اعلام کند. خود تعرفهها وضعیت را بدون ایجاد تنش کنترل میکنند.
شما در انتخابات سال 1388 با ایده دولت ائتلافی به میدان آمدید و علی الظاهر همچنان تشکیل دولتی ائتلافی را راه نجات کشور میدانید و بر آن اصرار دارید. این ایده دولت ائتلافی با پیشنهاد دولت وحدت ملی که از سوی ایت الله هاشمی رفسنجانی مطرح میشود چه تفاوتهایی دارد ؟
دولت وحدت ملی برای حل مشکلات و اختلافات سیاسیون و نخبگان کشور و پایان دادن به منازعات سیاسی آنهاکاربرد دارد. ولی «دولت ائتلافی کارآمد و متعهد» راه کاری برای حل مشکلات مردم است. البته در دل بحث دولت ائتلافی پیگیری برای جلوگیری از اختلاف و منازعه سیاسی هم هست. اما تکیه اصلی آن بر کارامدی و تعهدو به کارگیری افراد توانمند برای حل مشکلات مردم است، نه سهم دهی به گروههای سیاسی.
مگر سیاسیون کشور و جناحهای موجود، افکار عمومی جامعه را نمایندگی نمیکنند؟
اگر نمایندگی میکردند که مشکلات امروز را نداشتیم. سیاسیون شعار مردمی بودن را داده اند اما در عمل نتوانسته اند که مردم را نمایندگی کنند. به همین خاطر هم در سه دولت ( هاشمی- خاتمی و احمدی نژاد) از این جهت مشکل داشته ایم.
شما در سخنرانیهای انتخاباتی خود در سالهای 87-88 به شدت از سیاستهای دولت محمود احمدی نژاد به خصوص در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی انتقاد داشته و جایی گفته بودید: «اگر مسیر فعلی ادامه پیدا کند ما به سمت پرتگاه میرویم.» الان چهار سال گذشته و از قضا همان مسیر مورد انتقاد شما ادامه پیدا کرد. الان وضعیت چگونه است؟ به پرتگاه رسیده ایم؟ در حال سقوطیم؟ یا از پرتگاه سقوط کرده ایم؟... چاره و راهکار پیشنهادی شما در این شرایط چیست و آیا همچنان بر همان نسخه قبل از سقوط اصرار دارید؟
واقعا ما در این چهار سال شرایط سختی را گذراندیم. از فتنه 88 و بحثهای داخلی گرفته تا تحریمهای اقتصادی و تحولات سوریه و چالشهای منظقه ای در خلیج فارس و... باعث شدند که چهار سال بسیار سختی تجربه شود. یعنی به پرتگاه رسیدیم؟ به هرحال به گردنه سخت و حساسی رسیده ایم که باید با درایت 10 سال آتی را مدیریت کنیم تا از این گردنه عبور کنیم.
سوریه به دلایل متعددی یکی از پاشنه آشیلهای امنیت ما شده است. برخی بر این جایگاه سوریه در داخل انتقاداتی هم وارد میکنند. به تازگی هم مخالفین سوریه در دوحه به ائتلافی رسیده اند. شما چشم انداز تحولات سوریه و تاثیر این تحولات را بر شرایط عمومی ایران را چگونه میبیند؟
سوریه از ابتدای انقلاب از متحدین وفادار ایران بود. چه در جریان انقلاب چه در زمان جنگ کمکهای زیادی کرد. هیچ کشور عاقلی نسبت به متحد خود بی وفایی نمیکند. برای مثال، یکی از دلایل بی اعتمادی کشورهای منطقه به شوروی سابق و روسیه کنونی این است که در اوج تقابل اعراب و اسرائیل جمال عبدالناصر را در اوج درگیری رها کردند. یا به صدام بی اعتماد شدند چون با وجود اعزام نیرو برای حمایت از دمشق در حمله اسرائیلیها در انتظار دستور بغداد منفعل ماندند و هیچ کمکی به سوریه نکردند. ایران کشوری بزرگ است و باید متحدین خود را همراهی کند. البته واقعیت این است که در سوریه باید اصلاحات زودتر آغاز میشد. ایران در کنار حمایت از دمشق باید تلاش کند بین دولت و مخالفین و معترضین رابطه و مفاهمه ای بر سر آینده شکل بگیرد. دولت و وزارت خارجه تلاشهای خوبی را شروع کردند.
در هرحال آیا صحیح است که حمایت از سوریه با امنیت ملی ما گره بخورد؟
مساله سوریه تنها بحث امنیت ملی ما نیست، وقتی ما با سوریه دوست باشیم با توجه به موقعیت استراتژیک سوریه وبه تبع آن با بخش عظیمی از جهان اسلام، با لبنان، عراق و مردم فلسطین هم دوست هستیم ومی توانیم کمک کنیم و از سوی دیگر تجارت و مبادلات اقتصادی خود را به سواحل مدیترانه ببریم.
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آینده هنوز چند معما وجود دارد که باعث مشوش ماندن فضای عمومی شده. یکی از معماهای حل نشده چگونه وارد شدن جریان اصلاح طلب به صحنه سیاست و چگونگی برخورد حاکمیت و طیف اصولگرا با ورد این جریان است. جنابعالی به عنوان عناصر موثر و کسی که به مشارکت حداکثری مردم پای بند هستیدف چه نسخه ای را تجویز میکنید. آیا شما هم معتقدید این گروه باید توبه کنند یا توبه آنها پذیرفته شده؟
پیشنهاد من این است که جناحهای سیاسی کشور که خود را متعلق به نظام میدانند، از صحنه کنار نروند. حتی اگر نامزد تعیین نمیکنند مشارکت داشته باشند. اگر جناحهای سیاسی احساس میکنند که فضای مطلوب برای حضور جدی و تمام عیار در صحنه را ندارند، قهر کردن آنها و عدم مشارکتشان نشان دهنده این است که میخواهند انقلاب و نظام را نادیده بگیرند.در حالی که مشارکت میتوانند بدون داشتن نامزد جدی و حداکثری باشد. ضمن اینکه فکر نمیکنم منعی برای حضور موثر آنان وجود داشته باشد. آنها هم میتوانند مانند سایر گروهها و احزاب نامزد معرفی کنند
در شرایط کنونی رقیب شما در انتخابات 1392 از کدوم جناح سیاسی است و چشم انداز رقابت را چگونه میبینید.
من همچنان در حال رایزنی و مشورت هستم و تصمیم قطعی نگرفته ام. دولت آینده رقیب اصلی ش یک فرد یا یک جناح نیست. رقیب اصلی دولت آینده فقر و مشکلات اقتصادی داخلی و تحریمها و توطئههای خارجی است.من معتقدم که اگر در گذشته جامعه سیاسی ما ناچار بود با نگاه به گذشته حرکت کند، الان باید روش را عوض کنند و بر اساس مسائل آینده اتخاذ سیاست کنند و برای امروز تصمیم بگیرند. اگر بتوانیم انتخابات آینده را به یک آینده نگری سوق دهیم و از گذشته جدا شویم. آن زمان میتوان امیدوار بود که صحنه رقابت جدی و جدیدی شکل بگیرد.
در دولت ائتلافی مورد نظر شما آیا اصلاح طلبان سهمی دارند؟
آنچه که معیار من هست اصلا گروههای سیاسی نیستند، بلکه کارآمدی و تعهد افراد است.
ولی نمیتوان منکراین شدکه گروههای سیاسی برایند بخشی از دیدگاههای جامعه است و آنان را نمایندگی میکنند؟
من اعتقاد دارم که نگاه به آینده در شرایط کنونی باید فارغ از دیدگاههای حزبی و جناحی و باشگاهی باشد. اگر نگاه به هشت سال آینده نگاهی ملی و در راستای منافع ملی باشد باید بهترین و کارآمدترین و متعهدترین افراد را از بین جناحها و گروههای درون نظام که رهبری و نظام را قبول داشته باشند پیدا کرد و برگزید. ولی اینکه هر حزب و گروهی سهم خواهی کنند و بخواهنددر دولت ائتلافی سهم داشته باشند، باز تکرار همان 20 سال گذشته میشود که از آن عبور کرده ایم و این تجربه نباید تکرار شود.
آقای دکتر، مرز دولت ائتلافی مورد نظر شما - یعنی کارامدی و تعهد افراد فارغ از گرایشات سیاسی و تعلقات حزبی – با تعریف مصطلح دولت تکنوکرات چیست؟
وجه بارز مورد نظر من در گزینش افراد این است که علاوه بر کارامدی، تعهد و عرق ملی و اسلامی داشته باشند. ولی تکنوکراتها تکنیک محور و تخصص گرا هستند و تعهد اسلامی و عرق ملی لازم را ممکن است نداشته باشند.
در این صورت و با این تعریف اصلا منظور از ائتلاف، ائتلاف با چه گروهی و چه افرادی است؟
ائتلاف افراد کارآمد و یا با اقوام و مردم. چه کسی گفته حتما باید ائتلافها با جناحهای سیاسی انجام شود؟ مگر اقوام در کشور مرده اند؟ مگر گروههای مستقل در کشور نداریم؟
اقوام که با هم اختلاف و درگیری ندارند که بخواهند با هم ائتلاف کنند؟
بله اختلافی ندارند. اما از همه ظرفیتهای آنها در اداره کشور استفاده نمیشود. مگر پیروزیهای ما در جریان جنگ و انقلاب حاصل ائتلاف اقوام نبوده است؟ با در نظر داشتن دو مولفه کارامدی و تعهد و شرایط متفاوت کشور در ده سال آینده من معتقدم ما بیش از هر چیز به شکل گیری یک جنبش نیاز داریم. در این دوره خاص ما با یک پارادایم سیاسی جدید میتوانیم از این گردنه عبور کنیم و آن هم با مشارکت و ائتلاف فراگیر و جنبشی مانند همه اقوام و گروهها و افراد مستقل ممکن است.
به نظر شما در این شرایط و با تفاسیری که مطرح شده است در این مقطع ما الان در کشور به آشتی ملی سیاسیون و نخبگان سیاسی – چه نخبگان با هم و چه نخبگان با حاکمیت- نیاز داریم یا خیر؟
من به آشتی با مردم معتقدم. باید دولتمردان اول از همه به مردم پاسخگو باشند و در صورت بروز مشکل با آنها در میان بگذارند و از آنان عذرخواهی کنند. الان وضع به گونه ای شده است که هر مشکلی که پیش میاید مجلس یا دولت تقصیر کار را به گردن نمیگیرند و پاسخگو نیستند و به راحتی جا خالی میدهند و ضربه این عدم پاسخگویی و مسئولیت ناپذیری قوا به نظام وارد میشود. چرا نظام باید پاسخگویی ناکارامدی، عملکرد ضعیف و عدم صداقت مسئولین باشد؟ چرا نباید ما خودمان شجاعانه اشتباهات و قصورها را به مردم پاسخ دهیم؟ از همین رو است که من تاکید دارم و تکرار میکنم که در ده سال آینده باید فضای سیاسی کشور و چارچوبها و پارادیمهای موجود و جناحی گذشته را عوض کنیم و به جای تکرار مباحث دو دهه گذشته با مردم آشتی کنیم.